سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سایه برین: کمیکبوک (پینما) در ایران، با وجود هنرمندان برجسته، زمینههای فرهنگی، تمدن غنی و امکانات همتراز با روز جهان، نتوانسته همچون کمیکهای امریکایی، اروپایی و ژاپنی، دیده شود. ایبنا در پرونده «کمیکبوک (پینما) در ایران» به بررسی این موارد و فرصتها، چالشها و واکاوی دلایل عدم موفقیت کمیکبوک در ایران میپردازد. در همین راستا این بار به سراغ پرویز اقبالی، پیشکسوت پینما و تصویرگری و تصویرگر کتاب «داستان مصور عاشورا»، رفتیم و با او به گفتوگو نشستیم. اقبالی عضو هیات علمی دانشگاه شاهد است و به مطالعات در حوزه سینما و تصویرگری علاقهمند است. او میگوید که معمولاً تمام کتابهایی را که در حوزه تصویرگری تالیف میشوند خریداری و مطالعه میکند. اقبالی به همراه سعید رزاقی، پیشکسوت پینما و تصویرگری که پیشتر در همین پرونده با او گفتوگو کردیم، فیلمهای معروف تاریخ سینما را به تماشا نشسته و به مطالعه نقد و بررسی آنها هم علاقهمند است. گفتوگو با این هنرمند را درباره وضعیت کمیکبوک در ایران میخوانید.
شناخت از پینما بین مردم، نویسندگان و ناشران وجود ندارد
پرویز اقبالی در خصوص اصطلاح کمیکبوک، نکات قابل توجهی را خاطرنشان کرد. وی گفت: کلمه کمیک (Comic) درست نیست چراکه این کلمه به معنی خندهدار است و بهتر است که از داستانهای تصویری دنبالهدار بهعنوان اصطلاح تخصصی این حوزه استفاده کنیم که ترجمهای برای استوریگرافیک است. کمیک، تنها یک نوع از داستانهای تصویری دنبالهدار است.
وی با تاکید بر اینکه سینما عامل به وجود آمدن داستانهای تصویری دنبالهدار است، ادامه داد: در سینما فیلمنامه را به صورت مصور اجرا میکردند و نام آن استوریبُرد ( storyboard) بود و حکایت و بیان در داستان در آن به شکل مصور نشان داده میشد. بر این اساس پینما نام مناسبتری برای این رشته است.
اقبالی در خصوص چالشهای رشته پینما در ایران و موانع عدم پیشرفت آن گفت: یکی از مهمترین دلایل، آن است که شناخت خوبی از این رشته بین مردم، نویسندگان و ناشران وجود ندارد.
وی با تاکید بر اینکه میدان عمل پینما دو عرصه شامل مطبوعات و کتابهاست، تصریح کرد: اروپاییها از این روش خیلی استفاده کردهاند. این شیوه بیان تصویری که داستان را القا میکند، جذابیت بالایی دارد و در آن، گفتوگوهای خلال داستان که اروپاییها به آن دیالوگ ( Dialogue) میگویند، در کنار شرح صحنه به شکل جذابی روایت میشود.
این پیشکسوت عرصه تصویرگری و پینما در ایران در توضیح بیشتر عوامل عدم شناخت جامعه از این هنر گفت: اوایل انقلاب گروهی اظهار کردند که پینما، یک شیوه غلط تربیتی در ادبیات است. برای این مهم سمینار برگزار میکردند و میگفتند که پینماها کودکان را به گمراهی میکشند و آنها را عقبمانده نگه میدارند.
اقبالی گفت: رشته تخصصی من گرافیک و تصویرگری است و در این زمینه تحقیقات بسیاری انجام داده و با اساتید بزرگی مراوده داشتهام. برای تمام آنها این اظهارات تعجبآور هستند.
وی در این زمینه یک فصلنامه تخصصی معرفی کرد. به گفته او در پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان، طی چندین شماره به این موضوع پرداخته شده و با افراد زیادی چون مرحوم ممیز در آن گفتوگو به عمل آمده و اطلاعات فراوانی به دست میدهد. او معتقد است که این فصلنامه نتیجه میگیرد پینما یک بیان تصویری است.
مخالفان به مناظره نیامدند!
این پیشکسوت پینما و تصویرگری تشریح کرد: در تصویرسازی روشهای مختلفی وجود دارد. این روشهای مختلف را میتوان به سه بخش تقسیم کرد؛ یکی تصویرسازیهای کودکان است که در آنها تصویر بیشتر و متن کمتر است، برای کودکان ۷ سال به پایین نوشته میشود و دارای شیوههای مختلفی چون کتاب حمام، کتاب اسباب بازی و… است.
