سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: رمان «دختر زمان» (The Daughter of Time) اثر جوزفین تی، رمانی کارآگاهی و تاریخی است که متن اصلی آن اولین بار در سال ۱۹۵۱ منتشر شد و بهتازگی ترجمهای فارسی از آن، بهقلم رامین آذربهرام، در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
داستان درباره آلن گرانت، بازرس پلیس اسکاتلند یارد، است که به دلیل جراحت در بیمارستان بستری شده و برای سرگرمی، معمای تاریخی ریچارد سوم، پادشاه انگلستان، را بررسی میکند. ریچارد سوم به طور سنتی به عنوان پادشاهی شرور و قاتل برادرزادههایش در برج لندن شناخته میشود. گرانت با کمک دوستش، برنت کارادین، به تحقیق در اسناد تاریخی میپردازد تا حقیقت را کشف کند. رمان «دختر زمان» نه تنها یک داستان کارآگاهی جذاب است، بلکه به نقد تاریخنگاری و تأثیر تبلیغات سیاسی بر تصویر شخصیتهای تاریخی میپردازد. جوزفین تی با نثری روان و منطقی، خواننده را به بازنگری روایتهای تاریخی دعوت میکند. گرانت در این رمان، با بررسی منابع، به تناقضها و تحریفهای داستانهای رایج درباره ریچارد سوم پی میبرد. این کتاب به دلیل سبک نوآورانه و ترکیب تاریخ و معما، یکی از برجستهترین آثار جوزفین تی است و همچنان مورد توجه علاقهمندان به تاریخ و ادبیات کارآگاهی قرار دارد.
رمان «دختر زمان» از آن دسته آثار جنایی است که با گذر زمان نهتنها کهنه نمیشود، بلکه روزبهروز بیشتر درک میشود؛ اثری که فراتر از فرمولهای مرسوم ژانر پلیسی، نگاهی عمیق به تاریخ، روایت و حقیقت دارد. با رامین آذربهرام، مترجم این کتاب، درباره جنبههای مهم آن گفتوگویی کردهایم که میخوانید:
رمان «دختر زمان» در فهرست صد رمان جنایی برتر تمام دورانها قرار گرفته است. دلیل اهمیت این رمان در بین آثار جنایی چیست؟
به این دلیل که از قواعد ژانر پلیسی عبور میکند، بیآنکه آن را زیر پا بگذارد. این رمان نه فقط معمایی برای حل کردن، بلکه مسئلهای برای اندیشیدن پیش روی مخاطب میگذارد. خواننده را دعوت میکند به بازاندیشی درباره آنچه تاریخ مینامیم. بهجای پیگیری قاتلی ناشناس، نویسنده پروندهای تاریخی را باز میکند که تصور میرفت قرنها پیش بسته شده است. این جسارت در پرداخت موضوع، و همزمان وفاداری به ساختارهای داستان پلیسی، آن را به اثری منحصر بهفرد تبدیل کرده است.
موضوع و پیرنگ رمان به نظر میرسد که در زمان خودش بدیع و خاص بوده است. اینکه کارآگاهی از عصر مدرن شروع کند به تحقیق درباره یک پادشاه معروف قدیمی یعنی ریچارد سوم و پس از این تحقیقات، تصویری خلاف تصویر رایج از این پادشاه ارائه شود جالب است. آیا این پیرنگ میتواند یکی از دلایل توجه منتقدان به این رمان باشد؟
قطعاً همینطور است. چنین رویکردی در آن زمان بیسابقه بود. در دورانی که اغلب داستانهای پلیسی در دنیای معاصر میگذشتند، دختر زمان گذشته را بهعنوان صحنه جنایت فرض میگیرد. نویسنده بهجای قتلهای روزمره، یکی از مشهورترین پروندههای تاریخ انگلستان را بازخوانی میکند: سرنوشت کودکان در برج لندن و نقش ریچارد سوم در آن. این تغییر جهت از معمای معاصر به معمای تاریخی، و البته تلاش برای ارائه روایتی آلترناتیو از شخصیت منفور ریچارد سوم، باعث شد منتقدان ادبی، نهفقط علاقهمندان به ژانر، به این کتاب توجه جدی کنند.
