به گزارش ایرنا، «رضا» ویلچرش را به سمت در خروجی به حرکت در میآورد، اما همین اول کار با مانع آشنا روبرو میشود، پیاده رو یا کوچه هایی که پر از چاله های ناشی از هر چیزی که معمولا به حال خود رها شده و یا پیاده رو هایی با سنگفرشهای شکسته، به یاد میآورد که ۲ هفته پیش، یکی از این همین پستی و بلندیهای رها شده باعث بهم خوردن تعادلش شد و او با درد شدید به خانه بازگشت حالا با احتیاط بیشتری پیش میرود.
وی می گوید: گاه باید منتظر ماند تا شخصی به او کمک کند یا ریسک عبور از خیابان را بپذیرد، این روایتی واقعی از زندگی ما است که با نوعی معلولیت زندگی میکنیم و خاص یک شهر و یک منطقه نیست،
وی ادامه داد: دوستانی دارم در کلانشهرها و آنها هم همین مشکلات را دارند، مثلاً در بسیاری از این شهرها، تنها بخش کوچکی از ایستگاههای مترو رمپهای مناسب دارند و پیادهروها بیشتر فاقد استانداردها مانند شیب ملایم یا علائم Braille برای نابینایان هستند.
رضا افزود: هر عبور از خیابان، مثل یک جنگ است، نه تنها جسمم خسته میشود، بلکه روحم هم زخمی، این رنج، ملموس و روزمره، از دسترسی نداشتن به شهری با مناسب سازی برای معلولان و فقدان اتوبوسهای شهری بدون آسانسور تا پلهای هوایی بدون بالابر است، موانعی که نه تنها استقلال معلولان را سلب میکند، بلکه آنها را در انزوا قرار میدهد.
«سیما» که دچار معلولیت در اندام حرکتی است، می گوید: بگذار برایت بگویم تمام مشکلاتی که بیشتر مردم دارند یعنی همان دردهای آشنا از اشتغال تا مسکن و تامین معیشت و رفاه برای ما هزاران برابر بیشتر است و اضافه بر آن ساده ترین امکانی که سایرین از آن استفاده میکنند را ما نداریم همین حق عبور و مروری ساده و آسان در شهر است که به علت اینکه از همان ابتدا مناسب سازی استانداردی انجام نشده ماندن در خانه را به مکافات بیرون رفتن از خانه ترجیح می دهیم.
این دختر جوان که رنج پنهان عبور از یک روز عادی را روایت می کند، ادامه میدهد: وقتی از خانه بیرون میآیم، برای من که در راه رفتن محدودیت دارم، سادهترین مسیرها گاهی به میدان نبردی طاقتفرسا تبدیل میشود، پلههایی که انتهای هر خیابان و ورودی هر فروشگاه قرار گرفتهاند، انگار میخواهند یادآوری کنند که این شهر هنوز برای امثال من ساخته نشده است.
وی می گوید: باید خیلی شجاع باشی که با ویلچر از خانه بیرون بیایی و پا در خیابان ها و کوچه هایی بگذاری که آمادگی عبور تو را ندارند، موانعی که نه تنها استقلال معلولان را سلب میکند، بلکه آنها را در انزوا قرار میدهد، گاه مسیر آنقدر برایت سخت می شود که نگاه ترحم آمیز را به جان می خری تا فقط بتوانی به مدد کسی عبور کنی و فراتر از همه اینها حس نادیده گرفته شدن است، حسی که انگار هیچجای این شهر قدمهای من را به رسمیت نمیشناسد.
حرف های رضا و سیما در دل یک شهر صحبت های محمد در یکی از روستاهای بروجرد را یادآوری می کند که می گوید: از اینکه در همه روزنامه ها نامم آورده شود، کمترین تعلل و تردیدی نداشته باش! اسمم را دوست دارم و معلولیت جسمی و حرکتی را پذیرفتهام و از کسی هم ناراحت نیستم! گاه هوایی تازه و دوری از تکرار روزمرهها برایم آرزوست، آرزویی که با داشتن یک ویلچر برقی برایم دست یافتنی می شود.