وی افزود: در پی نماهای بزرگسال، متن بیشتر است. نوع سوم هم پینماهای تصویر به تصویر هستند.
اقبالی با ذکر خاطرهای در این خصوص گفت: روزی من و سعید رزاقی به انجمن تصویرگران رفته بودیم و آنجا پیشنهاد مناظرهای را با مخالفان این حوزه مطرح کردیم. استقبال شد؛ اما سر موعد مناظره، طرفین نیامدند. در مجالس دیگر که آنها را دیدم، با ادله صحبت کردم و آنها تمام حرفهای خود را کتمان کردند با اینکه پیش از آن گفته بودند بهترین داستان با بهترین تصویر، در شیوه کمیک بدترین نوع کتابهاست. در واقع باید گفت یکی از دلایل عدم موفقیت پینماها در ایران همین نویسندگان و ناشرانی هستند که از روی بیسوادی اظهار نظر میکنند.
این پیشکسوت عرصه پینما در بیان تاریخچه این رشته گفت: این داستانهای تصویری تقریباً از سال ۱۹۴۰ (عدهای معتقدند ۱۹۱۰) تالیفشان آغاز شد. کسانی که به این حوزه نقد میکنند، حتی تاریخ شروع این هنر را هم نمیدانند. درواقع شروع این هنر با سینما ارتباط پیدا میکند.
تنتن؛ یک اتفاق مهم در جهان کمیک
وی افزود: استوریبردها و روزنامههای امریکایی یک صفحه کامل را استریپ کار میکردند و کمکم رشد پیدا کردند. اقبالی در خصوص اوج پینماها در اروپا گفت: مرکزیت رشد پینماها بلژیک و بعد فرانسه بود، چراکه آنجا حوزه مطالعات کمیک استریپ وجود دارد. وی تنتن و میلو را یکی از مهمترین آثار استریپ در جهان برشمرد و گفت: هرژه تنتن و میلو را به شیوه اروپایی پایهریزی کرده که با کمیکهای امریکایی در زمینه ساختار و ارائه و شخصیت و زاویهدید تفاوت دارد. وی در خصوص این بحث هم مقالهای از خود را پیشنهاد کرد. وی در مقاله «نگاهی بر ساختار تصویری داستانهای دنبالهدار تنتن» خصوصیات کارهای هرژه را توضیح داده است.
این پیشکسوت عرصه پینما و تصویرگری گفت: سومین مرکز کمیکها در انحصار ژاپنیهاست که مجلات مانگا را پایهگذاری کردند و شیوه خاص خود را بهکار بردند تا فرهنگ ژاپنی را توسعه دهند.
فراموششدن هویت ایرانیاسلامی در پینماهای ایرانی
اقبالی در تشریح بیشتر عوامل عدم موفقیت پینماها در ایران گفت: ما شناخت درستی از کارکردهای بیان تصویر برای نشاندادن هویت تصویری یک قوم، ملت و انقلاب را نداریم. امریکاییها، اروپاییها و ژاپنیها سعی کردهاند هویت فرهنگی خودشان را در قالب تصویر دنبالهدار نشان بدهند و این کاری است که ما نکردهایم.
وی درباره دلیل کمکاری در این حوزه در ایران، توضیح داد: هم زمینه فکریاش نبود و هم نویسنده و تصویرساز کم داشتیم چون حق تصویرساز درست پرداخت نمیشود. حجم کار و تصاویر، سنگین است و فرد باید حق قانونی خودش را دریافت کند.
اقبالی در این خصوص مثال زد: سعید رزاقی یکی از بزرگترین شخصیتها و کاربلدترینهای رشته پینما در ایران است. اخیراً یک کار زیبا در خصوص امام علی (ع) انجام داده است اما ناشران بهقدری او را تحت فشار قرار دادند که کارش را به بنیاد امیرالمومنین در نجف برد تا به دو زبان فارسی و عربی ترجمه شود.
وی با تاکید بر اینکه منظور از هویت، ایرانی و اسلامی بودن است گفت: مجلهای به نام جدید سعی کرد استعدادهای تازه را در این زمینه معرفی کند و ما هم بسیار استقبال کردیم اما متاسفانه افراد جدید، مرد میدان نیستند.
