خبرگزاری آنا- علی رحمانی: نخستین بار در هنگام به پایان رساندن مقطع کارشناسی ارشد بهوسیله مطالعه کتاب سبزرنگ و جامع دکتر «صفاءالدین تبرائیان» با ماجرای غمبار انتفاضه بزرگ شعبانیه در خاک زرخیز کشور عراق آشنا شدم. پس از آشنایی اجمالی با دوران محنتبار شیعه در هنگام انتفاضه شعبانیه، از سر کنجکاوی و تلاش برای کشف حقیقت با خود عهد نمودم تا درصورتیکه دست تطاول روزگار گل عمرم را نچیده بود، به مصاحبه با مؤلف دانشمند و محترم این کتاب و تلاش برای روشن کردن ابعاد بیشتری از نقش علمای معظم نجف اشرف در این قیام خونین و البته افتخارآمیز بپردازم. اینک پس از سالها، مصاحبهای مفصل با تکیه بر یافتههای جدید مؤلف محترم درباره انتفاضه شعبانیه تقدیم دیدگان پرارج خوانندگان محترم میگردد.
آنا: لطفاً نگاهی اجمالی به نقش مرجعیت و علما در فرایند انتفاضه شعبانیه عراق داشته باشید؟
اخیراً کتاب انتفاضه شعبانیه در اواخر نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران ویراست مجدد شد و تقریباً حدود ۱۰۰ صفحه به فصل مربوط به انتفاضه نجف اشرف افزوده شد. در خصوص اینکه انتفاضه از اهوار (جمع هور) شروع شد یا اینکه از میدان سعد بصره آغاز شد، بین محققان اختلافنظر وجود دارد. بر اساس تحقیقاتی که ما کردیم هنگامیکه ارتش شکستخورده عراق از کویت اخراج شد. آن تیراندازی معروف به سمت عکس صدام در میدان سعد بصره صورت گرفت و لهیب انتفاضه زبانه کشید. در مدت کوتاهی از ۱۸ استان عراق ۱۴ استان به دست منتفضین افتاد. میدانید که اخیراً یک استان دیگر (دهوک) به کشور عراق اضافه شده، اما قبلاً ۱۸ استان بود؛ از این تعداد فقط استانهای صلاحالدین، نینوا و الانبار و البته بغداد بودند که سقوط نکردند. البته شهرکهای حومه بغداد به دست منتفضین افتاد. صدام به این استانها میگفت استان سفید بقیه استانها ازنظر وی استانهای سیاه بودند. در عرض مدت ۲ هفته قلعوقمع، کشتار و جنایتی که صورت گرفت، نیم میلیون نفر به شهادت رسیدند. شاید چنین عددی با وقایعی که اخیراً انسان راجع به غزه میشنود که مثلاً تعداد شهدا به حدود ۶۰۰۰۰ نفر رسیده، تعجبآور باشد که در یک کشور ظرف مدت ۲ هفته نیم میلیون نفر قتلعام شوند که البته بسیاری از آنها در گورهای دستهجمعی افکنده شدند.
در عراق این موضوع خیلی عجیب نیست. براساس تحقیقی که مرحوم آقای دکتر احمد چلبی (رئیس کنگره ملی عراق) انجام داده بود؛ توانست ثابت کند که جمعیت عراق در سال ۱۹۶۸ م (هنگام کودتای بعثیها) مثلاً این قدر بوده و در سال ۲۰۰۳ یعنی در عرض ۳۵ سال این قدر شده است. ایشان معتقد بود که بین ۶ تا ۷ میلیون نفر از جمعیت عراق به قتل رسیده و از بین رفتهاند.
