به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «آمادگی برای دفاع از آسمان ایران» نوشت: «حدود ۳ هفته پس از جنگی که رژیم صهیونیستی بر ایران تحمیل کرد و به رغم همه ادعاها و تکاپوهای این رژیم برای نابودی پدافند هوایی ایران، گزارشها از سوی مقامهای نظامی کشورمان حاکی از ترمیم این کاستیها و پرکردن شکافهایی است که در طول جنگ ایجاد شده است. رژیم صهیونیستی در دو روز اول جنگ، بیش از همه سامانههای پدافندی را مورد هدف قرار داد. هرچند در این زمینه نقصانهایی در پدافند هوایی و حراست از آسمان ایران ایجاد شد، اما در طول جنگ آسمان اسرائیل هم به گفته محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس به اتوبان موشکهای ایرانی تبدیل شده بود.
اسرائیل در جنگ تحمیلی علیه ایران، در اولین موج تجاوز خود با استفاده از جنگ الکترونیک (جنگال)، تلاش کرد سامانههای راداری و پدافندی ایران را مختل کند. این حملات که با هدف ایجاد شکاف در دفاع هوایی ایران طراحی شده بود، برای چند ساعت باعث اختلال در عملکرد برخی سامانههای پدافندی شد. این مختلسازی که بخشی از استراتژی تجاوز اسرائیل برای تضعیف توانایی ایران در رهگیری اهداف متخاصم هوایی بود، با بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته جنگال مانند پارازیتهای الکترومغناطیسی و حملات سایبری علیه شبکههای راداری انجام شد.
با وجود این، نیروی پدافند هوایی ایران با واکنش سریع و هماهنگی عملیاتی، در کمتر از چند ساعت این اختلالات را برطرف کرد. به همین دلیل بود که چند ساعت پس از آغاز تجاوز اسرائیل، سامانههای پدافندی ایران به حالت عادی بازگشتند و در طول جنگ، با موفقیت بیش از ۱۳۰ فروند از انواع پهپادهای پیشرفته دشمن اسرائیلی، از جمله پهپاد استراتژیک «ایتان» و «هرمس» را رهگیری و منهدم کردند. به گفته امیر دریادار محمود موسوی، معاون عملیات ارتش جمهوری اسلامی ایران، «در این جنگ تحمیلی، اولین اقدامات دشمن صهیونیستی علیه سامانههای راداری و پدافندی کشور بود که در مقابل این امر، نیروی پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شبانهروز پای سامانهها بودند و به مقابله با دشمن پرداختند.»
سامانههای پدافندی بومی ایران، مانند «باور ۳۷۳»، «۱۵ خرداد»، «مجید» و «سوم خرداد»، نقش کلیدی در این موفقیت ایفا کردند. بازیابی سریع سامانههای پدافندی و عملکرد مؤثر آنها در رهگیری اهداف، برخلاف پیشبینیهای رژیم صهیونیستی، مانع از تسلط جنگندههای این رژیم بر آسمان ایران شد و نشان داد که دفاع هوایی ایران از عمق استراتژیک و خودکفایی قابلتوجهی برخوردار است.
برخلاف ادعای رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه حملات به ایران به طور کامل توسط جنگندهها و نیروی هوایی این رژیم انجام شد، شواهد نشان میدهند تعداد قابلتوجهی از این حملات از طریق عملیاتهای خرابکارانه عوامل داخلی موساد اجرا شده است. این عملیاتها شامل قاچاق ریزپرندهها و سلاحهای دقیق به داخل ایران، حملات هدفمند به پرتابگرهای موشکی، و اقدامات خرابکارانه علیه مراکز نظامی و راداری بود. این اقدامات بخشی از استراتژی اسرائیل برای تضعیف توان دفاعی ایران از داخل و ایجاد اختلال در سامانههای پدافندی به شمار میآید و نشان دهنده یک عملیات روانی گسترده از سوی اسرائیل بود که سعی داشت با بزرگنمایی نقش جنگندههای خود و ادعای تسلط بر آسمان ایران، توانمندی پدافند هوایی ایران را کماهمیت جلوه دهد و توانایی خود را پررنگتر کند. اما عملکرد نیروی پدافند هوایی ایران، این ادعاها را بیاعتبار کرد. علاوه بر این، منابع مستقل تأیید کردند که ایران در طول جنگ موفق به نفوذ به سامانههای پدافند هوایی و دفاع موشکی اسرائیل شد، که نشاندهنده برتری نسبی ایران در جنگ الکترونیک و تواناییهای سایبری بود.
