سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: دامنه موضوعی کتاب «سرزمینهای شکسته» نوشته سم دالریمپل گسترده و چشمگیر است. این اثر که نخستین کتاب نویسنده نیز به شمار میآید، به بررسی پنج تجزیه از سرزمینهایی اختصاص دارد که امروزه کشورهای هند، پاکستان، بنگلادش و میانمار (برمه) را تشکیل میدهند و اشارهای نیز به بخشهایی از خلیج فارس دارد.
جملهی نخست کتاب، تصویری روشن از عمق پژوهش و دید روایی اثر ارائه میدهد: «دیوار بزرگ چین را نمیتوان از فضا دید؛ این افسانه است. حتی اگر از ایستگاه فضایی بینالمللی، چشم تنگ کنی و به زمین بنگری، آن را مشاهده نخواهی کرد. اما دیوار مرزی هند و پاکستان بهراحتی دیده میشود.»
این کتاب تاریخ معاصر آسیا را به شیوهای تازه و روایتمحور ارائه میکند و مخاطب را طی ۵۳۶ صفحه با خود همراه میسازد. از اسناد آرشیوی تا خاطرات شفاهی، روایتگری دالریمپل قابلتحسین است و خواننده جنوب آسیا را وامیدارد که سرزمین خود را با نگاهی تازه بنگرد. هرچند حجم اطلاعات ارائهشده گاه ممکن است برای خواننده سنگین باشد، اما با توجه به گستردگی موضوع و پرداختن به پنج تجزیه در بازهای ۵۰ ساله، این امر طبیعی است. کتاب مسیر شکلگیری ملتهای جدید، ترسیم مرزها و به جا گذاشتن میراثی مملو از جنگ، تبعید و تقسیم را گامبهگام بازگو میکند.
نخستین گسست بزرگ در قلمرو راج، جدایی برمه (میانمار) بود. تنشهای نژادی در برمه رو به فزونی نهاده بود. نقلقولی از م.پ. ماریاپان، مغازهداری تامیل، در کتاب آمده است که از روابط پرتنش میان هندیها و برمهایها سخن گفته است. بسیاری از دالیتها برای فرار از تبعیضهای طبقاتی هند به برمه مهاجرت کرده بودند. ماریاپان در یادآوری یک رویداد تلخ میگوید: «برخی برمهایها گاه به من “کالا” (سیاه) میگفتند. مست که بودند، وارد مغازه میشدند و هرآنچه میخواستند، میگرفتند؛ اگر نمیدادم، دعوا راه میانداختند… وقتی به ما “کالا” میگفتند، دیگر احترامی برایمان باقی نمیماند.»
در بخشهای مختلف کتاب، نویسنده به مهاجرتهای اجباری مبتنی بر نظام طبقاتی اشاره و تصویری دقیقتر از تبعیض ساختاری در دوران راج ارائه کرده است؛ تبعیضی که مهاجران را نهتنها به تلخی جدایی از وطن، بلکه گرفتار حس دائمی غربت و آسیبپذیری در سرزمینهای جدید میکرد.
سیاستمداران برمهای، از جمله نخستوزیر برمه در دوران استعمار، نقش مؤثری در تقویت هویت ملی برمه از طریق ترویج تبعیض علیه هندیها ایفا کردند. دالریمپل مینویسد: «ساو، نخستوزیر، ترویج بودیسم را مسئولیت مقدس دولت اعلام کرد و قوانینی علیه هندیها وضع نمود؛ از جمله، هزینهی ویزا را برای اکثر مهاجران هندی بسیار گران کرد.»
یکی از نقاط قوت آثار دالریمپل، لحن سینمایی و روایی اوست. خواندن کتابهایی با موضوع تاریخی و پیچیده اغلب ممکن است ملالآور باشد، اما «سرزمینهای شکسته» در این زمینه موفق عمل کرده است و خواننده را خسته نمیکند. برای مثال، روایت دیالوگمحور از زندگی محمدعلی جناح و همسرش روتی، که ماجرای علاقه جناح به ساندویچ خوک را نقل میکند، نمودی برجسته از این سبک روایت است. در صحنهای جذاب، جناح با خشم به روتی میگوید: «چه کردی! اگر رأیدهندگانم بفهمند من برای ناهار ساندویچ خوک میخورم، آیا فکر میکنی حتی ذرهای شانس برای انتخاب شدن دارم؟»
این خاطرات کوتاه و جزئینگرانه، روایت را زنده و گیراتر میسازد.
البته، پژوهش دالریمپل درباره ایالات حاشیه غربی راج – که امروزه منطقه یمن و برخی ایالات خلیج فارس را دربر میگیرد – به اندازه پژوهش او درباره شرق گسترده نیست. اگرچه مقایسهها ناگزیر است، اما وی با کاوش در آرشیوهای قدیمی، تاریخ بسیاری از چهرههای فراموششده خاورمیانه را نیز بازیابی میکند؛ از جمله محمدعلی لقمان، روزنامهنگار عرب علاقهمند به گاندی در عدن، که زمانی ارتباطش با هند را «ارگانیک» میدانست اما پس از بحران سوئز در ۱۹۵۶ به یک ملیگرای یمنی تبدیل شد و خواهان خروج مهاجران جنوبآسیایی گردید.
در حالی که تمرکز عمده کتاب بر فعالان و رهبران سیاسی است، روایتهایی از زندگی مردم عادی و رنجهای آنان در خلال جنگها و مهاجرتهای گسترده نیز در آن به چشم میخورد و تصویری چندلایه از تراژدی تقسیم شبه قاره ارائه میدهد.
منبع: ایندین اکسپرس، ۱۳ جولای ۲۰۲۵
∎