در قضیه انتفاضه شعبانیه، مرجع اعلی و زعیم حوزه نجف اشرف حضرت آیتاللهالعظمی سید ابوالقاسم الخوئی (رحمه الله علیه) است. ایشان هنگام وقوع انتفاضه در حسینیه آذربایجانیها در شهر کربلای معلا به سر میبرد. علتش هم این بود که همانطور که میدانید انتفاضه در نیمه شعبان رخ داد و در این زمان هم اهالی عراق و مخصوصاً شیعیان در هرجا که باشد خودشان را به کربلا میرسانند و در آنجا مراسم میگیرند. حضرت آیتاللهالعظمی خوئی (قدسسره) هم در کربلا بود ولی بهمحض اینکه اخبار انتفاضه را شنید به نجف اشرف بازگشت. دو بیانیه از آقای خوئی در این دوره برجای مانده که شامل مدیریت بحران و صدور دستوراتی نظیر لزوم دفن جنازهها، حمله نکردن به مؤسسات عامالمنفعه و بیمارستانهای دولتی، لزوم مقابله با آتشسوزی و جلوگیری از اعدامهای میدانی و شهری و درنهایت انجام این قبیل اقدامات با طی فرایند محاکمه عادلانه است.
بههرحال، بهنوعی منزل ایشان ستاد انتفاضه شعبانیه بود و در این خصوص چند کمیته تشکیل شد و هدف این کمیتهها مدیریت بحران و اداره اوضاع شهر بود. یکسری غارتها صورت گرفته و ارزاق عمومی کم شده بود که باید به نحوی بین مردم توزیع میشد. بهعلاوه وضعیت سوخت بحرانی شده بود. همچنین یک اطلاعیه بسیار تندی (شاید تندتر از بیانیه مرحوم آیتالله خوئی) توسط مرجع عالیقدر شیعه مرحوم حضرت آیتاللهالعظمی سید عبدالعلی افقهی سبزواری (رحمه الله علیه) صادر شد که آن هم اطلاعیه تندی بود. همانطور که میدانید بعد از قلعوقمع انتفاضه شعار عجیبی که بر روی تانکها و زره پوشهای رژیم بعث عراق که با هدف کشتار مردم به سمت کربلا و نجف میرفتند با اسپری سرخرنگ نوشته میشد، عبارت بود از «لا شیعه بعدالیوم» یعنی بعد از امروز نمیگذاریم یک شیعه باقی بماند.
خب بعد از سقوط صدام شما در اربعین حسینی انشاء الله حدود یک ماه دیگر خواهید دید که طبق پیشبینیها فقط حدود ۴ میلیون نفر از ایران به عراق خواهند رفت؛ صدام سرنگون شد و میخواست شیعیان را اینگونه از بین ببرد! ما اخیراً در کتاب «حوزه در محاصره» یک سندی منتشر کردهایم که در آن تعدادی از رؤسای شعبات حزب بعث چند ماه قبل از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ م تعهد میدهند در این خصوص که مانع زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) شوند و هرکسی را هم که به زیارت ایشان برود دستگیر کنند. آنها در این سند قسم میخورند که خیال سیدالرئیس (صدام حسین) راحت باشد که ما نمیگذاریم این اتفاق صورت بگیرد. جالب است بدانید که بیشتر افرادی که این نامه را امضاء کردند شیعه بودند! یعنی برخی اوقات وقتی مسئولیتهایی به شیعیان در حکومت صدام داده میشد؛ اینها برای اینکه وفاداری خود را بیشتر به رژیم بعث اثبات کنند؛ همکیشان خود یعنی شیعیان را سرکوب میکردند! حتی یکبار یکی از سران حزب بعث که شیعه بود، دختر خود را به دلیل انتقاد از حزب بعث به قتل رسانده بود و بعد گفت: «من دخترم را به خاطر انتقاد از سیدالرئیس به قتل رساندم.»
میدانید که انتقاد کردن از صدام در صورت تکرار حکم اعدام را در پی داشت اگر نه که در بار اول حدود ۲ تا ۵ سال زندان برای شخص در نظر گرفته میشد. بههرحال یکی از اتفاقات عجیبی که طی انتفاضه شعبانیه افتاد، دستگیری مرجع اعلای شیعیان یعنی حضرت آیتالله خوئی (رحمهالله علیه) و انتقال ایشان به بغداد با هدف ملاقات با صدام حسین بود. در این ملاقات، آیتاللهالعظمی خوئی (ره) مطلب جالبی میگوید وقتیکه صدام حال ایشان را میپرسد و میگوید چطوری؟ ایشان میفرماید «أنا قریبٌ من الموت والموت قریبً منی» من نزدیک مرگ هستم و مرگ هم نزدیک من است.
