سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – نیلوفر شهسواریان: گاهی برخی از افراد دلیل عدم تمایل به مطالعهی داستان و رمان را اینگونه بیان میکنند که آموزش خاصی ندارد و یا هدفی را دنبال نمیکند؛ شاید چون در کودکی با کتاب داستان خو نگرفتهاند و یا با ماهیت آن چندان آشنا نیستند. حال سوال اینجاست که واقعاً ادبیات کودک چگونه باید باشد. در پرونده «ادبیات کودک؛ سرگرمی یا آموزش» این بار به سراغ حسین تولایی رفتیم؛ شاعری که برای کودکان و نوجوانان آثار گوناگونی خلق کرده که «احتیاط کنید، پرندهها پای سفره صبحانهاند»، «زباندرازی زبالهها» و «فردا پلاک فرد» از آن جملهاند.
تولایی در مورد اینکه ادبیات کودک باید آموزنده باشد یا سرگرمکننده بیان کرد: قبل از پرداختن به کارکرد سرگرمی یا آموزش در ادبیات کودک به این نکته باید توجه کنیم که متنی که ادعای ادبیات کودک دارد اول باید به معنای واقعی، شاخصهای بنیادی ادبیات کودک را دارا باشد نه اینکه فقط در خدمت سرگرمی یا آموزش باشد. ادبیات کودک به معنای خاص باید توسعهی فکری و عاطفی مخاطب را در فرایند لذت خواندن در نظر بگیرد. با این پیشنیاز ادبیات کودک میتواند هم سرگرمکننده باشد و هم آموزشدهنده.
شاعر کتاب «بیا چند شاخه حرف بزنیم» اضافه کرد: اگر بخواهیم ادبیات کودک را صرفاً به یکی از این دو محور یا حتی همزمان به هر دوی اینها تقلیل دهیم درواقع ادبیات را بیاهمیت جلوه دادهایم که درنتیجهی آن، هم به مخاطب آسیب زدهایم و هم به ادبیات کودک.
تولایی در پاسخ به اینکه ادبیات کودک و نوجوان از گذشته تا کنون چه سیری را طی کرده و در آن سرگرمی و آموزش چه نقشی داشته، اذعان کرد: این سوال خیلی کلی است و نیاز به پژوهش جامع دارد تا از جنبههای مختلف به آن پرداخته شود. اما به طور عمومی ادبیات کودک ایران روندی رو به رشد و توسعه داشته است. البته من هر کتابی را که با نام ادبیات کودک در بازار منتشر میشود در این گزاره قرار نمیدهم، چون همزمان با بهبود کیفیت ادبیات کودک در ایران کتابهایی هم به نام ادبیات کودک منتشر شدهاند و میشوند که جز تخریب نام ادبیات کودک و تخریب ذائقهی مخاطبان نتیجهی دیگری ندارند. متاسفانه عناوین و شمارگان اینگونه کتابها بسیار هم زیاد شده است. اما این دسته از کتابها را زیر نام ادبیات کودک قرار نمیدهم چون اهدافی غیر از توسعهی اندیشه و عاطفهی مخاطب دارند، ضمن اینکه مخاطبان با خواندن آنها لذت خواندن را نیز تجربه نمیکنند. منظورم کتابهایی است که ادبیات کودک را بهطور مستقیم به سرگرمی صرف یا آموزش صرف تقلیل دادهاند.
او در مورد کارکرد ادبیات و اینکه اگر قرار است آموزشدهنده باشد، چگونه باید باشد، گفت: ادبیات بستر اندیشه است. بستر خیال و عاطفه است. ادبیات کودک و بزرگسال هم فرق نمیکند. ادبیات زمینه را برای همحسی و همفکری مخاطب با جهان و انسانهای پیرامون فراهم میکند. ادبیات بازتاب جامعهای است که مخاطب در آن زندگی میکند. منظور از جامعه از شهر و روستا گرفته تا یک کشور و در نهایت جهان است. زبان ادبیات برای پرداختن و ارائهی این محتوا زبان غیرمستقیم است. بنابراین اگر آموزش هم دارد با زبان غیرمستقیم باید بیان شود. ضمن اینکه به نظرم ادبیات ناب همیشه حرفهایی برای گفتن و مواردی برای آموزش در خودش پنهان دارد که مخاطب با لذت خواندن، آن را کشف میکند. بنابراین آنچه امروز به نام شعر آموزشی یا داستان آموزشی یا بهطور کلی ادبیات آموزشی جاافتاده است، به جنبههای مستقیم آموزش اشاره دارد که دیگر در این حالت فقط یک متن آموزشی است و نباید به آن ادبیات بگوییم چون هر متنی که نوشته میشود لزوماً ادبیات به حساب نمیآید، حتی اگر ظاهری بسیار شبیه به شعر یا داستان یا قالبهای دیگر ادبی داشته باشد.
تولایی در مورد جدیدترین عناوین آثار چاپ شدهاش در بازار کتاب کودک و نوجوان اظهار کرد: در سال ۱۴۰۳ دو کتابم برای مخاطبان نوجوان منتشر شد؛ یک مجموعه شعر به نام «خطخطی روی نیمکت سنگی» در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دیگری به نام «نیما یوشیج» که در آن زندگی و شاعری نیما یوشیج را روایت کردهام؛ این کتاب جزو کتابهای مجموعهی «کی؟ چی؟ کجا؟» از انتشارات فنی ایران (نردبان) است.
وی افزود: قبل از نوشتن، در هنگام نوشتن و بعد از آن در بازنویسی اثر، به لذت خواندن و توسعهی فکری و عاطفی مخاطب فکر میکنم و تلاش میکنم اثری که مینویسم در مخاطب یک اتفاق و یک دگرگونی ایجاد کند و تاثیری، هرچند کوچک، در توسعهی اندیشه و عاطفهاش داشته باشد.
این شاعر کودک و نوجوان در پایان بیان کرد: به مخاطبان توصیه میکنم اگر میخواهند به طور جدی زیستن با ادبیات را تجربه کنند و ساکن سرزمین شگفت و غنی ادبیات شوند، هر کتابی را که فریاد میزند من ادبیات آموزشی یا سرگرمکننده هستم نخوانند! چون ادبیات ناب نهتنها اینها را در خود دارد بلکه بسیار گستردهتر و فراتر از اینهاست.
∎