محمد که فقط یک ویلچر برقی می خواهد، میگوید: چون دست هایم توان حرکت دادن ویلچر معمولی را ندارد، اگر یک ویلچر برقی داشته باشم می توانم برای زمان هایی از این چارچوب خانه بیرون بروم و فقط کمی در هوای آزاد نفس بکشم و روحیه ام عوض شود.
او ادامه می دهد: فضای تکراری خانه اذیتم می کند، همه روزها شبیه به هم هستند کسی توان بلند کردن من را ندارد که گاهی من را برای ساعاتی بیرون ببرد، پدر در شهر دیگری مشغول کارگری است و گاهی می آید و به خانه سر می زند و پدربزرگ هم در همین شهر و در حوالی خودمان کارگری می کند و توان جسمی و زمان آن را ندارد که علاوه بر تلاش برای تامین معیشت خانه، کار دیگری برای من انجام دهد.
محمد می گوید: از اینکه تمام وقت در خانه باشم احساس خوبی ندارم و دوست دارم با همین وضعیت جسمی و حرکتی که دارم، کاری انجام دهم، به جزء ویلچر آرزو دارم سرمایه ای بود تا با آن مغازه ای راه اندازی کنم و مطمئنم توان چرخاندن و اداره آن را دارم هر چند مادر در ادامه صحبت ها و آرزوهای امیدوار کننده محمد، خطاب به او می گوید: "تو که نمی توانی!" اما محمد می گوید من می توانم و ثابت می کنم توان انجام این کار را دارم.
هر چند محمد داشتن یک ویلچر برقی را پایانی بر آرزوهای خود می داند و آنقدر در فضای بسته خانه در حاشیه نزدیک به شهر مانده که فقط می خواهد بیرون را ببیند اما آنها که یک پله از او جلوتر هستند و بیرون را دیده اند گاه چنان سرخورده شده اند که بیرون چندان مهیای حتی عبور و مرور ساده آنها نیست اما گفتن اینها چیزی از اشتیاق محمد به خروج از خانه نمی کاهد.
حمایت بهزیستی بروجرد از هفت هزار و ۵۰۰ مددجو
به گفته رییس بهزیستی بروجرد هفت هزارو ۵۰۰ نفر زیر پوشش این نهاد حمایتی هستند که از این تعداد ۶ هزار و ۸۰ نفر مستمری می گیرند و همه افراد زیر پوشش نیز از انواع خدمات توانبخشی و اجتماعی بهرهمند میشوند.
کرم رضا پیردایه گفت: حدود ۵۰۰ خانواده چند معلولیتی در شهرستان زیر پوشش بهزیستی بروجرد که بیشتر معلولیتها در دسته بندی جسمی و حرکتی قرار دارند و منظور از خانواده های چند معلولیتی این است که در خانواده ای یک نفر با چند عضو معلول وجود دارد و یا معلولیت در بیش از یک عضو خانواده تکرار شده است.
وی با اشاره به اینکه برخی از این خانواده ها دارای سه عضو معلول جسمی، حرکتی و در مواردی نیز بیشتر از سه عضو معلول هستند، افزود: هر کدام از این معلولان به تناسب شدت معلولیتی که دارند علاوه بر دریافت مستمری مورد حمایت در بخش های مختلف توانبخشی مانند دریافت وسایل کمک توانبخشی عصا، واکر، سمعک، تخت، ویلچر و حمایت های آموزشی و تحصیلی قرار دارند.
رییس بهزیستی بروجرد با تاکید بر اینکه توانمندسازی مددجویان اولویتی است که در قالب برنامه های مختلف مانند پرداخت وام های خوداشتغالی دنبال می شود، بیان کرد: در یک سال گذشته بیش از ۲۷۷ میلیارد و ۳۰۰ میلیون ریال تسهیلات خوداشتغالی به مددجویان زیر پوشش بهزیستی بروجرد با هدف توانمندسازی و ارتقای کیفیت زندگی این افراد پرداخت شده است.