میگویند منظور آیتالله خوئی از مرگ شخص صدام بوده است. ایشان حدود ۳ روز بازداشت بوده و این ملاقات اجباری صورت میگیرد؛ و بعد هم همانطور که میدانید وقتیکه به منزل آقای خوئی در نجف حمله میشود؛ با رگبار مسلسل در خانه ایشان را باز میکنند بهرغم اینکه اعلام شده بود ما اسلحهای در درون خانه نداریم و مرحوم آیتالله خوئی (ره) را به طرز اهانتآمیزی (درحالیکه در این زمان بیش از ۹۴ سال داشتند)؛ سوار یک جیپ کردند و ایشان را هل میدادند که اهانتی بزرگ به ساحت نهاد مرجعیت شیعه بود.
همانطور که میدانید یکی از فرزندان آیتالله خوئی یعنی سید ابراهیم خوئی (ره) در انتفاضه شعبانیه به شهادت میرسد. بعد از انتفاضه شعبانیه هم یکی دیگر از فرزندان ایشان آیتالله سید محمدتقی خوئی (ره) در آن تصادف ساختگی که صورت میگیرد، هنگامیکه ایشان در حال بازگشت از کربلا به سمت نجف اشرف بوده به شهادت میرسد.
سید ابراهیم در منزل آقای خوئی دستگیر میشود و نحوه شهادت ایشان معلوم نیست، زیرا مفقودالاثر است. اتفاق مهم دیگری که در انتفاضه شعبانیه رخ میدهد این است که شمار قابل توجهی از علما در ۲ مرحله دستگیر میشوند. در یک مرحله، حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی حسینی سیستانی (حفظه الله تعالی) بهاتفاق دو پسر خود یعنی محمدرضا و محمدباقر بهعلاوه آیتالله هاشمی تنکابی و برادر و پسران ایشان به همراه آیتالله شیخ مرتضی بروجردی (ره) که بعداً توسط رژیم بعث عراق به شهادت رسیدند دستگیر میشوند. در دوران حاکمیت رژیم بعث در عراق چهار مرجع شیعه به شهادت رسیدند یکی مرحوم آیتالله شهید سیدمحمدباقرصدر (ره) که به ایشان صدر اول میگویند؛ بعد مرحوم آیتالله شیخ مرتضی بروجردی (ره) و بعد از ایشان میرزا علیآقای غروی (ره) است و درنهایت نفر چهارم آیتالله سیدمحمدصدر فرزند آیتالله فرزند سید محمدصادق صدر (ره) یعنی پدر مقتدی صدر است که با دو فرزند خود یعنی معمل و مصطفی به شهادت میرسند. حتی میتوان گفت مرجع پنجم (که اعلام مرجعیت نکرد) مرحوم آقای سید مرتضی خلخالی (ره) بوده ایشان طی انتفاضه شعبانیه در یک خانه مخفی شده بود همراه فرزند خود آیتالله سید محمدمهدی خلخالی در کنار دو تن از فرزندان خود یعنی محمدحسین و محمدصادق به شهادت میرسند. یعنی کل این خانواده توسط عوامل رژیم بعث به شهادت میرسند و بچه کوچکی به نام محمدحسن باقی میماند که ۱۱ سالش بوده که او را نمیبرند.
