دشمن روایت میسازد؛ اگر ما روایت نسازیم ،صدای موشکها خاموش شده، اما میدان نبرد هنوز زنده است؛ فقط جایش عوض شده، حالا جنگ در ذهنهاست؛ هر واژهای که نوشته میشود، هر تیتری که منتشر میشود، هر کلیپی که بازنشر میشود، یا برای ما کار میکند یا برای دشمن.
جنگ شناختی با تکنیکهای رسانهای جلو میرود. روایتها در قالب تحلیل، خبر، نقلقول، پست اینستاگرامی یا حتی طنز منتشر میشوند؛ دشمن نمیخواهد شما را قانع کند؛ فقط کافی است ذهنت را مشغول و دلت را مردد کند،ما در رسانه اگر فقط راوی باشیم، دیر یا زود به ابزار دشمن بدل میشویم ،اما اگر بفهمیم کجا ایستادهایم، رسانه میشود خاکریز اول مقاومت ذهنی.
هفت محور جنگ روایتها پس از جنگ ۱۲ روزه
۱. ایجاد شکاف درونی بر سر مذاکره با آمریکا: دشمن تلاش میکند تضاد گفتمانی را برجسته کند؛ با القای اینکه نظام در موضوع مذاکره دچار اختلاف است و دودستگی در سطح بالا وجود دارد.
۲. القای تصویر شکست ایران در آتشبس: با کلیدواژههایی مانند "ناچاری"، "پذیرش از سر ضعف"، یا "فرار از ادامه جنگ" سعی میشود پیروزی در میدان، به شکست در افکار عمومی تبدیل شود.
۳. وابسته نشان دادن آرامش به پذیرش مذاکره با آمریکا: در تحلیلها چنین القا میشود که اگر ایران کوتاه نیاید، آتشبس پایدار نخواهد ماند. مذاکره به شکل یک شرط برای بقا نمایش داده میشود.
۴. تضعیف تصویر قدرت نظامی ایران: با بزرگنمایی توان دفاعی دشمن (مانند گنبد آهنین) و سانسور خسارات واقعی وارد شده، تصویری ضعیف از توان موشکی ایران ساخته میشود.
۵. برجستهسازی عملیات امنیتی رژیم صهیونیستی در داخل: هر ادعای اثباتنشده از نفوذ یا خرابکاری در ایران، تیتر اصلی میشود. در مقابل، موفقیتهای امنیتی ایران کاملاً کماثر جلوه داده میشود.
۶. ادامه جو روانی جنگ و ترس از موج دوم حمله : دشمن تلاش میکند جامعه را در وضعیت «خطر بالقوه» نگه دارد، تا جامعه خسته، منفعل و بیرمق شود. شایعات و تحلیلهای ساختگی این فضا را تغذیه میکند.
۷. تعدیل گفتمان ضدآمریکایی در افکار عمومی: با جدا کردن چهرههایی مثل ترامپ از ساختار کلی آمریکا و نمایش چهرهای معتدل از واشنگتن، تلاش میشود نفرت عمومی از آمریکا شکسته شود.
حالا نوبت ماست: روایتگری یا روایتپذیری؟
ما در مرحلهای هستیم که روایت ندادن، دقیقاً مثل روایت غلط دادن است ؛سکوت رسانهای، یعنی تأیید روایت دشمن.
در این شرایط، هر رسانه، خبرنگار، ادمین یا نویسنده باید بداند:
قبل از بازنشر، روایت را تحلیل کن.
آیا این پیام قرار است امید بسازد یا تردید؟ آیا مخاطب را بالا میبرد یا بیاعتماد میکند؟
فقط خبر نده، معنا بساز.
مردم به تحلیل نمیچسبند، مگر اینکه روایت را حس کنند. روایت مردمی و زبانی ساده، از هزار استدلال مؤثرتر است.
مواظب فضای روانی جامعه باش.
رسانه نباید ابزار القای ترس، ناامنی یا بیاعتمادی شود حتی از روی غفلت و ناآگاهی.
واقعیتهای میدان را با زبان مردم روایت کن.
هر معلم، راننده، دانشجو یا بسیجی که تجربهاش را روایت میکند، یک رسانهی زنده است. این سرمایه را نباید تنها گذاشت.
دشمن نه دنبال دروغگویی است، نه دنبال خبرسازی؛ دنبال بازنویسی معنا در ذهن مردم ایران است؛ اگر ما روایت نکنیم، پیروزیها به شکست، مقاومت به سستی و امنیت به وحشت تبدیل خواهد شد.
رسانهای که روایت میفهمد، خودش جبهه است و شما که پشت فرمان این رسانهای، اگر هوشیار نباشی، خودت میشوی گلولهی دشمن.
"مسوول بسیج رسانه یزد"