حین و پس از پایان جنگ و تجاوز اسرائیل علیه ایران، نیروی پدافند هوایی کشورمان با سرعت قابل توجهی اقدام به جایگزینی و تقویت سامانههای آسیب دیده کرده است. به گفته امیر دریادار محمود موسوی، به رغم آسیب دیدن بخشی از سامانههای پدافندی در جنگ، در حدفاصل کوتاهی سامانههای آسیبدیده جایگزین و در محلهای از پیش تعیینشده مستقر شدهاند. این بازیابی سریع، که با استفاده از سامانههای موجود و استقرار سامانههای جدید انجام شد، نشاندهنده آمادگی زیرساختی و لجستیکی ایران برای مقابله با تهدیدات مداوم است. موسوی افزود که نیروهای مسلح با بهرهگیری از سامانههای موجود و جایگزینی سامانههای جدید، فضای کشور را پوشش داده و امنیت حریم هوایی ایران را تأمین کردند.
به نظر میرسد این تقویت شامل استقرار سامانههای پیشرفتهتر «باور ۳۷۳» و یا «۱۵ خرداد» باشد که توانایی درگیری با اهداف پنهانکار و موشکهای کروز را دارند. سامانه «باور ۳۷۳»، با برد عملیاتی بیش از ۳۰۰ کیلومتر و قابلیت رهگیری اهداف در ارتفاع بالا، بهعنوان یکی از پیشرفتهترین سامانههای پدافندی ایران، نقش کلیدی در توانمندی دفاع هوایی کشور ایفا میکند. سامانههای پدافندی ایران به دلیل طراحی بومی، امکان تولید انبوه و نگهداری آسان را دارند و به نیروهای مسلح اجازه میدهند تا نه تنها توان پدافندی کشور را به حالت پیش از جنگ بازگرداند، بلکه با استقرار سامانههای جدید و ارتقایافته، سطح آمادگی دفاعی کشور را هم نسبت به گذشته افزایش دهند.»
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «قتلعام مردم غزه با گرسنگی؛ جهان اسلام باید محاصره را بشکند» نوشت: «گزارشها و تصاویر تکاندهنده زیادی از مرگ تدریجی ساکنان غزه بر اثر گرسنگی منتشر میشود. در یکی از این تصاویر پیرمردی در صف دریافت غذا، از گرسنگی جان میدهد! این «نسلکُشی آنلاین»، جلوی دیدگان ۲ میلیارد مسلمان و انفعال سران کشورهای اسلامی صورت میگیرد!
«گرسنگی» یکی از ابزراهای رژیم صهیونیستی برای کشتار ۲میلیون و ۴۰۰ هزار فلسطینی ساکن غزه بوده است که نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر آنها را طی دو سال گذشته با بمباران و گلوله به شهادت رسانده است. طی ماههای گذشته گزارشها و تصاویر زیادی از تیراندازی به صفهای دریافت غذا در غزه منتشر شده است که بنابر برخی گزارشها، جان دستکم ۱۰۰۰ نفر را گرفته است. اما به نظر میرسد دیگر، برای کشتار آنها نیازی به گلوله هم نیست. گرسنگی به تنهایی در حال انجام دادن کار «نسلکشی» برای صهیونیستهاست. کشتار آنلاین ۲میلیون و ۴۰۰ هزار انسان در غزه همانقدر دردناک است که، انفعال سران کشورهایی که خود را مسلمان مینامند و چهبسا پشتپرده در حال تأمین مالی این نسلکشی عظیم قرار دارند. آیا واقعاً زمان یک «اتحاد جهانی» یا حتی «منطقهای» برای شکستن محاصره غزه فرا نرسیده است؟ چرا مثل سابق کشتیهای حامل غذا و دارو به سمت این باریکه حرکت نمیکنند؟ آیا اگر صدها کشتی از سراسر دنیا به صورت همزمان با کمکهای دارویی و غذایی به سمت غزه حرکت کنند، کاری از صهیونیستهای حیوانصفت ساخته است؟ دیروز اعلام شد ۹۰ درصد ساکنان غزه گرسنهاند و این گرسنگی در حال از پا درآوردن کوچک و بزرگ است.
