همانطور که پیشبینی میشد ادامه حضور نظامی دولت الجولانی در سویدا و افزایش تلفات درگیری خونین میان دمشق و دروزیهای این استان سوریه به واکنش گرم اسرائیل منجر شد و روز گذشته رژیم صهیونیستی ساختمان وزارت دفاع سوریه یا همان ریاست ستاد مشترک نیروهای مسلح این کشور را هدف قرار داد. این حمله در حالی اتفاق افتاد که نظام جدید سوریه پس از تشکیل، بیشترین همراهی را با غرب و اسرائیل نشان داده و تقریباً هیچ اقدام عملی و موضع سیاسی ضداسرائیلی در این مدت از سوریه سر نزده است.
استان سویدا در جنوبغرب سوریه در چند روز گذشته شاهد درگیریهای خونینی بود که میان شبهنظامیان دروزی، طوایف بومی سنی و نیروهای نظام جدید سوریه روی داد. برپایه گزارشهای «دیدهبان حقوق بشر سوریه» در این درگیریها بیش از ۲۴۸ نفر کشته شدند که شامل ۹۲غیرنظامی دروزی (ازجمله زنان و کودکان) و حدود ۱۳۸ نفر از نیروهای دولتی و شبهنظامیان دولتی است. درگیریها بهشدت افزایش یافته و منطقه به یک کانون بحرانی تبدیل شده است.
در پاسخ، دولت دمشق در ۱۵ جولای (۲۴ تیر) آتشبس یکجانبه اعلام و از قرارگاه ویژهای برای نظارت بر وضعیت استفاده کرد. با این حال، در ادامه، درگیریها از سر گرفته شد و تلاشها برای برقراری آتشبس موقتی ناکام ماند.
حملات هوایی اسرائیل و ادعای حمایت از دروزیها
سرانجام پس از چند روز درگیری، روز گذشته اسرائیل به حملات هوایی علیه مواضع نظامی سوریه در دمشق و سویدا پرداخت. این حملات شامل بمباران دفاتر وزارت دفاع سوریه و نقاط نزدیک به کاخ ریاستجمهوری بود. همچنین مناطق نظامی در سویدا نیز هدف حملات هوایی قرار گرفت. به مقر تیپ ۱۳۲ سوریه در درعا حمله شد. بنا به گزارشها، این حملات منجر به کشته شدن چندین نفر و زخمی شدن چند ده نفر از نیروهای نظام سوریه شده است.
همزمان با این حملات، مقامات اسرائیلی از ضرورت حمایت از جامعه دروزی در سوریه صحبت کردند. یسرائیل کاتس، وزیر دفاع صهیونیستها در اظهاراتی تأکید کرد در صورت ادامه فعالیتهای نظامی سوریه در سویدا، اسرائیل به ضربات قاطع ادامه خواهد داد و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز افزود این رژیم حمایت از دروزیها را بهعنوان بخشی از پیوندهای خانوادگی با دروزیهای اسرائیل اعلام کرده است.در کنار این مواضع، برخی مقامات راستگرای اسرائیل مانند بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی در اظهاراتی تندتر خواستار تجزیه سوریه و مهار رژیم اسد و حزبالله لبنان شدند و از تداوم فشارهای نظامی به سوریه دفاع کردند.
واکنشهای جهانی
اما واکنشهای جهانی به حملات اسرائیل و بحران جاری در سوریه متفاوت بوده است. ایالات متحده و اتحادیه اروپا هر دو، حملات اسرائیل را نقض حاکمیت سوریه خوانده و از این رژیم خواستهاند به احترام تمامیت ارضی سوریه و حل بحران بهصورت سیاسی عمل کند. وزارت امور خارجه ایالات متحده نیز ضمن ابراز نگرانی شدید از افزایش تنشها، خواستار دیالوگ و مذاکره در این زمینه شد.
ترکیه و شورای همکاری خلیجفارس نیز ضمن اعلام نگرانی از افزایش بحران و تلفات غیرنظامی، خواستار آغاز فوری مذاکرات سیاسی شدهاند.
سازمان ملل با صدور بیانیهای از تمام طرفها خواست آتشبس را رعایت کرده و راهحلهای سیاسی برای حل بحرانهای انسانی و نظامی سوریه پیدا کنند.
نکته جالبتر آنکه هیچ موضع خاصی در رد یا انتقاد به این حملات از سوی مقامات سوری صورت نگرفته است. از طرف دیگر، گروههای نزدیک به مقاومت ازجمله حماس، جهاد و یمن این حملات را محکوم کردند. اما در پاسخ به ادامه درگیریها، نظام سوریه و بزرگان دروزی روز گذشته به توافقی برای آتشبس رسیدند و نیروهای ویژه برای نظارت بر وضعیت مستقر شدند، اما وضعیت همچنان ناپایدار باقی مانده است و نگرانیهای بیشتری از نقضهای آتی وجود دارد.
