چه زیبا امام رضا(ع)، آن امام رئوف و مهربان، در حدیثی نورانی، حد توکل را «نترسیدن از هیچکس جز خدا» میدانند. «سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام) : عَنْ حَدِّ التَّوَکُّلِ؟ فَقالَ(علیهالسلام) : أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّ الله»؛ حد توکل، ترس از هیچکس جز خداست. این کلام گهربار، همچون چتری است که ما را در برابر باران حوادث و توفان مشکلات، محافظت میکند.
در گفتوگو با حجتالاسلام مجتبی پورموسی، پژوهشگر و مدرس علوم و معارف قرآن و حدیث، به واکاوی این گوهر تابناک رضوی میپردازیم و به این پرسش اساسی پاسخ میدهیم که چگونه میتوان با توکل فعالانه به خدا در هر شرایطی، گامی استوار به سوی سعادت و کمال برداشت. با ما همراه باشید تا در این مسیر نورانی، با الهام از آموزههای مکتب رضوی، توکل را نه فقط به عنوان یک مفهوم، بلکه به عنوان یک سبک زندگی در دل و جان خود نهادینه کنیم.
تمایز بنیادین توکل فعال در مکتب اسلام با تقدیرگرایی منفعلانه چیست؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید توکل را معنا کرد. توکل در لغت به معنای اظهار عجز در کاری و اعتماد کردن به دیگری است و در اصطلاح، منظور اطمینان به خدا و قطع امید از مردم و تسلیم خدا بودن و تنها به او اعتماد کردن است. این معنا با انفعال تفاوت دارد. انفعال یعنی نشستن و دست روی دست گذاشتن. اما توکل یعنی امور را پیگیری کنیم و تلاش خودمان را در آن راه انجام دهیم و برای نتیجه و خوب پیش رفتن همه مراحل، به خدا تکیه کنیم و کار را به دست قدرتمند او بسپاریم.
در این زمینه خوب است به دو روایت دیگر توجه کنیم؛ در جلد یک کتاب کافی، از امام باقر(ع) نقل شده حضرت کمال انسان و نهایت کمال آدمی را در سه چیز میدانند. ابتدا دانشمند شدن در دین، دیگری صبر در بلا و مصیبتهای زندگی و نکته مهم دیگر تدبیر و برنامهریزی برای امور دنیوی در زندگی دنیاست. این نکته یعنی انسان باید در زندگی به دنبال امور خودش باشد و برای آن فعالیت داشته باشد، اما حُسن انجام کار و نتیجه را مطابق روایت امام رضا(ع) به خدا بسپارد. در روایت دیگری که در کتاب کنزالفوائد نقل شده، از امام رضا(ع) میخوانیم «هر کس از خدا توفیق بخواهد و تلاش نکند، خود را مسخره کرده است». یعنی توکل حتماً باید همراه با تلاش خود فرد باشد، نه اینکه منفعلانه دست روی دست بگذارد.
امام رضا(ع) در تعریف توکل بر رهایی از هراس غیرخدا تأکید میفرمایند. این نگاه متعالی چگونه با انگارههای انحرافی مانند تقدیرگرایی کاذب و هرچه پیش آید خوش آید یا بیتفاوتی فلسفی در مواجهه با چالشها مرزبندی میشود؟
طبق روایات، توکل به معنای انفعال و بیتفاوتی نیست، بلکه در نظر گرفتن عنصر اصلی عالم وجود و تنها تأثیرگذار حقیقی در جهان، یعنی خدای متعال است. قرآن کریم، خدای متعال را به عنوان عنصر اصلی در جهان که دیگر عناصر از او وجود و قدرت میگیرند معرفی میکند. خب، مشخص است که باید برای پیشبرد کارها به او توجه و توکل کرد؛ چون تأثیرگذارِ حقیقی او است و اگر بخواهد، همه امکانات دیگر موجودات را در این زمینه غیرفعال میکند. برای نمونه در حکمت ۲۵۰ نهجالبلاغه در روایتی از امیرالمؤمنین امام علی(ع) داریم که میفرماید: «خداوند را از طریق برهم خوردن تصمیمها، فسخ پیمانها و نقض ارادهها شناختم». این روایت شریف اشاره به این دارد که تأثیرگذار اصلی در جهان، فقط خداست. پس انسان هر چند همه مقدمات کار و مراحل را انجام داده و امکانات را فراهم کرده، اما باید نتیجه را به خدا بسپارد. گاهی همه چیز برای یک نتیجه آماده است اما خدا نقشهها را نقش بر آب میکند. نمونههای متعددی برای این مسئله داریم که انشاءالله باید در فرصت دیگری به تفصیل توضیح دهیم.
با توجه به این حدیث چگونه میتوان با تکیه بر مفهوم توکل بر خداوند، اضطرابهای ناشی از چالشهای دنیای مدرن مانند استرس مالی، اجتماعی و شغلی را کاهش داد؟ آیا در سیره امام رضا(ع) یا دیگر معصومان(ع) نمونههای عملی از تجلی این توکل و آرامش روانی ناشی از آن وجود دارد؟
امام رضا(ع) در این بیان ژرف، توکل را رهایی از هراس غیرخدا تعریف میکنند. این نگرش هنگامی محقق میشود که انسان، خدا را تنها مدبر هستی بداند و باور داشته باشد تمام امور به اراده او است. چنین بینشی، ترس از عوامل مادی و محدودیتهای دنیوی را از بین میبرد. قرآن کریم در آیه ۶۲ سوره یونس نیز بر این حقیقت تأکید میکند: «بدانید دوستان خدا هرگز بیمی ندارند و اندوهگین نمیشوند». این آیه نشان میدهد آرامش روانی ریشهدار، تنها از مسیر ایمان به حضور و حمایت بیقیدوشرط پروردگار حاصل میشود.
