شناسهٔ خبر: 73951784 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایمنا | لینک خبر

از فلسطین بگو|

گرسنگی دارد خواهرزاده‌هایم را می‌کشد و من نمی‌توانم هیچ کاری بکنم

کودکان یکی‌یکی قربانی راهبرد گرسنه‌سازی اسرائیل می‌شوند؛ راهبردی که هدف آن نابودی نسل‌های آینده غزه است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری ایمنا، «علاء عرفات» فارغ‌التحصیل دانشکده آموزش‌وپرورش دانشگاه اسلامی غزه است، پیش از جنگ او به دانش‌آموزان فلسطینی از پایه اول تا دوازدهم زبان انگلیسی تدریس می‌کرد. علاء عاشق کار با دانش‌آموزان است تا به آن‌ها کمک کند افکار و احساساتشان را بیان کنند و نسل بعدی نویسندگان و اندیشمندان فلسطینی را تشویق و پرورش دهد. او در یادداشتی برای خبرگزاری الجزیره داستان زندگی این روزهایش را اینگونه روایت کرده است: «من عضوی از یک خانواده بزرگ فلسطینی هستم. در خانه‌ای پر از بچه بزرگ شدم؛ ما هشت خواهر و برادر بودیم. وقتی خواهر و برادرهای بزرگ‌ترم ازدواج کردند و بچه‌دار شدند، خانواده‌مان بزرگ‌تر هم شد. هر آخر هفته خانه‌مان از صدای خنده و شادی بچه‌ها پر می‌شد.

من همیشه با شوق، پنج‌شنبه‌ها را انتظار می‌کشیدم؛ روزی که خواهرهایم با بچه‌هایشان به خانه می‌آمدند. پدرم برای خرید بیرون می‌رفت، مادرم در حال پختن غذاهای مورد علاقه دخترهایش بود و من مشغول بازی با بچه‌ها. من ۹ خواهرزاده و برادرزاده دارم و با همه‌شان خاطراتی شیرین از بازی و در آغوش کشیدن دارم. آن‌ها گنجینه‌های خانواده ما هستند؛ چون خانه‌ای بدون بچه، مثل درختی بدون برگ است.

با وجود زندگی سخت زیر اشغال و محاصره در غزه، خواهر و برادرهایم هرچه در توان داشتند گذاشتند تا برای بچه‌هایشان آینده‌ای بهتر بسازند، فرصت تحصیل فراهم کنند و امید را زنده نگه دارند.

اما بعد، نسل‌کشی شروع شد: بمباران بی‌وقفه، آوارگی بی‌پایان و گرسنگی کشنده.

من خودم فرزندی ندارم، اما درد جانکاه خواهرهایم را وقتی با گریه‌های بچه‌های گرسنه‌شان روبه‌رو می‌شوند، با تمام وجود حس می‌کنم.

خواهرم سماه به‌تازگی گفت: «دیگر توان تحمل ندارم. از فکر اینکه برای بچه‌هایم چی درست کنم خسته شدم. با شکم خالی‌شان چه کنم؟»

سماه هفت فرزند دارد: عبدالعزیز ۲۰ ساله، سندس ۱۷ ساله، رغد ۱۵ ساله، علی ۱۱ ساله، دوقلوهای محمود و لانا ۸ ساله و تسنیم ۳ ساله. خانواده‌اش، همچون بیشتر خانواده‌های فلسطینی، آن‌قدر بارها آواره شده‌اند که تقریباً همه چیزشان را از دست داده‌اند. آخرین بار که خانه‌شان در محله شجاعیه را دیدند، دیوارهایش ویران شده بود، اما سقف هنوز روی ستون‌ها ایستاده بود. باغچه‌ای که جلوی خانه‌شان درخت زیتون و لیمو داشت، با بولدوزر صاف شده بود.

از آغاز جنگ، خانواده سماه تنها با کنسرو زندگی می‌کنند. از وقتی اسرائیل در اوایل مارس جلوی ارسال کمک‌ها را گرفت، دیگر حتی تهیه یک قوطی لوبیا یا نخود هم دشوار شده. حالا اگر کاسه‌ای سوپ عدس یا تکه‌ای نان پیدا کنند، خوش‌شانس‌اند.

سماه هر روز نظاره‌گر رنج کشیدن بچه‌هایش است؛ روز به روز لاغرتر و بیمارتر می‌شوند.