اساساً به نظر میرسد نوشتن رمان جنایی تاریخی کار دشواری باشد، چون نیاز به تحقیق زیاد در گذشته دور دارد. یکی از کارهای موفق در این زمینه رمان «نام گل سرخ» اومبرتو اکو است. در زمانی که «دختر زمان» نوشته شد، آیا ژانر جنایی تاریخی سابقهای در ادبیات جنایی داشته است؟
در آن دوره، یعنی دهه ۴۰ میلادی، نمونههایی انگشتشمار وجود داشت، اما نه بهصورت جدی یا موفق. مثلاً پیشتر رمانی نوشته شده بود که شخصیتهای اصلیاش دکتر جانسون و باسول بودند، اما بیشتر بهصورت بازی ادبی بود تا یک رمان جنایی تمامعیار. یا مثلاً کریستی رمانی در مصر باستان نوشته بود، اما آن هم بیشتر از منظر فضاسازی تاریخی جذاب بود تا بازخوانی تاریخ. جوزفین تی با «دختر زمان» عملاً ژانر جدیدی را در ادبیات پلیسی خلق کرد: «کارآگاهِ مورخ». و این پیشزمینهای شد برای آثاری مثل «نام گل سرخ» که بعدتر آمدند.
یکی از نکات این رمان که آن را از یک رمان تاریخی صرفاً سرگرمکننده فراتر میبرد، موضوع تردیدآمیز آن در قبال تاریخ رسمی است. این جمله مشهوره که میگوید «تاریخ را فاتحان مینویسند» و اینکه «حقیقت، دختر زمان» است. به نظر میرسد در این رمان با تفکر نقادانه درباره رابطه تاریخ و قدرت سروکار داریم و با این موضوع که تاریخ رسمی پر از ابهام و حقایق حذفشده است. نظرتان چیست؟ نسبت تاریخ و حقیقت چیست؟
دقیقاً همینطور است. رمان بهنوعی رسالهای درباره حقیقت تاریخی هم هست. به ما میگوید که هر سندی، هر روایت رسمی، میتواند ابزاری در دست قدرت باشد. کارآگاه در این رمان نهتنها مجرم را میجوید، بلکه از نو بازسازی میکند که اصلاً جرم چه بوده و آیا رخ داده یا نه. وقتی روایت غالب درباره ریچارد سوم را کنار میزند، به ما نشان میدهد که حقیقت، چیزی نیست که به سادگی کشف شود؛ باید آن را بسازیم، بر اساس تحقیق، منبعسنجی، و نگاه نقادانه.
یکی از نکاتی که در موردش میخواهم صحبت بکنم این است که در این کتاب وفور کتابهای مختلف تاریخی وجود دارد. ظاهراً دو تا کتاب که در این رمان از آنها صحبت شده است، وجود خارجی ندارند، درست است؟
بله درست است. دو کتابی که در روند داستان نقش کلیدی دارند، یعنی همان منابع تاریخی که راوی از آنها استفاده میکند، کاملاً ساخته ذهن نویسندهاند. اما نویسنده با مهارتی مثالزدنی، آنها را چنان واقعی جلوه میدهد که خواننده گمان میبرد این منابع واقعاً وجود دارند. این جعل آگاهانه، خودش یکی از محورهای تفکر نقادانه رمان است: حقیقت را میشود جعل کرد؛ درست همانطور که تاریخ جعل میشود.
یکی از ویژگیهای این کتاب این است که روایتها و افسانههای تاریخی را در این رمان نقض میکند.
بله، و اتفاقاً همین ویژگی است که آن را فراتر از یک داستان جنایی میبرد. دختر زمان نهتنها یک افسانه تاریخی را به چالش میکشد، بلکه ساختار شکلگیری افسانهها را هم زیر سؤال میبرد. از خواننده میپرسد: چرا باید به آنچه قرنها تکرار شده اعتماد کرد؟ چرا باید روایت پیروزان را حقیقت دانست؟ در اینجا، رمان جنایی به ابزاری برای افشای اسطورهسازی بدل میشود.
به نظرتان وضعیت ادبیات جنایی و ترجمه آن در ایران چطور است؟
در سالهای اخیر شاهد رشد قابلتوجهی در توجه به ادبیات جنایی در ایران بودهایم. هم ناشران بیشتر به چاپ این آثار علاقهمند شدهاند، و هم مخاطبان با تنوع ژانری بیشتری آشنا شدهاند. با این حال، هنوز در حوزه ترجمه، برخی از آثار مهم این ژانر، بهویژه آثاری که در مرز میان جنایی و فلسفی یا تاریخی حرکت میکنند، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. برای مثال، پیش از ترجمه من، «دختر زمان» با وجود شهرت جهانیاش در ایران چندان شناختهشده نبود. امیدوارم در آینده نهفقط به آثار پرفروش جنایی، بلکه به آثاری که لایههای تفکری و تاریخی هم دارند، بیشتر توجه شود.
∎