با این حساب پنج مرجع تقلید در زمان حاکمیت صدام به شهادت رسیدند. من مشغول آمادهسازی کتابی به مناسبت هزاره تأسیس حوزه علمیه نجف اشرف هستم که شهدای حوزه نجف اشرف از سال ۱۹۶۸ م تا سال ۲۰۰۳ م را در آن معرفی کردهام در این بازه زمانی چیزی حدود ۶۰۰ روحانی توسط بعثیها به شهادت رسیدهاند که رقم قابلتوجهی است. اگر شما بخواهید حاکمیت بعثیها را مثلاً با حاکمیت محمدرضا پهلوی مقایسه کنید میبینید تنها روحانی که آشکارا و علناً محمدرضا پهلوی آن را به قتل رساند و تیرباران کرد مرحوم آقای نواب صفوی بود. این حاکمیت را با حاکمیت جنایتکاران بعثی و شخص صدام مقایسه کنید برای اینکه بفهمید این حاکمیت چه رعب و وحشتی در دل مردم عراق ایجاد کرده است و ترورهایی که اینها در خارج از کشور انجام میدادند نیز صحت دارد. گروه دیگر شامل مرحوم آقای سید محمد صدر و سید محمد کلانتر و آقای مقتدی صدر بودند. یکی از نکاتی که در ویراست دوم کتاب انتفاضه شعبانیه نیز آن را آوردهایم، اهانتهایی است که با چک و لگد به حضرت آیتاللهالعظمی سیستانی (مدظلهالعالی) صورت گرفت این اقدامات مبالغه نیست افرادی نظیر آیتالله سیدمحمدصالح هاشمی تنکابنی که استاد حوزه علمیه قم است به همراه پدر، عمو و پسرعموی خود جزو همین دستگیرشدگان و همراه آقای سیستانی بودند و تعریف میکنند که آیتاللهالعظمی سیستانی را با چک و لگد، اذیت و آزار داده و شکنجه کردند و فحشهای رکیکی به گروههای دستگیر شده داده میشد. مرجعیت در مقابل آنچه که رخ داد آتش بیار انتفاضه نبود و این حرکت منبعث از مردم عراق بود. یعنی یکی از سربازان برگشته از جنگ کویت به سمت عکس صدام در میدان سعد بصره تیراندازی میکند و وی را مخاطب قرار میدهد که «آخر این چه بلایی بود که سر ما آوردی، ۸ سال که با ایران جنگیدیم چه عایدمان شد و برای چه باید میجنگیدیم بعد به کویت کشوری که این همه در جنگ با ایران به ما کمک کرده بود، حمله کردی بعد از ۷ ماه بیانیه شورای امنیت سازمان ملل هم از کویت خارج نمیشدی تا اینکه تمام زیرساختهای عراق منهدم شد و هیچچیز باقی نماند.»
عراق تبدیل به کشور مقروضی شد که کلی بابت خرید سلاح از شوروی و مخصوصاً فرانسه بدهکار شده بود. صدام هم چارهای نداشت و برای جبران خسارتهای خود به کویت حمله کرد، کویتیها هم چوب اعمال خودشان را خورده بودند و نتیجه کمکهای مالی و غیرمالی خود به صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران را میدیدند. حمله به یک کشور پادشاهی عضو شورای همکاری خلیجفارس کشورهای دیگر را ترساند، چون از کویت تا ریاض مسیر هموار است. برای همین مرجعیت در برابر یک عمل انجام شده قرار گرفته بود و اطلاعیههایی هم که صادر شد اطلاعیه کنترل و مدیریت بحران بود.
باوجوداین که گفته میشد آقای خوئی (ره) اهل سیاست نیستند علاوه بر فرزندانشان داماد ایشان و بسیاری از شاگردان آیتالله خوئی (ره) در انتفاضه شعبانیه دستگیر شدند و به کاروان شهدای بینامونشان پیوستند. این ظلم و ستمهایی بود که در دوران صدام علیه ملت عراق صورت گرفت خیلیها آن موقع میگفتند که ملت عراق چرا علیه صدام قیام نمیکند نمیدانستند این ملت که با چه رژیم فاشیستی و چه شخص خونخوار و بیرحمی طرف است اعراب درباره صدام میگویند: «اکبر طاغی فی التاریخ» صدام یکی از بزرگترین طغیانگران تاریخ معاصر جهان محسوب میشود.