دفتر اطلاعرسانی دولتی در نوار غزه دیروز (یکشنبه) هشدار داد که به دلیل ادامه محاصره و بسته بودن کامل گذرگاهها و جلوگیری از ورود کمکهای غذایی و پزشکی، در سایه جنگ غزه، نسلکشی که توسط نیروهای اشغالگر صهیونیستی صورت میگیرد، یک فاجعه انسانی بیسابقه بیش از ۲میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در نوار غزه را تهدید میکند. به گزارش فارس به نقل از خبرگزاری شهاب، این دفتر در بیانیهای مطبوعاتی تاکید کرد: «با ورود به صدوچهلمین روز محاصره و جلوگیری اشغالگران از ورود غذا، دارو، شیرخشک و سوخت؛ غزه به سمت مرحله مرگ جمعی پیش میرود، در حالی که نیازهای اساسی زندگی، کاملاً به پایان رسیده و سیاست گرسنگی دادن سیستماتیک به غیرنظامیان ادامه دارد.» در این بیانیه تأکید شده است که این فاجعه شامل ۱.۱ میلیون کودک از جمعیت کل نوار غزه میشود و سیستم بهداشتی و انسانی به طور کامل فرو خواهد ریخت و این در حالی است که جامعه بینالملل به طور گستردهای کشتارجمعی و قتل با گرسنگی دادن را نادیده میگیرد. دفتر اطلاعرسانی دولتی غزه افزود: «ما در برابر بزرگترین کشتارجمعی در تاریخ معاصر هستیم و جهان تنها نظارهگر است؛ بدون اینکه حرکتی برای نجات غزه از نسلکشی که با خونسردی علیه آن انجام میشود، انجام دهد.» این هشدار در حالی مطرح میشود که وزارت بهداشت شهادت ۷۱ کودک بر اثر گرسنگی و سوءتغذیه را ثبت کرده است. بحران غزه با نبود
سوخت لازم برای راهاندازی بیمارستانها، نانواییها و ایستگاههای آب تشدید شده است. دفتر اطلاعرسانی دولتی غزه از جامعه بینالمللی و سازمانهای بشردوستانه خواست مسئولیتهای قانونی و اخلاقی خود را برعهده بگیرند و فوراً برای توقف کشتارها و ورود کمکهای انسانی به غزه مداخله کنند.
دیروز به نشانه انتقام، جوانان گروهانهای قدس شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین اعلام کرد که مبارزان آن مقر فرماندهی و کنترل ارتش صهیونیستی در تالار المهند در منطقه السطر غربی واقع در شمال خانیونس را با گلولههای خمپاره معمولی (کالیبر ۶۰) بمباران کردهاند. جزئیات زیادی از نتیجه این حمله منتشر نشده است چرا که صهیونیستها بهشدت از انتشار آمار تلفات و خسارات واقعیشان واهمه دارند.
در حالی که جامعه جهانی همچنان بر سر واکنش به جنگ غزه دچار انفعال است، روز جمعهای که گذشت خبر رسید دوازده کشور از جنوب جهانی (کشورهای در حال توسعه) با اقدامی هماهنگ، گام عملی برای پاسخگویی حقوقی به رژیم اسرائیل برداشتهاند. به گزارش فارس، این دوازده کشور در اقدامی کمسابقه به منظور پایان دادن به مصونیتی که رژیم اسرائیل سالها در قبال کشتارها و ویرانیهای سازمانیافته در سرزمینهای فلسطینی- بهویژه غزه- داشته است، تحریمهایی را علیه اسرائیل اعلام کردند. روزنامه فرانسوی «لوموند» در اینباره نوشته است که دوازده کشور یادشده که بیانیه پایانی کنفرانس گروه لاهه برای حمایت از فلسطین را امضا کردند، شامل بولیوی، کلمبیا، کوبا، اندونزی، عراق، لیبی، مالزی، نامیبیا، نیکاراگوئه، عمان، سنتوینسنت و گرنادینها و آفریقای جنوبی هستند. این کنفرانس به دعوت کلمبیا و آفریقای جنوبی برگزار شد و در آن نمایندگانی از ۳۰ کشور آسیایی، آمریکای لاتین و آفریقایی بهعلاوه پنج کشور اروپایی شامل ایرلند، اسپانیا، نروژ، اسلوونی و پرتغال حضور داشتند. براساس گزارش لوموند، از مهمترین اقدامات تحریمی که اعلام شد، میتوان به توقف صادرات سلاح به «اسرائیل» و ممنوعیت عبور کشتیهای حامل تسلیحات از بنادر این کشورها اشاره کرد. همچنین قرار است کلیه قراردادهای دولتی مورد بازبینی قرار گیرد تا از هرگونه حمایت مالی یا نهادی از اشغالگری رژیم اسرائیل جلوگیری شود.»