پیردایه با اشاره به پرداخت کمک بلاعوض برای تامین مسکن معلولان اضافه کرد: در یکسال گذشته به ۳۰ نفر از معلولان فاقد مسکن ۲ میلیارد ریال کمک هزینه بلاعوض پرداخت شده است.
وی با تاکید بر موضوع مناسبسازی معابر و اماکن عمومی ادامه داد: اقدامات قابل توجهی در این حوزه انجام شده و بروجرد در میان شهرستانهای استان رتبه نخست مناسبسازی را به خود اختصاص داده با این حال اقدامات انجام شده هنوز تا سطح استاندارد مطلوب فاصله دارد و نیاز به تلاش بیشتر در این بخش است.
رییس بهزیستی بروجرد یادآور شد: در سال های گذشته اقدامات خوبی در حوزه مناسب سازی شهری در بروجرد انجام شده اما با توجه به اینکه مشکلاتی که از قبل تاکنون در حوزه ساخت و سازهای شهری وجود دارد پس هنوز مشکلاتی اساسی در حوزه مناسب سازی استاندارد است.
افراد دچار معلولیت و چالش مطالبات اولیه
هفته بهزیستی امسال به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد تاسیس سازمان بهزیستی کشور با شعار «باهم برای بهزیستن، مشارکت امروز، توانمندسازی فردا» ۲۵ تا ۳۱ تیرماه گرامی داشته می شود، فرصتی که مددجویان از مطالبات و مشکلات و چالش هایی می گویند که همواره با آن مواجه هستند و گاه روایت های آنها حکایت از این واقعیت تلخ دارد که آنها هنوز در خم یک کوچه بازمانده اند و تا مناسب سازی معابر و اماکن عمومی استاندارد و مناسب سازی های فرهنگی و رفاهی فاصله زیادی دارند.
جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی می گوید: محرومیت افراد دچار معلولیت از حقوق اساسی مانند حضور در اجتماع، مشارکت اجتماعی و استقلال فردی، نه تنها یک مشکل زیرساختی است، بلکه ابعاد چندلایهای داشته و ریشه در عوامل ساختاری، فرهنگی و سیاستی جامعه دارد.
پروین زمانی با بیان اینکه این مشکل فراتر از محدودیتهای فیزیکی است و جنبههای متعددی از زندگی افراد معلول را تحت تاثیر قرار میدهد، گفت: در بعد اجتماعی و فرهنگی، افراد دچار معلولیت اغلب از مشارکت در فعالیتهای اجتماعی مانند حضور در اماکن عمومی، رویدادهای فرهنگی یا تعاملات روزمره محروم میشوند، برای مثال، نبود رمپها، آسانسورها یا مسیرهای مناسب در پارکها، مراکز خرید و مکانهای تفریحی منجر به انزوا و کاهش شبکههای اجتماعی میشود.
وی افزود: این محرومیت به تقویت کلیشههای فرهنگی (مانند دیدن معلولیت به عنوان «ناتوانی ذاتی» به جای «محدودیت محیطی») دامن میزند و حس تعلق اجتماعی را کاهش میدهد، از دیدگاه جامعهشناختی، این مسئله به «برچسبزنی» (labeling theory) مربوط میشود، جایی که جامعه افراد معلول را به حاشیه میراند و آنها را وابسته جلوه میدهد.
این جامعه شناس بیان کرد: علاوه بر این در بعد اقتصادی و شغلی نیز نامناسب بودن فضای شهری (مانند نبود حملونقل عمومی قابل دسترس یا ساختمانهای اداری بدون امکانات) مانع دسترسی به فرصتهای شغلی میشود، افراد دچار معلولیت اغلب نمیتوانند به راحتی به محل کار بروند، که منجر به بیکاری بالاتر و وابستگی اقتصادی به خانواده یا دولت می شود، این بعد به چرخه فقر دامن میزند، زیرا استقلال مالی کاهش یافته و هزینههای اضافی (مانند حمل و نقل خصوصی) تحمیل میشود.
