من استفاده از تقویم کاغذی را بهعنوان یک شوخی شروع کردم. این بخشی از آزمایشی بود که در آن تصمیم گرفتم طوری زندگی کنم که انگار در سال ۱۹۹۳ هستم. همه فناوریهای مدرن را کنار گذاشتم و از فروشگاه یک دلاری یک برنامهریز هفتگی خریدم. زندگی پرمشغله بزرگسالیام همچنان به یک سیستم برنامهریزی نیاز داشت. انتظار نداشتم بعد از پایان آزمایش، همچنان از آن استفاده کنم، اما میدانید چه شد؟ ادامه دادم. به گزارش «اندروید آتوریتی» (androidauthority)، یک بلاگر زندگی دیجیتال به نتایج جالبی از امتحان روشهای قدیمی رسیده است.
آزمایش به پایان رسید، اما تقویم کاغذی همچنان ماند. جای خودش را روی میز کارم پیدا کرد. و از آن زمان تا حالا هر روز از آن استفاده میکنم. عجیب است، چون سالها از تقویم گوگل استفاده کرده بودم. آن ابزار دیجیتال همه چیز را در زندگیام سازماندهی میکرد؛ از نوبت دندانپزشکی بچهها گرفته تا برنامه دوچرخهسواریام.
اما عجیب اینکه حالا احساس میکنم با خودکار و کاغذ بیشتر روی برنامهام کنترل دارم تا با ابزارهای دیجیتال گوگل.
این تغییر برای کند کردن زندگیام بود
شاید شما هم همان احساسی را داشتهاید که من داشتم. صدای زنگهای بیپایان، نقطههای اعلان، و آن حس دائمی که هرچقدر هم تلاش کنید، باز هم آدمی شلخته و آشفته هستید که نمیتوانید کارهایتان را سامان دهید. پس بیشتر و بیشتر به تقویم و فهرست کارها و اپلیکیشنهای یادداشت اضافه میکنید.
من هم آنجا بودهام. دچار خستگی دیجیتال شده بودم و به چیزی نیاز داشتم که زندگیام را کندتر کند بیآنکه نظم آن را بههم بزند. همان برنامهریز کاغذی ارزانقیمتی که برای آزمایش خریده بودم، دقیقاً همان چیزی شد که دنبالش بودم. زندگیام را کند کرد و باعث شد برای هر کاری که در برنامه روزانهام اضافه میکردم، بیشتر فکر کنم.
با این تغییر، فضای ذهنی بیشتری پیدا کردم
شروع کردنش کمی خودانضباطی لازم داشت، اما عادتِ نشستن کنار تقویم در ابتدای هر روز، خیلی زود برایم جا افتاد. کارهایی که هر روز صبح انجام میدهم اینها هستند:
تقویم را باز میکنم و میبینم آیا کاری از روز قبل مانده است یا نه.
آن کارها را به فهرست امروز اضافه میکنم، و سه علامت تعجب (!) کنارشان میگذارم.
بررسی میکنم که آیا برای امروز قرار یا برنامهای از قبل نوشتهام یا نه.
«اسلک» (Slack) و «آسانا» (Asana) را چک میکنم، و کارهایی که برای امروز مهلت دارند، وارد میکنم.
تقویم خانوادگی مشترکمان را چک میکنم و هر چیزی که همسرم در آن گذاشته، اضافه میکنم.
کل این روند حدود پنج دقیقه طول میکشد و احساسی از وضوح و شفافیت به من میدهد که ابزارهای دیجیتال هیچوقت به من ندادهاند.
هر وقت قراری تنظیم میکنم، همان موقع در روز مورد نظر یادداشتش میکنم. مهلت پرداخت قبضها را هم از یک ماه جلوتر وارد میکنم، طوری که وقتی به آن روز میرسم، یادم میافتد. جالب اینکه با همین نوشتن ساده در تقویم، هیچکدام را فراموش نکردهام. در واقع، این کار باعث شده بیش از هر زمان دیگری بودجهام را رعایت کنم و دیگر قرارها یا رویدادهای مهم را از یاد نبرم.
هر وقت کاری را انجام میدهم، خطش میزنم و حس موفقیت پیدا میکنم. سپس در پایان روز، چند دقیقهای کنار تقویمم مینشینم، و آنچه را که در روز انجام دادهام مرور میکنم. بعد، نگاهی هم به برنامه فردا میاندازم. این لحظه کوتاه بازنگری روزانه کمکم کرده است تا متمرکز و هدفمند بمانم.
تقویم کاغذی هم محدودیتهایی دارد
کار با برنامهریز کاغذی با اصطکاک بیشتری همراه است. نمیتوانم هر جا که هستم، سریع کاری را به تقویمم اضافه کنم؛ بنابراین معمولاً در اپلیکیشن «ابسیدیَن» (Obsidian) یادداشت برمیدارم و باید یادم باشد که بعداً آن را به تقویم کاغذی منتقل کنم. این روند کمی پیچیده است و باعث شده گاهی چیزهایی را جا بیندازم.
هیچ نوتیفیکیشن یا ایمیلی هم وجود ندارد، پس باید در طول روز خودم چندبار تقویم را چک کنم. همچنین، قابلیتهایی مانند اضافهکردن ایمیل، آدرس و یادداشت به رویداد در تقویم گوگل واقعاً کاربردی بودند. من بهعنوان یک روزنامهنگار، جلسات و مصاحبههای زیادی دارم و تقویم گوگل به من امکان میداد همه اطلاعات مربوط به جلسه را یکجا داشته باشم. اما برنامهریز هفتگی (weekly organizer) ارزانقیمت من چنین قابلیتی ندارد.
فعلاً به استفاده از کاغذ ادامه میدهم
با این حال، دیگر به عقب برنگشتهام. مزایای تقویم کاغذی بیشتر از معایبش بوده است و آرامشی به زندگیام آورده که نمیدانستم به آن نیاز دارم. این روش باعث شده است با آگاهی بیشتری برنامهریزی کنم و در لحظه حضور واقعیتری داشته باشم.
من هنوز هم برای برنامههای خانوادگی و جلسات کاری از تقویم گوگل استفاده میکنم، چون بعضی چیزها هستند که هیچوقت با یک تقویم کاغذی قابل جایگزین شدن نیستند.
اما برای باقی کارها، وقت میگذارم و آنها را با خودکار یادداشت میکنم، هر روز مرورشان میکنم، به معنایشان فکر میکنم و واقعاً انجامشان میدهم.
نه خبری از اسکرول کردن است، نه نوتیفیکیشن، نه همگامسازی ابری. فقط همانجا نشسته، منتظر من است و نمیدانستم چقدر به این این حد از سادگی و آرامش نیاز داشتم، تا وقتی که آن را امتحان کردم.
انتهای پیام/