بدن زرد و ضعیف لانا

در میان آن‌ها، لانا بیش از همه در رنج است. قدش ۱۱۰ سانتی‌متر است، اما تنها ۱۳ کیلو وزن دارد، پدر و مادرش او را به درمانگاه بردند؛ دکترها تشخیص سوءتغذیه شدید دادند. او در برنامه توزیع مکمل غذایی ثبت‌نام شد، اما هنوز هیچ چیزی به او نرسیده؛ چون مکملی برای توزیع وجود ندارد.

بدن زرد و نحیف لانا آن‌قدر ضعیف است که نمی‌تواند مدت زیادی بایستد یا در صورت نیاز به فرار، راه برود. تنها چیزی که می‌خواهد این است که بخوابد یا بنشیند. دیگر نمی‌تواند با برادرش بازی کند. باورم نمی‌شود این همان دختری است که گونه‌های سرخ داشت، پر از انرژی بود و دائم با خواهر و برادرهایش بازی می‌کرد.

ما مرتب خبرهایی درباره مرگ کودکان بر اثر سوءتغذیه می‌شنویم و این بدترین کابوس سماه است: اینکه دخترش را از دست بدهد.

با وجود همه دشواری‌ها، سماه اجازه نمی‌دهد همسرش محمد برای گرفتن بسته کمک غذایی به مراکز توزیع بنیاد بشردوستانه غزه برود. او می‌داند این مراکز مثل تله مرگ هستند. نمی‌خواهد جان همسرش برای تکه‌ای غذا که شاید اصلاً گیرش هم نیاید، به خطر بیفتد.

نوزادی زرد و خسته به دنیا آمد

در همین وضعیت قحطی، خواهر دیگرم، اسماً، فرزند دومش را به دنیا آورد: وتین. حالا دو ماهه است و به‌خاطر تغذیه ناکافی دچار زردی شده. من تنها عکس‌هایش را دیده‌ام؛ وزنش هنگام تولد ۲.۵ کیلو بود، و در همه عکس‌ها زرد و خسته به نظر می‌رسید.

پزشک‌ها گفتند مادرش که در حال شیردهی است، خودش هم دچار سوءتغذیه است و نمی‌تواند شیر کافی و مغذی تولید کند. وتین نیاز به شیرخشک مخصوص و پرچرب دارد؛ اما اسرائیل تمام مسیرهای ارسال شیرخشک به غزه را بسته است.

اسماً حالا نگران است که وتین هم دچار سوءتغذیه شود، چون شیر کافی برای تغذیه‌اش ندارد. او به‌تازگی به من گفت: «مثل شمع دارم آب می‌شم. این رنج کی تمام می‌شه؟»

این تنها پیامد جنگ نیست؛ یک استراتژی جنگی است

وقتی با خواهرانم صحبت می‌کنم و از رنجشان، از گرسنگی‌ای که فرزندانشان را می‌بلعد، می‌شنوم، قلبم از هم می‌پاشد.

نیروهای اشغالگر اسرائیلی تاکنون بیش از ۱۸ هزار کودک را در این نسل‌کشی کشته‌اند. حدود ۱.۱ میلیون کودک هنوز زنده‌اند، اما اسرائیل می‌خواهد مطمئن شود آینده‌ای ندارند.

این تنها یک «پیامد ناگوار جنگ» نیست؛ بلکه یک راهبرد جنگی حساب‌شده است.

سوءتغذیه تنها کاهش وزن شدید نیست، بلکه یک وضعیت ویرانگر است که اندام‌های حیاتی همچون کبد، کلیه و معده را نابود می‌کند. جلوی رشد جسمی و ذهنی کودکان را می‌گیرد و آن‌ها را مستعد بیماری، اختلالات یادگیری، مشکلات شناختی و آسیب‌های روانی می‌کند.

اشغالگر، با گرسنه نگه‌داشتن کودکان فلسطینی، محروم کردن آن‌ها از آموزش و درمان، تنها یک هدف دارد: ساختن نسلی ناتوان، ضعیف از نظر فکری و جسمی، نسلی که تنها دغدغه‌اش پیدا کردن نان و آب و سرپناه باشد، نسلی که توان دفاع از خاکش را نداشته باشد و حتی معنای مبارزه برای هستی ملت خود را هم نفهمد.

نقشه جنگ روشن است و مقامات اسرائیلی هدفش را هم به‌طور علنی بیان کرده‌اند.
سوال این است: آیا جهان اجازه خواهد داد اسرائیل نسل کودکان غزه را نابود کند؟»