در دنیای مدرن که اضطرابهای مالی، اجتماعی و شغلی به بخشی از زندگی تبدیل شده، توکل به خدا به مثابه سپری معنوی عمل میکند. اگر انسان به جای تمرکز بر محدودیتهای خود یا تهدیدهای بیرونی، تمام ظرفیت وجودیاش را به خداوند بسپارد، دیگر رویدادها، حتی بحرانها او را در هم نمیشکند. این نگاه، نه به معنای بیعملی، بلکه به معنای تلاش همراه با اطمینان خاطر به لطف خداوند است. نمونه بارز این توکل را در ماجرای حضرت موسی(ع) و تلاش برای رهایی از ظلم فرعون میبینیم. هنگامی که لشکر فرعون به قوم موسی(ع) رسید و دریا مانع راه شد، یاران موسی(ع) با ناامنی فریاد زدند قطعاً به دست آنان اسیر خواهیم شد، اما موسی(ع) با آرامشی وصفناشدنی پاسخ داد پروردگارم با من است و مرا هدایت خواهد کرد. (شعرا/ ۶۲). این گفتار، تجسم توکلی است که حتی در بنبستهای مرگآور، امید را زنده نگه میدارد. شکافته شدن دریا و نجات مؤمنان، نتیجه همین اعتماد به وعده الهی بود. در زندگی ائمه اطهار(ع) نیز موارد متعددی از این توکل تحولآفرین وجود دارد. برای مثال، امام رضا(ع) در مواجهه با فشارهای سیاسی دوران مأمون عباسی، همواره با تکیه بر خداوند، استواری و آرامش خود را حفظ کردند و حتی در شرایط تهدیدآمیز، به رسالت خویش برای نشر معارف الهی ادامه دادند.
ترس از غیر خدا در چالشهای روزمره مانند اضطراب مالی، ترس از قضاوت دیگران یا نگرانی از آینده شغلی چگونه ما را از توکل واقعی دور میکند؟
ترس از غیرخدا شامل همه اضطرابهایی است که منشأ مادی دارد. البته نگرانی برای برخی مشکلات طبیعی است اما از خود بیخود شدن و افسرده شدن و ناامیدی، همان ترس از غیرخداست. انسان با تلاش و سپردن امور به خدا، باز شدن راهها را میبیند. قرآن در مورد کسانی که به خدا توکل میکنند اینطور میفرماید: «و هر که از خدا پروا (تقوا پیشه) کند، خدا برای او راه بیرون شدن از مشکلات و تنگناها را قرار میدهد و او را از جایی که گمان نمیبرد، روزی میدهد و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است و خدا فرمان و خواستهاش را به هر کس که بخواهد میرساند؛ یقیناً برای هر چیزی اندازهای قرار داده است». (سوره طلاق، آیات ۲ و ۳). تقوا و توکل، دو عنصر مهم در باز شدن راهها، رسیدن روزی از جایی که فکرش را نمیکنیم و همچنین مایه هدایت بشر به وسیله خدا در همه تگناها هستند. در سوره بقره آیه ۲۵۷ هم داریم، کسی که سرپرست او خدا باشد، او را از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد.
آقا امام رضا(ع) توکل را ترسیدن از هیچکس جز خدا میدانند. بر این اساس چه راهکارهای عملی و مؤثری برای تقویت روحیه توکل در تصمیمگیریها و مواجهه با مشکلات روزمره زندگی پیشنهاد میکنید؟
در پرتو حدیث امام رضا(ع) که توکل را به معنای رهایی از هراس غیرخداوندی میدانند، تقویت روحیه توکل در مواجهه با چالشهای زندگی نیازمند راهکارهایی عملی و هماهنگ با آموزههای دینی است. نخستین و بنیادیترین گام، پرورش نگرش مثبت به خداوند است؛ همانگونه که در حدیثی از امام رضا(ع) آمده است: «به خداوند گمان نیک ببر، چرا که خداوند متعال میفرماید من نزد گمان بنده مؤمنم. اگر گمانش به من نیک باشد، مطابق آن با او رفتار میکنم و اگر بد باشد، همانگونه با او خواهم بود». این نگرش مثبت، پایهای است که با تکیه بر آن میتوان حتی در سختترین شرایط، به لطف الهی امیدوار بود و سختیها را آسان یافت. در کنار این، دعا به عنوان پل ارتباطی انسان با خالق، نقش محوری در تقویت توکل ایفا میکند. دعایی که با رعایت شرایطی همچون حمد و سپاس، اعتراف به خطاها، توبه، صلوات بر پیامبر(ص) و اولیای الهی و درنهایت ختم به صلوات باشد نه تنها روحیهای امیدوارانه میآفریند، بلکه با ایجاد آرامش درونی و اتصال به سرچشمه بیپایان رحمت الهی، توکل را در جان انسان نهادینه میسازد. افزون بر این، توسل به اهلبیت(ع) به عنوان واسطههای فیض و شفیعان روز جزا، راهی مؤثر برای نزدیک شدن به خداوند و دریافت پاسخ دعاهاست. این بزرگان با جایگاه رفیعشان نزد پروردگار، همچون پلی میان بنده و معبود عمل کرده و توکل را از مفهومی انتزاعی به تجربهای ملموس تبدیل میکنند. هرچند راهکارهای دیگری نیز در این مسیر وجود دارد، اما تمرکز بر همین اصول کلیدی نگرش مثبت، دعای آگاهانه و توسل میتواند چراغ راهی برای گشودن گرههای زندگی با تکیه بر وعده الهی باشد که هرکس تقوا پیشه کند، خداوند راه گشایشی از جایی که گمان نمیبرد، میآفریند.