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «حرکت لاریجانی در شطرنج راهبردهای جنگی» نوشت: «عصر دیروز کاخ کرملین از دیدار پوتین با علی لاریجانی مشاور رهبر انقلاب خبر داد، بدون توضیح بیشتری درباره محتوای دیدار و فقط با یک اشاره کلی. رسانههای داخلی خبر مستقلی نداشتند. واضح است که نمیتوان با این اطلاعات از «محتوا» ی دیدار سخن گفت، اما میتوان دو فرض داشت: اول اینکه این دیدار را در فضای فورسماژور یعنی شرایط غیرقابلپیشبینی برای دوطرف تعریف کرد. اما شاید درستتر آن است که آن را دیداری فوری برای آخرین تبادلنظرات جدی درباره وضعیت تجاوز آمریکا و اسرائیل و مسئله هستهای ایران، مسئله مهم غزه، و مذاکرات نهچندان جدی ایران با تروئیکای اروپا که میتواند برای روسها مهم باشد، ارزیابی کرد. مشخصاً مضمون دیدار بیشتر سیاسی است و نباید آن را به تقاضاهای نظامی ایران تقلیل داد، زیرا بعید است ایران تقاضای نظامی مشخصی غیر از آنچه روال سالهای قبل بوده از روسها داشته باشد و چنین مراوداتی هم نیازی به یک سیاستمدار ندارد و سران نظامی عهدهدار آن میشوند. ایران مواضعی راهبردی درباره مسائل جهان و آمریکا و فلسطین و استقلال خود دارد که مشخص و تغییرناپذیر است، اما برخی هماهنگیها شاید لاریجانی را به این سفر ضروری راهی کرده باشد.
در ایران معمولاً کسانی که روسستیز هستند و بخشهایی از حکومت را با اتهام «روسوفیل» مینوازند، درست در بحرانها انتظار دارند روسها با تمامی قوا به یاری ایران بشتابند! روسوفیلها نیز گروه مقابل را امریکوفیل میدانند که ذوب در آمریکا شدهاند. با این حال جای شگفتی آنجاست که در این مواقع امریکوفیلها بیشتر از روسوفیلها چشم به نتایج سفر راهبردی میبندند! این خود نشان میدهد که این اتهامات صرفاً بازی سیاسی و جناحی و انتخاباتی است.
سیاست مستقل ایران نشان داده است هرگز قراری برای تضمین موجودیت خود یا حتی بسیار کمتر از آن با هیچ کشوری نداشته و انتظاری هم ندارد، مگر آنچه در قراردادهای رسمی میان دوطرف موجود است. البته انتظار حمایت محکم دیپلماتیک و سیاسی از روسها و چینیها در بحرانها امری معقول است. معتقدم چینیها و روسها باید هزینه شکستهشدن هژمونی آمریکا در جهان را خیلی بیشتر از این و با نرخ واقعی به ایران بپردازند! و این اگر یکی از دلایل سفر به مسکو نباشد، باید در فوریت دیگری به روسها یادآوری شود. برای روسیه و چین، چیز کمی نیست که ایران بهرغم تحریمهایی که برای خود آن دو کشور غیرقابلتحمل است، بتواند به تنهایی گلیم خود را مقابل دو قدرت اتمی دیگر و بهویژه مقابل آمریکا با آن اقتصاد و ارتش نجومی از آب بیرون بکشد و تحلیلگران منصف و منطقی را قانع کند که آمریکا مقابل ایران نتوانست کاری از پیش ببرد. فروریختن هژمونی آمریکا برای چین و روسیه آسان به دست نمیآید و شکست مقابل ایران، گویا پیام روشنی از روسیه و چین به امریکاست. پس باید هزینه آن هم روشن و قابلسنجش باشد! فقط میتوان به یک فرض توجه کرد تا اهمیت نیمقرن مقابله ایران با آمریکا برای بسیاری از کشورهای رقیب آمریکا معلوم شود: اگر ایران همین فردا تصمیم بگیرد با آمریکا آشتی کند و یک متحد آمریکا در منطقه باشد، روسها و چینیها چهچیزهایی را که از دست نخواهند داد؟!
