به گزارش جماران؛ در یادداشتی تند و صریح، مهدی حسن، روزنامهنگار مسلمان بریتانیایی-آمریکایی، با نگاهی شخصی و سیاسی به موج جدید اسلامهراسی در ایالات متحده مینویسد: «متأسفم اسلامهراسها، من یک مسلمان آمریکایی مفتخر هستم و قصد ندارم جایی بروم.» او در این یادداشت، روایت زهران ممدانی — شهردار مسلمان نیویورک — را دستمایه افشاگریاش از تبعیضی قرار میدهد که نهفقط از سوی جناح راست، بلکه از جانب لیبرالها و دموکراتها نیز بر مسلمانان تحمیل میشود. یادداشت حسن، گزارشی صادقانه از رنج، مقاومت و بیداری نسلی از مسلمانان آمریکایی است که دیگر نمیخواهند در سایه زندگی کنند
زهران ممدانی، هفته گذشته با چشمانی اشکآلود در جمع خبرنگاران گفت: «این ماجرا فشار سنگینی دارد.» او به آزارهای اسلامهراسانه و تهدیدهای مرگآوری اشاره داشت که از زمان آغاز کمپینش برای شهرداری نیویورک با آن مواجه بوده است. ممدانی ادامه داد: «پیامهایی دریافت میکنم که در آنها نوشته شده: ‘تنها مسلمان خوب، مسلمان مرده است.’ من و عزیزانم بهطور مداوم تهدید میشویم.»
وقتی سخنان او را شنیدم، خودم نیز عمیقاً تحتتأثیر قرار گرفتم. این حرفها برای من، بهعنوان کسی که ۱۶ سال است در عرصه عمومی، چه در قامت روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی و چه بهعنوان یک مسلمان و مهاجر از سال ۲۰۱۵، فعالیت میکنم، کاملاً آشناست. من بهخوبی میدانم که این «فشار» برای مسلمانانی که در بریتانیا و آمریکا جرئت حضور در صحنه عمومی را دارند، به چه معناست. خانوادهام و من زخمهای عاطفی و روانی خود را داریم که گواه این واقعیتاند. پیشتر در سال ۲۰۱۲ در یادداشتی در روزنامه گاردین نوشتم: «هر صبح، پیش از ورود به فضای آنلاین، نفس عمیقی میکشم تا ببینم این بار چه توهین یا تهمتی روانهام شده است؛ از توییت و پستهای وبلاگی گرفته تا بخش نظرات کاربران؛ این موج توهینها همیشگی است و بیرحمانه.»
بیش از یک دهه گذشته اما هنوز تغییری محسوس رخ نداده؛ یا بهتر است بگوییم، وضعیت حتی بدتر شده است. رئیسجمهور جمهوریخواهی، با استناد به سلاحهای کشتار جمعی، به کشوری مسلماننشین حمله کرده و در عین حال، در داخل کشور اسلامهراسی و نفرتپراکنی علیه مهاجران را شدت داده است. البته انصافاً باید گفت – هرچند دشوار است – که جورج بوش پس از حوادث ۱۱ سپتامبر دستکم به مسجدی رفت و اعلام کرد: «اسلام دین صلح است.» تصور اینکه دونالد ترامپ امروز کاری مشابه انجام دهد، محال به نظر میرسد.
واقعیت این است که وضعیت امروز، در مقایسه با سال ۲۰۱۲، بهمراتب وخیمتر شده است. اسلامهراسی در فضای عمومی ایالات متحده نهتنها شایعتر و خشنتر، بلکه بهمراتب نهادینهتر و جریانسازتر از گذشته شده است.
نگاهی بیندازید به واکنشهای افراطی و متعصبانهای که پس از پیروزی غیرمنتظره زهران ممدانی در دور نخست انتخابات مقدماتی حزب دموکرات برای شهرداری نیویورک، در روز سهشنبه شکل گرفت. جمهوریخواهان گویی در رقابتی نانوشته تلاش میکنند اسلامستیزانهترین واکنش ممکن را به این پیروزی نشان دهند.
لورا لومر، مشاور و دوست نزدیک رئیسجمهور ایالات متحده، مدعی شد: «حادثهای مشابه ۱۱ سپتامبر بار دیگر در نیویورک رخ خواهد داد و [مامدانی] مقصر آن خواهد بود.» چارلی کرک، دیگر متحد سرسخت دونالد ترامپ نیز نوشت: «۲۴ سال پیش، گروهی از مسلمانان در ۱۱ سپتامبر جان ۲۷۵۳ نفر را گرفتند. حالا یک مسلمان سوسیالیست در مسیر شهردار شدن نیویورک قرار دارد.» آنجی وانگ، مفسر جمهوریخواه، نیز در پخش زنده شبکه CNN گفت: «نیویورکیها نگران امنیت خود هستند؛ چون قرار است با یک شهردار مسلمان زندگی کنند.»