آنا: از نظر شما نقش انقلاب اسلامی و پیامهای رهاییبخش آن در فرایند انتفاضه شعبانیه به چه صورت بود؟
میدانید که موضع آشکار، رسمی و دیپلماتیک ما در انتفاضه شعبانیه بیطرفی بود، ولی خوب ما کمک میکردیم، چون اپوزیسیون عراق آن موقع شامل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق که همه جریانها و گروههای عراقی در آن عضویت داشتند و بیش از یک میلیون نفر در عراق به اتهام عضویت در این حزب به شهادت رسیدند در ایران حضور داشت و همان طور که میدانید اپوزیسیون عراق در سه نقطه از جهان تهران، دمشق و لندن حضور داشت. خیلی از نیروهای وابسته به این جریان در جریان انتفاضه شعبانیه در ایران حضور داشتند مثل سپاه بدر که خیلیها فکر میکنند شاخه نظامی مجلس اعلای اسلامی عراق است، اما زودتر از آن تشکیل شد و کسانی مانند شهید ابومهدی المهندس، ابوعلی البصری، آقای سیدحسین شامی رئیس فعلی دانشگاه امام جعفر الصادق (علیه السلام) در بغداد و کسانی مثل آقای نوری المالکی در پادگان شهید صدر اهواز بودند. این سپاه وارد عراق شد و به مردم کمک میکرد. بعد از آن هم همان طور که مطلع هستید وقتی انتفاضه شعبانیه سرکوب شد، خیلی از این انقلابیون به اهوار پناه بردند که فاجعهای رخ داد و صدام این هورها را خشکاند تا بتواند با عملیات زمینی این انقلابیون را از بین ببرد، چون آن منطقه شامل علفزارهایی بود که برای استتار بسیار مناسب بودند بعد از این جریانات در عراق منطقه پرواز ممنوع اعلام شد. اما ایران به نحوی مرزهای خود را کنترل کرد از سوی دیگر بسیاری از مجاهدین عراقی از کشور ما داخل خاک عراق میشدند و عملیات انجام میدادند، اما ناجوانمردی آمریکاییها مانع موفقیت آنها شد.
رئیسجمهور وقت آمریکا بارها از مردم عراق خواسته بود که علیه صدام قیام کنند. خب در انتفاضه قیام کردند، اما این آمریکاییها بودند که به آنها نارو زدند. سخنان مقامات آمریکایی مخصوصاً فرمانده عملیات طوفان صحرا نورمن شوارتسکف پسر مؤید این ادعا است. اما چون آمریکاییها از ایجاد جمهوری اسلامی دوم در منطقه ترسیدند، اجازه سرکوب انتفاضه را به صدام دادند و کشورهای مرتجع منطقه به آمریکاییها گفتند ما خواستیم که بنیه صدام از بین برود و صدام از کویت اخراج شود نه این که رژیم بعث متلاشی و سرنگون شود به همین دلیل صدام با کمک آمریکا توانست این سرکوب و قتلعام را انجام دهد. بعدها سفیر آمریکا در عراق (زلمی خلیلزاد) گفت: «بابت آنچه که ما در عراق کردیم من رسماً از ملت عراق عذرخواهی میکنم».
یکی از عبرتهای دیگر انتفاضه شعبانیه نقش سازمان منافقین (مجاهدین خلق) در سرکوب انتفاضه است. چون ارتش صدام متلاشی شده بود و تنها چیزی که برایش باقی مانده بود ۱۵۰۰۰۰ نفر از نیروهای گارد جمهوری عراق بود که اینها زود از کویت به سمت بغداد فرار کردند که پایتخت سقوط نکند، رژیم به سازمان مجاهدین خلق متوسل شد که بنده در کتاب خوابگردها مشروح مذاکرات مسعود رجوی با سرلشکر صابرالدوری و سپهبد طاهر جلیل حبوش را آوردهام و تشکری که صدام از اینها بابت سرکوب انتفاضه شعبانیه ملت عراق میکند در آنجا ذکر شده است.
