مرتضی شعبانی، کارگردان و تهیهکننده سینمای مستند، در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا درباره شرایط مستندسازان در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل و چالشهای پیش روی آنها اظهار داشت: کسی از مستندسازان انتظار ندارد که در لحظات بحرانی و اوجگیری یک رویداد، بتوانند بلافاصله کاری تولید کنند که اثرگذار باشد. مستندها بهطور طبیعی پس از بحران و با فاصله زمانی ساخته میشوند و این زمانبر بودن بههیچوجه به معنای ضعف نیست. در شرایط بحرانی، این اخبار و گزارشها هستند که اهمیت پیدا میکنند و معمولا پیش از مستند مورد توجه قرار میگیرند.
جنگ ایران و اسرائیل، «جنگ سرنوشت» بود
وی با اشاره به اهمیت این جنگ ادامه داد: من شخصا نام این جنگ را «جنگ سرنوشت» میگذارم؛ جنگی که در آن مسئله «بود و نبود» مطرح است. یکی از مشکلات اصلی در این بحران، فراهم نبودن سازوکارهای لازم برای حضور مستندسازان بود. هیچ دسترسی رسمی به اطلاعات و مناطق بحرانی وجود نداشت، به همین دلیل مستندسازان نتوانستند حضوری فعال و موثر در این رویداد داشته باشند.
مستندسازان انتظار داشتند در میدان باشند اما کنار گذاشته شدند
تهیهکننده مستند «گلولهباران» افزود: مستندسازانی که سالها تجربه حضور در مناطق بحرانی مانند سوریه، عراق و لبنان را دارند، بهحق انتظار داشتند در این جنگ نیز امکان ورود به میدان برایشان فراهم شود اما بستر مناسب مهیا نبود و عملا فرصتی برای حضور فعال آنها به وجود نیامد.
الجزیره صدای ما شد؛ رسانههای ما غایب بودند
شعبانی با انتقاد از وضعیت رسانههای داخلی و ضعف در رقابت با رسانههای خارجی، گفت: ما رسانهای در اختیار نداریم که بتواند با قدرت در برابر شبکههای معاندی مانند ایراناینترنشنال، بیبیسی و امثال آنها بایستد. البته صدا و سیما در برخی موارد عملکرد قابل قبولی داشت اما ضعفها کاملا محسوس بود. ممکن است این صحبتها برای برخی خوشایند نباشد اما حقیقت این است که در جریان این بحران، الجزیره تنها رسانهای بود که واقعا از ما نمایندگی و بهدرستی ایفای نقش کرد.
وقتی بیطرفی وجود ندارد، مستندهای ایرانی جایی در رسانههای جهان ندارند
مرتضی شعبانی درباره تاثیر مستندهای جنگی بر سیاستهای داخلی و بینالمللی و ضعف در پخش جهانی آثار ایرانی، اظهار داشت: وقتی سازمان ملل و بسیاری از کشورهای دنیا بیطرف نیستند، طبیعی است که رسانههای آنها فیلمهای ما را نپذیرند. ما در ایران توان بالایی در ساخت مستندهای حرفهای داریم اما در زمینه پخش و اثرگذاری جهانی با موانع جدی روبهرو هستیم. حتی اگر از نظر هنری و فنی، مستندهای ما در سطح بالا باشند، رسانههای جهانی که تحتتاثیر سیاستهای خاص عمل میکنند و تمایلی به نمایش واقعیتها از دیدگاه ایرانی ندارند.
سیاست جشنوارههای جهانی با نگاه خصمانه شکل گرفته است
تهیهکننده مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» با اشاره به فضای جشنوارههای بینالمللی گفت: برای نمونه، در سالهای گذشته در جشنواره مقاومت بخشی بهنام «بخش غزه» داشتیم که مستندهایی درباره جنگ و درگیریهای غزه به نمایش درمیآمد. یک مستندساز استرالیایی، فیلمی درباره غزه ساخته بود که هیچ جشنوارهای حاضر به پذیرش آن نشد. این نشان میدهد سیاستهای حاکم بر جشنوارهها و رسانههای بینالمللی بهوضوح با رویکردهای خصمانه علیه موضوعاتی مثل فلسطین، مقاومت و غزه هماهنگ است.
وی ادامه داد: بنابراین نباید انتظار داشته باشیم که رسانههای جهانی فیلمهای مستندسازان ایرانی را پخش کنند. این موضوع اگرچه یک ضعف برای ما محسوب میشود اما واقعیتی است که باید آن را بپذیریم. به همین دلیل، باید بیشتر روی رسانههای کشورهای همسو مانند عراق، لبنان، سوریه و افغانستان حساب کنیم تا صدای ما از این طریق به جهان برسد. از رسانههای اروپایی و آمریکایی نمیتوان توقع زیادی داشت.
در جنگ اخیر، همه شهرهای ایران خط مقدم بودند
در بخش دیگری از این گفتوگو، شعبانی درباره ساخت مستند مرتبط با جنگ ایران و رژیم صهیونیستی گفت: در این مدت تلاش کردیم حتی با تولید آیتمهای کوتاه به انسجام عمومی و وحدت ملی کمک کنیم و تا حدی هم موفق بودیم اما برای ساخت مستند بلند نیاز به اطلاعات دقیق و دسترسی به منابع خاص داریم. در دوران دفاع مقدس، امکان گفتوگو و همراهی با رزمندگان وجود داشت اما امروز دیگر خاکریز و سنگر مشخصی وجود ندارد؛ همه ایران خط مقدم است.
برای مستندسازی دقیق، به اطلاعات محرمانهتری نیاز داریم
این مستندساز در پایان گفت: ساخت مستند جامع درباره جنگ اخیر نیازمند اطلاعاتی است که تنها در اختیار نهادهای سیاسی و نظامی قرار دارد. دسترسی به منابع معتبر بسیار سخت شده و مستندسازان نمیتوانند بهراحتی به دادههای موردنیاز دست یابند. حتی اطلاعات مربوط به مذاکرات دیپلماتیک یا دیدارهای مهم سیاسی که نقش مستقیم در این بحران دارند، خارج از دسترس ماست. اگر این همکاریها صورت نگیرد، روایت مستند نیز ناقص خواهد ماند.
انتهای پیام/