اما اگر تصور میکنید این واکنشها تنها به تحلیلگران جناح راست محدود میشود، کافی است نگاهی بیندازید به اظهارات برخی نمایندگان جمهوریخواه کنگره. الیس استفانیک، ممدانی را «جهادگرا» توصیف کرد. مارجری تیلور گرین تصویری ساختگی و تولیدشده با هوش مصنوعی از مجسمه آزادی منتشر کرد که پوششی شبیه برقع یا نقاب بر تن داشت و در کنار آن نوشت: «این ضربه سنگینی است.» اما شدیدترین حمله از سوی اندی اوگلز مطرح شد؛ او در اقدامی توهینآمیز، ممدانی را «محمد کوچولو» خطاب کرد و خواستار سلب تابعیت و «اخراج» وی از کشور شد.
توجه داشته باشید: یک نماینده رسمی کنگره ایالات متحده، خواستار اخراج یک شهروند مسلمان آمریکایی از کشور شده است. آنهم صرفاً به خاطر دین، ریشه و باور سیاسی او.
این روزها، بسیاری از کاربران فضای مجازی با طعنه نوشتهاند: «نقابها افتادهاند، اما کلاهها هنوز بر سر است» — اشارهای به آنکه چهره واقعی نژادپرستی و اسلامهراسی دیگر پنهان نمیماند.
در روزهای اخیر، حملات تند و اسلامستیزانهای علیه زهران ممدانی، شهردار جدید نیویورک، از سوی چهرههای جناح راست بهراه افتاده است. بیشمار جمهوریخواه و محافظهکار، باور دینی و هویت مسلمان او را نشانه رفتهاند. اما مسئله نگرانکنندهتر این است: اسلامهراسی در ایالات متحده، صرفاً محدود به جمهوریخواهان و راستگرایان نیست.
اسلامهراسی در آمریکا مدتهاست به یک پروژه دوجناحی تبدیل شده است؛ دموکراتها و لیبرالها نیز در دورههای مختلف در دامن زدن به کلیشهها و تئوریهای توطئه علیه مسلمانان نقش داشتهاند. از مخالفت هری رید و هاوارد دین با احداث مسجد نزدیک محل حملات ۱۱ سپتامبر (موسوم به «مسجد گراند زیرو») در سال ۲۰۱۰، گرفته تا اظهارات ادعایی نماینده جاش گاتهیمِر در سال گذشته مبنی بر اینکه مسلمانان باید بابت حمله ۷ اکتبر احساس «گناه» کنند؛ یا سابقهی طولانی بیل مار در بیان دیدگاههای ضداسلامی.
در همین رقابتهای شهرداری، یک پوستر تبلیغاتی منتسب به یک سوپر پک حامی اندرو کومو، تصویری از ممدانی را منتشر کرد که بهنظر میرسید ریش او بهشکلی غیرواقعی ضخیمتر و تیرهتر شده است — اقدامی آشکار در جهت القای تصویری «تهدیدآمیز» از یک چهره مسلمان. (البته این سوپر پک مدعی شد که پوستر هرگز بهصورت رسمی ارسال نشده است.)
اما شاید بحثبرانگیزترین واکنش اخیر، از سوی کرستن جیلیبرند، سناتور دموکرات نیویورک، مطرح شد. او روز پنجشنبه در برنامه زنده رادیویی WNYC، ادعا کرد که ممدانی به «جهاد جهانی» اشاره کرده است — اتهامی که هیچ سندی برای آن وجود ندارد و از سوی ممدانی نیز هرگز مطرح نشده است. با این حال، یک سناتور ارشد حزب دموکرات، بهراحتی نامزد احتمالی شهرداری نیویورک از حزب خود را، صرفاً بهدلیل مسلمان بودنش، به تروریسم نسبت میدهد. پرسش اینجاست: چگونه ممکن است چنین رفتاری نهتنها با واکنشی از سوی رهبران حزب مواجه نشود، بلکه حتی هیچ توبیخ یا محکومیتی هم در پی نداشته باشد؟ آیا به این دلیل است که اسلامهراسی، حتی در میان لیبرالها، هیچ هزینهای ندارد؟
این روند سابقه دارد. سال گذشته، زمانی که جو بایدن، «عدیل منگی» را بهعنوان نخستین مسلمان آمریکایی برای عضویت در دادگاه تجدیدنظر فدرال معرفی کرد، سه سناتور دموکرات — جو مانچین، جکی روزن و کاترین کورتز مَستو — با تمام سناتورهای جمهوریخواه همراه شدند و از تأیید او جلوگیری کردند.
اینها همه گواهی است بر آنکه اسلامهراسی، نه یک انحراف از سیاست رسمی، بلکه بخشی از ساختار قدرت در آمریکاست — از هر دو سو.