ممکن است با مفروضگرفتن اخبار و گزارشهای معمول رسانهها بگوییم روسیه با اینکه خود را متحد ایران معرفی میکند، اما در وقایع اخیر و حتی در سالهای گذشته، حمایت بیدریغ خود را از تهران نشان نداده یا دستکم افکارعمومی را در ایران برای این حمایت اقناع نکرده و بهویژه در جنگ اخیر با شعارهای دیپلماتیک صرفاً خواهان راهحل سیاسی شده است، فلذا دیدار لاریجانی با پوتین فرصتی برای تهران است تا به این وضعیت هم رسیدگی شود. اما سوابق مراودات دوکشور بیشتر نشان میدهد این دیدار را باید صرفاً محملی برای تقویت اشتراکات راهبردی و همسویی بیشتر دانست. نه آنچنان که ما انتظار داریم حل معادله بزرگ شکست هژمونی آمریکا! میتوان اطمینان داشت که آمریکا و اسرائیل احتمالاً با نگرانی به تقویت روابط ایران و روسیه نگاه کنند، اما نمیتوان اطمینان داشت که این تقویت آثار عملی فراوانی داشته باشد. روسها در مسائل مربوط به اسرائیل بهخاطر حضور صدها هزار یهودی روسی در میان شهرکنشینها و نفوذ صهیونیسم همواره احتیاط خاص خود را دارند. روابط با آمریکا نیز برای آنان یک بازی است که بهویژه در شرایط جنگ اوکراین منافع خود را با بیشترین جزئیات درنظر میگیرند. اما ایران میدانسته است که تبادل پیام سیاسی بین دوکشور نتایج خاص خود را دارد. ایران قطعاً مهرهای مؤثر برای این شطرنج خود داشته که بهرغم دیدار اخیر عراقچی با پوتین به «حرکت» دیگری رضایت داده است. این مهمترین دلیل این ملاقات میتواند باشد.»
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «رازهای کثیف» را برگزید و نوشت: «دونالد ترامپ و جفری اپستین، ۲ چهره سرشناس محافل اجتماعی نخبگان پالم بیچ و منهتن، ۱۵ سال رابطهای نزدیک و عمومی داشتند. این ارتباط که با میهمانیهای مجلل، سفرهای خصوصی و رقابتهای شخصی همراه بود، در سالهای اخیر به دلیل اتهامات سنگین علیه اپستین و گمانهزنیها درباره قضاوت و شخصیت ترامپ، مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس مقاله نیویورکتایمز، این گزارش به بررسی این رابطه، زمینههای اجتماعی و قانونی آن و پیامدهای سیاسیاش میپردازد.
به گزارش «وطن امروز» بر پایه گزارش نیویورکتایمز، رابطه ترامپ و اپستین سال ۱۹۹۰ آغاز شد، زمانی که اپستین ملکی در نزدیکی مارئهلاگو، اقامتگاه تفریحی لوکس ترامپ در پالم بیچ خریداری کرد. هر دو مرد، با پیشینهای از حومه نیویورک و کسب و کار در منهتن، به عنوان افرادی خودنما و علاقهمند به نمایش ثروت و قدرت شناخته میشدند. این اشتراکات، همراه با علاقه مشترک به حضور در محافل اجتماعی پرزرقوبرق و معاشرت با زنان جوان، آنها را به یکدیگر نزدیک کرد.
بر اساس آنچه نیویورکتایمز نوشته، تصاویر و روایتهای متعددی از حضور این دو در میهمانیهای مارئهلاگو و منهتن وجود دارد. برای نمونه، سال ۱۹۹۲ فیلمی از شبکه انبیسی آنها را در حال رقص و خنده در یک میهمانی مارئهلاگو نشان میدهد که با حضور گروهی از زنان جوان و تشویقکنندگان تیم بوفالو بیلز همراه بود. همچنین در میهمانی دیگری در همان سال که به عنوان رقابتی برای انتخاب مدلها برگزار شد، تنها میهمان غیر از ترامپ، اپستین بود که این موضوع تعجب برگزارکننده مراسم را برانگیخت.
طبق گفته نیویورکتایمز، این نزدیکی با سفرهای مکرر در هواپیمای خصوصی اپستین بین پالم بیچ و نیویورک تقویت شد. اظهارات ترامپ در سال ۲۰۰۲ به مجله نیویورک که اپستین را «مردی فوقالعاده» توصیف کرد، نشاندهنده عمق این رابطه در آن زمان است.
بر اساس گزارش نیویورکتایمز، رابطه طولانیمدت ترامپ و اپستین پرسشهایی درباره قضاوت و شخصیت رئیسجمهور آمریکا ایجاد کرده است، بویژه با توجه به اتهامات سنگین علیه اپستین. اپستین ۲ بار به اتهام سوءاستفاده جنسی از دختران زیر سن قانونی بازداشت شد و در نهایت سال ۲۰۱۹ در زندان خودکشی کرد. برخی قربانیان اپستین ادعا کردند در محیطهای مرتبط با ترامپ، مانند مارئهلاگو، به دام افتادهاند. برای مثال، ویرجینیا گیوفر که در ۱۷ سالگی به عنوان کارمند آبگرم در مارئهلاگو مشغول کار بود، توسط گزلین ماکسول، شریک اپستین، برای کار به عنوان ماساژور استخدام شد و بعداً ادعا کرد مورد سوءاستفاده قرار گرفته است.