اقبالی افزود: مجموعه کتابهایی هم چاپ شد؛ مثلاً در خصوص جنگ تحمیلی یک مجموعه در آمد که خوب بود اما ناگهان روند متوقف شد. از بحثهای ما با جوانان امروزی که کار کمیک انجام میدهند این است که نوع نگاهشان به کمیکها و پینماها ایرانی نیست.
تقلید هنرمندان ایرانی از کمیکهای غربی بحران ماست
این پیشکسوت عرصه پینما و تصویرسازی تشریح کرد: کارهای جوانان امروز در حوزه کمیکبوک در ایران، چهرهها، نوع طراحی، آدمها، اندامها و زاویهدید کمیکاستریپهای امریکایی و اروپایی را به ذهن میآورند و این از مهمترین بحرانهای کمیکبوکهای ایرانی است.
وی با تاکید بر اینکه این اختلال ناشی از عدم تربیت تصویرسازانی است که فرهنگ ایرانی و اسلامی را نشان بدهند گفت: دو حرف اول هویت (هو) به معنی چه کسی هستی و متعلق به کجایی است که دو خصوصیت دارد؛ تمایز و تداوم. اقبالی در این باره توضیح داد: هویت، تداوم دارد چون بر اساس سنتهای یک ملت است. امروز ما در ایران با سه نوع سنت مواجه هستیم: ایرانی، اسلامی و غربی. اما سنت غربی به ما نمیچسبد.
وی افزود: وقتی میگوییم تداوم، در سنتهای ایرانی، منظور آیینهایی مثل نوروز و شب یلدا و در سنتهای اسلامی، ماه رمضان، عاشورا، اعیاد، نیمه شعبان و … است. اینها تداوم و تمایز دارند یعنی ما از این جهت با دیگران فرق داریم.
این پیشکسوت تصویرگری با تاکید بر اینکه سنتهای غربی بیشتر در ظاهر زندگی ایرانیان آمده تا باطنشان، گفت: ما لباس و معماری و تکنولوژی روزمان به شیوه غربی است اما ایرانیها نمیتوانند با سنت آنها تطبیق پیدا کنند. مثلاً سگ در زندگی ایرانیها، خارج از خانه قابل احترام است. اما حتی برای غیر مذهبیها اگر قرار باشد وارد خانه شود، باید فرد از سنتهای ایرانی و اسلامی خود چشمپوشی کند که این به معنی تداخل ایجاد شدن است.
اقبالی تاکید کرد: هویت در بیان تصویری ایران در دورههای قبل و بعد از اسلام، روند و خصوصیت خاص خود را دارد که با زندگی و تفکر ایرانی ارتباط پیدا میکند و این متفاوت از اروپاییها و شرق آسیاست.
وی تشریح کرد: نوع بیان اغراقها، زاویه دید، کادرهای تصویر، ساختهای طراحی، نوع بهکارگیری جزئیات و کلیات و رابطه آنها با هم، در پینماهای ایرانی با نمونههای خارجی آن متفاوت است.
اقبالی گفت: در پینما ارتباط با سینما مطرح است که سنت جدید غربی است. مثلاً در سینما میگوییم لانگشات (تصویر دور)، کلوزاپ (تصویر نزدیک) و مدیومشات (تصویر متوسط). این اصطلاحات در ساختار سنتی کم بهکار رفتهاند اما وقتی میخواهیم در پینما بهکار ببریم ساختار قدیم باید حفظ شود و مراحل جدید هم بهکار گرفته شود.
وی تاکید کرد: متاسفانه اکثر جوانان بیشتر تحتتاثیر فرمهای اغراقشده جدید مثل سوپرمن و بتمن و مرد عنکبوتی هستند و نوع ساختار را کپی کردهاند.
این پیشکسوت عرصه تصویرگری با تاکید بر اینکه جوانان تقصیری ندارند، ادامه داد: در رسانهها این شخصیتها زیاد دیده شدهاند و چون جوانان اغراقهای غربی را دیدهاند، با آنها مانوس شده و نتوانستهاند در کارهایشان هویت ایرانی را وارد کنند و بفهمند. حتی در فابلها که داستانهای تصویری حیوانات هستند هم از کارهای والت دیزنی و کارتونهای غربی استفاده میکنند.
اقبالی در پایان خاطرنشان کرد: آنچه گفتم یکی از بحرانهایی است که باید در رشتههای دانشگاهی به آن پرداخته شود. ما نیاز به مطالعه بصری هم داریم تا ببینیم، بشناسیم و خصوصیات را تشخیص دهیم.
∎