در میان چهرههای دموکرات نیز اسلامهراسی آشکار است. بهعنوان نمونه، جان فترمن، سناتور دموکرات ایالت پنسیلوانیا، در اظهاراتی که از سوی نیویورک مگزین منتشر شد، فلسطینیها را با این جمله توهینآمیز توصیف کرد: «نمیتوان یک بسته شیر ترش را اصلاح کرد.» او همچنین (بهدروغ) مدعی شد که تاکنون هیچ عربی را ندیده که حاضر باشد حماس را محکوم کند.
در ایالات متحده درباره یهودیستیزی بسیار سخن گفته میشود — و بیتردید، این پدیده نگرانکننده، واقعی و در حال گسترش است؛ موضوعی که حتی زهران ممدانی نیز در جریان کارزار انتخاباتیاش به آن اذعان کرد. اما حقیقت این است که در آمریکا، هیچ سیاستمداری خواستار اخراج چهرهای یهودی از کشور نمیشود؛ هیچکس تصاویری ساختگی از مجسمه آزادی با کیپا (کلاه مذهبی یهودیان) منتشر نمیکند؛ هیچ نمایندهای در کنگره برای جلوگیری از انتصاب قضات یهودی در دادگاههای فدرال رأی نمیدهد. این نوع اقدامات و لفاظیهای تحقیرآمیز، بهطور خاص برای مسلمانان آمریکا محفوظ ماندهاند — و همین وضعیت، اسلامهراسی را در سطح عمومی جامعه عادیسازی کرده است.
آمارها بهوضوح نشان میدهند که مسلمانان بیش از هر گروه دینی یا قومی دیگر در ایالات متحده با تبعیض و تعصب مواجهاند — و این تبعیض در سالهای اخیر سیر صعودی داشته است. تعداد آمریکاییهایی که با نامزدی یک مسلمان برای ریاستجمهوری مخالفت میکنند، سه برابر بیشتر از کسانی است که با یک نامزد یهودی مخالفت دارند؛ در میان جمهوریخواهان، این نسبت به پنج برابر میرسد. و با اینحال، زمانی که «ودیع الفیومه»، کودک ششساله مسلمان و فلسطینیتبار، پس از وقایع ۷ اکتبر در حملهای از سر نفرت به قتل رسید، این جنایت بهندرت بازتاب ملی یافت.
در همین حال، کنگره جلسات متعددی برای بررسی یهودیستیزی برگزار میکند، اما در برابر اسلامهراسی فزاینده و نفرتپراکنی علیه مسلمانان — حتی علیه اعضای مسلمان خود کنگره — سکوت اختیار کرده است. روز به روز، مسلمانان عادی در سراسر آمریکا ناچارند توهینها، کلیشهها و تهدیدهای مکرر را تاب بیاورند، بیآنکه حمایت یا واکنشی از سوی نهادهای رسمی دریافت کنند.
استراتژی جریانهای اسلامهراس کاملاً روشن است: آنها میخواهند مسلمانان در ترس و ناامنی زندگی کنند؛ سر فرواندازند و از عرصه عمومی فاصله بگیرند؛ ساکت، مطیع و به حاشیه رانده شوند. همانطور که ممدانی در گفتوگوی اخیر خود با شبکه MSNBC گفت:
«با بسیاری از مسلمانان این شهر گفتوگو کردهام؛ آنها از ترسی سخن میگویند که مبادا صرفاً بهدلیل مسلمان بودن و حضور در عرصه عمومی، بهعنوان تروریست شناخته شوند. همین ترس باعث شده بسیاری از آنها ترجیح دهند در سایهها زندگی کنند، دور از انظار و خارج از فضای مدنی. اما این نباید وضعیت شهر ما باشد؛ و قطعاً شایسته کشور ما هم نیست.»
حق با اوست.
من، بهعنوان یک مسلمان آمریکایی که یک رسانه مستقل را برای بیان حقیقت در برابر قدرت راهاندازی کردهام، هیچگاه قصد نداشتهام در سایه بمانم — و هرگز هم نخواهم ماند.
زهران ممدانی نیز، مسلمان آمریکاییای است که برای بالاترین مقام اجرایی در بزرگترین شهر کشور وارد رقابت شد و اکنون پیروز انتخابات شده است؛ زیرا او هم تصمیم ندارد حاشیهنشین باشد یا صدایش را خاموش کند.
همین رویکرد را میتوان در چهرههایی چون ایلهان عمر، رشیده طلیب، آندره کارسون، کیت الیسون، علی ولشی، ایمن محیالدین، آمنه نواز، رامی یوسف، مو عامر، حسن منهاج و بسیاری دیگر از مسلمانان آمریکایی دید.
واقعیت روشن است: مسلمانان آمریکایی نه کنار میروند و نه عقب مینشینند. متأسفم اگر این خبر برای اسلامهراسان خوشایند نیست، اما همانگونه که زهران ممدانی با قاطعیت در روز سهشنبه نشان داد — ما تازه در آغاز راه هستیم.