به نوشته نیویورکتایمز، یکی دیگر از زنان، استیسی ویلیامز، مدل سابق، ادعا کرده سال ۱۹۹۳ توسط ترامپ در برج ترامپ مورد آزار قرار گرفته است. او این حادثه را به عنوان بخشی از یک «بازی» یا «چالش» بین اپستین و ترامپ توصیف کرد. همچنین والاستریت ژورنال گزارش داد سال ۲۰۰۳، ترامپ یادداشتی برای تولد ۵۰ سالگی اپستین ارسال کرده که شامل طرحی از یک زن برهنه و اشارهای به یک «راز مشترک» بوده است. اگرچه ترامپ این گزارش را تکذیب و علیه آن شکایت کرده است، این ادعاها همچنان به جنجالها دامن زدهاند.
ترامپ هرگونه اطلاع از اقدامات غیرقانونی اپستین را رد و کارولین لیویت، سخنگوی کاخ سفید اعلام کرده اپستین به دلیل رفتار ناشایست از مارئهلاگو اخراج شده بود. با این حال، طبق گزارش نیویورکتایمز، این توضیحات نتوانسته پرسشهای موجود درباره عمق رابطه این دو و تأثیر آن بر اعتبار سیاسی ترامپ را برطرف کند.
بر اساس آنچه نیویورکتایمز گزارش کرده، رابطه اپستین و ترامپ بازتابی از فرهنگ نخبگان آمریکایی دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ است که در آن ثروت، قدرت و دسترسی به زنان به عنوان نمادهای موفقیت اجتماعی تلقی میشد. این ۲ مرد با حضور در میهمانیهای مجلل و رقابت برای جلب توجه، بخشی از این فرهنگ بودند اما در حالی که اپستین به دلیل جرایم جنسیاش محکوم شد، ترامپ توانست با فاصله گرفتن از او و تمرکز بر حرفه سیاسیاش، از پیامدهای قانونی مشابه اجتناب کند. این تفاوت مسیر، به گزارش نیویورکتایمز، پرسشهایی درباره نظام عدالت و تأثیر قدرت و شهرت بر آن ایجاد میکند. معاملهای که اپستین سال ۲۰۰۸ با الکساندر آکوستا، دادستان وقت فلوریدا امضا کرد، به او اجازه داد با مجازاتی سبک از اتهامات سنگین فرار کند، در حالی که قربانیان او سالها برای عدالت مبارزه کردند. استعفای آکوستا در سال ۲۰۱۹ به عنوان وزیر کار دولت ترامپ، پس از بازداشت مجدد اپستین، نشاندهنده حساسیت سیاسی این موضوع بود.
طبق گزارش نیویورکتایمز، رابطه دونالد ترامپ و جفری اپستین نمونهای از پیچیدگیهای قدرت، ثروت و مسؤولیتپذیری در جامعه نخبگان آمریکاست. این رابطه که با میهمانیهای پرزرقوبرق و رقابتهای شخصی آغاز شد، با اتهامات سنگین علیه اپستین و سوالات مداوم درباره قضاوت ترامپ به پایان رسید. اگرچه ترامپ هرگز بهطور مستقیم در پرونده اپستین متهم نشده اما نزدیکی او به این چهره بدنام و اتهامات برخی قربانیان، سایهای بر کارنامه سیاسی او انداخته است.
این گزارش نشان میدهد چگونه روابط شخصی میتواند به جنجالهای سیاسی دامن بزند و چگونه تلاش برای کنترل روایتها در عصر اطلاعات دشوار است. با این حال، تصمیم اخیر ترامپ برای انتشار اسناد پرونده اپستین ممکن است تلاشی برای بازسازی اعتماد حامیانش باشد، هرچند بعید است این اسناد اطلاعات جدیدی درباره رابطه این ۲ ارائه دهد. در نهایت، به عقیده نویسنده نیویورکتایمز این ماجرا یادآوری میکند شفافیت و پاسخگویی همچنان چالشهای اصلی دنیای سیاست و قدرت در آمریکا باقی ماندهاند.»