چرایی حملات اسرائیل به سوریه
شاید برای خیلی از ما این سؤال پیش آمده باشد که با وجود همراهی الجولانی با غرب و حتی دستور ترامپ برای رفع تحریمهای سوریه، چرا هنوز هم اسرائیل از کوچکترین فرصتها برای حملات ویرانگر به سوریه استفاده میکند؟
در پاسخ باید گفت هرچند اسرائیل بهطور رسمی به حمایت از دروزیها اشاره کرده، اما اهداف او از این حملات، بیشتر از حمایت انساندوستانه است و جنبههای استراتژیک و ژئوپلیتیکی دارد.
تضعیف ارتش سوریه و فشار بر دولت دمشق: نخستین هدف این است اسرائیل بهطور مستقیم و غیرمستقیم اقداماتی برای تضعیف توان نظامی سوریه انجام دهد. از نظر مقامات رژیم صهیونیستی هیچ ارتش مستقلی اعم از خطرناک و غیرخطرناک نباید در حاشیه امنیتی این رژیم قرار داشته باشد. نتیجه این رویکرد، حملات به مراکز نظامی حساس و ضربه به ساختار فرماندهی سوریه است. این اقدامات اسرائیل سبب شده توان ارتش سوریه در مناطق حساس کاهش یابد. در گذشته و دقیقاً پس از روی کار آمدن نظام جدید سوریه نیز اسرائیل با حملات مکرر به سوریه بیش از ۵۰۰هدف نظامی در این کشور را از بین برد.
قطع مسیر ایران-لبنان: از دیگر اهداف اسرائیل، قطع ارتباط زمینی میان ایران و حزبالله لبنان است. مسیر زمینی که از سوریه عبور میکند، یکی از خطوط اصلی انتقال تسلیحات و حمایتهای ایران به حزبالله است. اسرائیل این مسیر را تهدیدی برای امنیت خود میداند و حملات به نقاط استراتژیک سوریه بهطور غیرمستقیم برای بیاثر کردن این مسیر صورت گرفته است. قطعاً برای رسیدن به این هدف، بهترین کار از بین بردن ظرفیتهای سوریه و ایجاد ناآرامی و هرج و مرج در این کشور است.
طرح تجزیه سوریه: علاوه بر اهداف نظامی، مقامات اسرائیلی ازجمله بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم، بهطور علنی خواستار تجزیه سوریه شدند. این طرح شامل تقسیم سوریه به مناطق مختلف با خودمختاریهای قومی-مذهبی است. اسرائیل این تقسیمبندی را بهعنوان یک راهحل پایدار برای تضعیف قدرت مرکزی دمشق پیشنهاد میدهد. بدون شک سه کشور کوچک دروزی، کردی و عربی در شمال اسرائیل برای این رژیم کمخطرتر از یک کشور متحد و قوی است.
تغییرات در عرصه دیپلماتیک و منطقهای
در کنار تحولات میدانی، بحران سوریه همچنان بر موازنه دیپلماتیک در خاورمیانه تأثیرگذار است. کشورهای همسایه مانند لبنان، ترکیه و اردن هرکدام واکنشهایی به این تحولات نشان دادهاند. لبنان که خودش از مشکلات امنیتی رنج میبرد، همواره نگرانیهایی درخصوص تداوم بیثباتی در سوریه دارد. این کشور در حال حاضر تحت فشار برای میانهروی در سیاستهای خود در قبال اسرائیل است.
ترکیه نیز از گذشته درگیر مسائل مرزی با سوریه بوده و تحولات جدید در این کشور میتواند تأثیرات سیاسی زیادی بر روابط آن با غرب و کشورهای عربی داشته باشد. اردن که مرزهای خود را با سوریه باز کرده، نگران از بیثباتی در همسایگی خود بوده و ممکن است فشارهایی برای مدیریت بیشتر بحران انسانی در مرزهایش به آن وارد شود.
در سطح جهانی، کشورهای بزرگ مانند روسیه و چین همچنان از دولت دمشق حمایت میکنند، اما نگران از تحولات بیشتر و افزایش تنشها در منطقه هستند. روسیه در تلاش است از این بحران برای تقویت روابط خود با ایران استفاده کند، در حالی که چین بهعنوان یک بازیگر مهم جهانی، هنوز تصمیمات خود را برای نقشآفرینی در این بحران بهطور دقیق مشخص نکرده است.
پیامدهای میدانی
حملات اسرائیل و بحران جاری در سوریه پیامدهای زیادی برای وضعیت میدانی این کشور به همراه دارد:
تضعیف ساختار نظامی دولت سوریه و کاهش توان مقاومت در برابر تهدیدات خارجی.
افزایش بحران انسانی در مناطق جنگزده، بهویژه در سویدا که تحت فشار شدید اقتصادی و امنیتی قرار دارد.
ضعف بیشتر دولت مرکزی و احتمال تجزیه کشور به مناطق خودمختار قومی و مذهبی، بهویژه در مناطقی که مورد تهدید هستند.