آنا: آیا آنچنان که رژیم بعث عراق و غرب ادعا میکردند، نقش جمهوری اسلامی ایران در انتفاضه شعبانیه این قدر گسترده بود؟
ما نقشی در انتفاضه شعبانیه نداشتیم. ملت عراق به دلیل حمله بیمعنی صدام به کویت و به جنگ کشاندن این کشور علیه وی قیام کرد. در انتفاضه شعبانیه قبل از این که عملیات زمینی رخ دهد، کشور عراق به مدت ۳۸ روز مورد بمباران هوایی قرار گرفت و تمام زیرساختهای این کشور کاملاً از بین رفت. بعد عملیات زمینی شروع شد و به رغم ادعاهای صدام وی قبل از ساعت فتح دستها را به نشانه تسلیم بالا برد و در منطقهای به نام صفوان در نزدیکی بصره و کنار مرز کویت با حضور وزیر دفاع عراق، عربستان و نورمن شوارتسکف قراردادی امضاء شد و عراق زیر بند ۷ منشور سازمان ملل قرار گرفت و تا همین چند سال پیش به کویت غرامت میداد. مجموع غرامتهایی که در این مدت به کویت از طریق فروش نفت عراق داده شد ۵۲ میلیارد دلار بود.
آنا: به نظر شما انتفاضه شعبانیه چه نقشی در تقویت مرجعیت و گسترش مفاهیم مربوط به انقلاب اسلامی در کشور عراق د اشت؟
مرجعیت در عراق نهادینه است و ارتباط عشایر و ملت عراق با مرجعیت ارتباطی ناگسستنی است. ما در رخدادهای مهم سیاسی تاریخ معاصر عراق و منطقه ملاحظه میکنیم که مرجعیت مرکز ثقل عراق به شمار میرود. هیچ وقت هم به اصلیت مراجع معظم تقلید توجه نشده است. ملت عراق همواره پشت مرجعیت هستند و از این نهاد حرفشنوی دارند. نمونه برجسته این مسئله نیز وقایع ابتدای سال ۲۰۱۴ م و حمله داعش به عراق است که همان طور که مشاهده کردید، فتوای مرجعیت و حکم جهادی که صادر شد چه بلایی بر سر این وحوش آورد که به ۳۰ کیلومتری بغداد رسیده بودند.
اما با لبیک میلیونی جوانان عراق به مرجعیت عراقیها توانستند داعش را به برکت فتوای مرجعیت شکست دهند و در این راه هم علمای زیادی از حوزه علمیه نجف اشرف به همراه سلحشوران عراقی به نبرد با داعش پرداختند. یکی از برکات دیگر این فتوا تشکیل حشدالشعبی یا همان بسیج مردمی عراق است که در کنار ارتش عراق بخش قدرتمندی از نیروهای مسلح این کشور را تشکیل میدهد.
آنا: واکنش علمای عراق به تهدید مقام معظم رهبری را با توجه به نفوذشان در این کشور را چگونه میبینید؟
دو اطلاعیه توسط دفتر آیتالله العظمی سیستانی (دام ظله) صادر شد که بسیار مهم بود و در ایران حکمی از سوی آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی صادر شد. همان طور که میدانید وقتی مرجعی حکم میدهد بر پیروان سایر مراجع الزام آور میشود که در صورتی که مثلاً این تهدید عملیاتی شود فلانی محارب است. این قضیه خیلی صریح گفته شد و در عراق تظاهرات خیلی گستردهای صورت گرفت و موضعگیریهای گستردهای توسط علمای عراق انجام شد. در عراق وقتی مرجع اعلی که حضرت آیت الله سیستانی (مدظله) است بیانیه میدهد دیگران هم تبعیت میکنند اگر چه که دیگران هم این تهدیدات را محکوم کردند و اعلام کردند که در صورت اهانت به مرجعیت یا عملیاتی شدن این تهدید چه بر سر آمریکا و نیروهایش در منطقه خواهد آمد.
انتهای پیام/