زمانی در خصوص ابعاد روانشناختی و سلامت روانی مرتبط با مشکل معلولیت و محرومیت از حقوق ابتدایی اضافه کرد: محرومیت مداوم از حضور در اجتماع میتواند منجر به افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس شود، افراد دچار معلولیت ممکن است احساس «نامرئی بودن» کنند، که این امر کیفیت زندگی را پایین میآورد و از منظر جامعهشناختی، این بعد با مفهوم «سرمایه اجتماعی» (social capital) مرتبط است، جایی که دسترسی نداشتن به فضاهای شهری، روابط حمایتی را تضعیف میکند و سلامت روانی را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی در خصوص عوامل ایجادکننده مشکل محرومیت معلولان از حقوق اساسی ادامه داد: عوامل این مسئله ریشه در ساختارهای اجتماعی و تاریخی دارد و میتوان آنها را به دستههای مختلفی مانند عوامل زیرساختی و شهری تقسیم بندی کرد، در همین راستا میتوان به اولویت پایین طراحی فراگیر در برنامهریزی شهری اشاره کرد، بسیاری از شهرها براساس الگوهای قدیمی ساخته شدهاند که نیازهای معلولان را در نظر نمیگیرند، به طور مثال کمبود بودجه برای بازسازی فضاها یا تمرکز بر توسعه سریع بدون توجه به دسترسیپذیری دنبال می شود و علاوه بر این، رشد سریع شهرنشینی بدون رعایت استانداردهای بینالمللی مانند اجرایی نشدن استانداردهای مشابه در ایران، این مشکلات را تشدید کرده است.
این تحلیل گر اجتماعی گفت: عوامل فرهنگی و اجتماعی نیز نقش مهمی ایفا میکنند، نگرشهای سنتی جامعه که معلولیت را به عنوان یک «نقص فردی» میبیند، نه یک مسئله اجتماعی، منجر به نبود فشار اجتماعی برای تغییر میشود، همچنین، تبعیض ساختاری مانند کمبود آموزش عمومی در مورد حقوق معلولان باعث شده جامعه نسبت به نیازهای آنها بیتفاوت باشد و این بیتفاوتی به تداوم محرومیتها دامن بزند.
زمانی بیان کرد: در حوزه عوامل قانونی نیز ضعف در اجرای قوانین موجود برجسته است، برای مثال، قانون حمایت از معلولان الزاماتی برای دسترسیپذیری دارد، اما نظارت کافی وجود ندارد و بودجه محدود سازمان بهزیستی و شهرداریها نیز عامل مهمی است.
راهکارهای کاهش وابستگی افراد دارای معلولیت
این پژوهشگر اجتماعی در خصوص راهکارهای افزایش استقلال مالی و کاهش وابستگی افراد دارای معلولیت افزود: ایجاد فرصتهای شغلی قابل دسترس، مانند الزام شرکتها به استخدام افراد معلول و فراهم کردن محیطهای کاری مناسب (مانند دورکاری) و نیز حمایتهای مالی برای تهیه وسایل و فناوریهای کمکی نقش موثری در توانمندسازی افراد دارای معلولیت دارد، علاوه بر آن، استفاده از فناوریهای نوین مانند نرم افزارهای گزارش موانع شهری و آموزش واقعیت مجازی میتواند به ارتقای توانمندی و مشارکت افراد معلول در جامعه کمک کند.
زمانی اضافه کرد: در حوزه زیرساخت و فضاهای شهری، طراحی و بازسازی فراگیر فضاهای عمومی با رعایت کامل استانداردهای دسترسیپذیری، بهبود حملونقل عمومی با تجهیزات ویژه و ایجاد پارکها و فضاهای تفریحی مناسب از اهمیت ویژه برخوردار است، اجرای این راهکارها از طریق وضع مقررات الزامآور، سرمایهگذاری دولت و همکاری با معماران و سازمانهای حمایتی، باعث افزایش استقلال، سلامت روانی و تعاملات اجتماعی افراد دچار معلولیت می شود.