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «لاریجانی در کرملین» را برگزید و نوشت: «دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، عصر دیروز یکشنبه از دیدار و رایزنی علی لاریجانی، مشاور رهبر معظم انقلاب، با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در مسکو خبر داد. آنطور که ایسنا به نقل از خبرگزاری روسی «ریانووستی» گزارش داده، پسکوف اطلاع داد: رئیسجمهور روسیه، روز یکشنبه در کرملین از علی لاریجانی، مشاور ارشد رهبر انقلاب استقبال کرد و در طول این دیدار، نماینده ایران ارزیابی خود را از اوضاع در خاورمیانه و پیرامون برنامه هستهای ایران ارائه داد. با توجه به معادلات منطقهای و بینالمللی، بیشک این دیدار و مباحث مطرحشده در آن از ابعاد مختلف حائز اهمیت است.
دیدار اخیر علی لاریجانی، مشاور ارشد رهبر انقلاب اسلامی، با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در کاخ کرملین، بار دیگر نقش مسکو در پرونده هستهای ایران را برجسته کرد. به گزارش رسانههای روسی، پوتین بر حلوفصل سیاسی مسائل هستهای ایران تأکید کرده است. اما گزارش وبسایت آکسیوس مبنی بر ترغیب پوتین به ایران برای پذیرش «غنیسازی صفر درصد» جنجالساز شد. هرچند وزارت خارجه روسیه این ادعا را تکذیب کرد و آن را تلاشی برای تشدید تنشها دانست. عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، پیشتر در واکنش به اظهارات مشابه، تأکید کرده بود ایران توافقی بدون حق غنیسازی را نمیپذیرد. این موضع نشاندهنده شکاف عمیق میان انتظارات غرب و ایران است. روسیه، به عنوان یکی از امضاءکنندگان برجام، بارها آمادگی خود را برای میانجیگری اعلام کرده، اما اظهارات دونالد ترامپ مبنی بر عدم نیاز به کمک مسکو، پیچیدگیهای دیپلماتیک را نشان میدهد. این دیدار در حالی رخ داد که ایران همچنان بر حفظ برنامه هستهای خود اصرار دارد، در حالی که فشارهای بینالمللی برای توقف غنیسازی افزایش یافته است.
جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، همراه با حملات بعدی اسرائیل به سوریه، خاورمیانه را در وضعیت شکنندهای قرار داده است. لاریجانی و پوتین در این دیدار احتمالاً به تشدید تنشهای منطقهای پرداختهاند، با تأکید بر لزوم ثبات. حملات اسرائیل به سوریه که به بهانه حمایت از دروزیها انجام شد، نگرانیهایی درباره اهداف ژئوپلیتیکی آن ایجاد کرده است. این حملات که با فشارهای ترکیه، عربستان و حتی آمریکا متوقف شد، نشاندهنده پیچیدگیهای جدید منطقهای است. ناظران باور دارند که این حملات نشانهای از تغییر استراتژی اسرائیل به سمت تجاوزات هدفمند است که میتواند به درگیری دوباره با تهران منجر شود. لذا مذاکرات ایران با قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را ضروریتر کرده است.
ایران و تروئیکای اروپایی (بریتانیا، آلمان، فرانسه) برای ازسرگیری مذاکرات هستهای در سطح معاونان وزارت خارجه به توافق رسیدهاند، هرچند زمان و مکان آن هنوز نامشخص است. این مذاکرات در حالی برنامهریزی شده که تهدید فعالسازی مکانیسم ماشه از سوی اروپا که میتواند تحریمهای گسترده را بازگرداند، همچنان پابرجاست. عراقچی تأکید کرده مکانیسم ماشه فاقد مبنای حقوقی است، اما فشارهای اروپا و آمریکا برای توقف کامل غنیسازی ادامه دارد. لذا یکی از گزارههای مطرحشده میتواند این باشد که پوتین در دیدار با لاریجانی از حل دیپلماتیک بحران حمایت کرده است، اما اظهارات متناقض مقامات غربی، از جمله هشدار وزیر خارجه آلمان درباره بازگشت تحریمها، مذاکرات را در هالهای از ابهام قرار داده است. بهویژه که شکاف کنونی روسیه و اروپاییها میتواند به فصل مشترک دیپلماتیک تهران و مسکو بدل شود.»
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «آغاز مذاکرات ایران و اروپا» را برگزید و نوشت: «ژنو روز یکشنبه آینده میزبان ایران و سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا موسوم به تروئیکا برای مذاکره بر سر برنامه هستهای خواهد بود. اسکاینیوز زمان و مکان این دور از مذاکرات را اعلام کرده است. خبرگزاری تسنیم نیز به نقل از یک منبع آگاه نوشت که درباره اصل مذاکرات، توافق شده است. تاکنون چهار دور مذاکره بین تهران و پایتختهای اروپایی در دولت مسعود پزشکیان برگزار شده و طبق گمانهزنیها، موضوع هستهای با محوریت مکانیسم ماشه اصلیترین دستورکار دور پنجم این گفتوگوها است.
ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا موسوم به تروئیکا برای مذاکره بر سر برنامه هستهای به توافق رسید. این خبری بود که روز یکشنبه از سوی خبرگزاری تسنیم به نقل از یک منبع آگاه اعلام شد. این منبع افزود که اگرچه درباره اصل مذاکرات، توافق شده اما هنوز رایزنیها درباره زمان و مکان مذاکرات ادامه دارد. بااینحال بر اساس اخباری که برخی رسانههای غربی و عربی منتشر کردهاند، قرار است روز یکشنبه آینده «پنجمین» دور از مذاکرات ایران و تروئیکای اروپا در «ژنو» برگزار شود. پیشتر روز جمعه تسنیم نوشت که ایران درخواست سه کشور اروپایی برای ازسرگیری مذاکرات درباره موضوع هستهای و رفع تحریمها را در دست بررسی قرار داده است. روز گذشته نیز خبرگزاری فرانسه به نقل از یک منبع دیپلماتیک آلمانی نوشت که تروئیکای اروپا با ایران در تماس هستند تا برای مذاکرات بیشتر در هفته آتی برنامهریزی کنند. همزمان شبکه اسکای نیوز عربی نیز گزارش داده گفتوگوهای ایران و اروپا روز یکشنبه آتی در ژنو برگزار میشود.
پنجمین دور مذاکرات ایران و اروپا در حالی قرار است روز یکشنبه در ژنو برگزار شود که سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان، پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، شامگاه پنجشنبه گذشته در یک کنفرانس ویدئویی با وزرای خارجه تروئیکای اروپایی و همچنین کایا کالاس، مسؤول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا، به گفتوگو نشست.
دور پنجم گفتوگوهای ایران و اروپا با محوریت پرونده هستهای بهخصوص سازوکار موسوم به ماشه یا اسنپبک در حالی قرار است در یکی از پایتختهای اروپایی، احتمالاً ژنو یا وین، برگزار شود که تاکنون چند دور گفتوگو بین دو طرف انجام شده است. نخستین دور گفتوگوهای ایران و تروئیکای اروپا مهرماه ۱۴۰۳ در حاشیه هفتادونهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک برگزار شد. میزبان دور دوم این گفتوگوها ژنو بود و نهم آذرماه سال گذشته مدیران سیاسی بریتانیا، فرانسه و آلمان در ژنو با کاظم غریبآبادی، همتای ایرانی خود، دیدار و درباره برنامه هستهای و تحریمهای ایران، موضوعات دوجانبه و وضعیت منطقه گفتوگو کردند.
همچنین شهر ژنو سوئیس ۲۴ و ۲۵ دیماه سال گذشته به مدت دو روز میزبان دور سوم گفتوگوهای ایران و سه کشور اروپایی عضو برجام، یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان، و همچنین نماینده اتحادیه اروپا بود. در این نشستها، روابط دوجانبه، پرونده هستهای و دو جنگ غزه و اوکراین چهار دستورکار تهران و پایتختهای اروپایی بود.
ولی به نظر میرسد دور جدید این گفتوگوها بیشتر با تمرکز بر رسیدن به توافقی با هدف فعال نشدن مکانیسم ماشه باشد. همچنین باید در نظر داشت که سه دور نخست مذاکرات ایران و اروپا پیش از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید انجام شد. دور چهارم نیز ابتدا قرار بود پیش از چهارمین دور مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در رم ایتالیا در تاریخ ۱۲ اردیبهشت برگزار شود اما چون آن گفتوگوها به دلایلی به تعویق افتاد، بین ایران و کشورهای اروپایی نیز نشستی در این تاریخ برگزار نشد.
در همین راستا، لارنس نورمن، خبرنگار والاستریت ژورنال، نیز اخیراً در پیامی در ایکس به نقل از منابعی نوشته بود که در تماس اخیر میان وزرای خارجه سه کشور اروپایی و مسؤول روابط خارجی اتحادیه اروپا با عراقچی، موضوع تمدید ضربالاجل فعالسازی مکانیسم ماشه ذیل برنامه هستهای مطرح شده است. در این پیشنهاد از ایران خواسته شد گفتوگوهای هستهای با آمریکا و کشورهای اروپایی را از سر بگیرد و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را نیز دوباره آغاز کند. پیشنهادهایی هم در رابطه با محدودسازی ذخایر اورانیوم غنیشده مطرح شد، هرچند جزئیات خاصی ارائه نشده است. منابع میگویند باید روی شرایط دقیق کار شود.