شناسهٔ خبر: 73569763 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

توقف جنگ بمب‌ها و آغاز جنگ روایت‌ها

آتش‌بس میان ایران و اسرائیل شاید به بمباران‌های نظامی پایان داده باشد، اما آتش جنگ روایت‌ها همچنان شعله‌ور است.

صاحب‌خبر -

در جهانی که نبرد اصلی بر سر «ادراک» و «تاثیرگذاری بر افکار عمومی» شکل می‌گیرد، قدرت رسانه‌ای طرفین گاهی بیش از توان نظامی‌شان سرنوشت‌ساز است.

در طول روزهای اخیر، رسانه‌های جهانی از نیویورک‌تایمز گرفته تا آروتز شوا و الجزیره، صحنه جنگی دیگر بودند: بازنمایی هویت، مقصرسازی، قربانی‌نمایی، و مهندسی افکار بین‌المللی. اسرائیل با بهره‌گیری از شبکه‌ای یکپارچه از رسانه‌های حرفه‌ای، خود را به‌عنوان قربانی نشان داد، در حالی که ایران در بسیاری از روایت‌ها، بدون اینکه حتی فرصت دفاع داشته باشد، در نقش مهاجم قرار گرفت.

 روایت‌سازی یعنی قدرت
تأثیرگذاری بر افکار عمومی بین‌المللی منجر به شکل‌گیری اجماع‌های سیاسی و حتی امنیتی می‌شود. روایت‌ها هستند که تحریم می‌آورند، همراه می‌سازند، یا منزوی می‌کنند. اما در این نبرد، ما نه تنها عقب مانده‌ایم، بلکه ابزارهای محدودی هم برای بازی داریم.

ضعف تاریخی رسانه ملی
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، به‌جای آنکه منبعی قابل‌اتکا برای مخاطب داخلی و صدایی رسا برای مخاطب جهانی باشد، امروز بیش از هر چیز، عامل «زدگی رسانه‌ای» شده است. زبان کهنه، قالب‌های فرسوده، و روایت‌های تک‌بعدی و حماسی، نه تنها بر مخاطب خارجی تأثیر ندارد، بلکه مخاطب داخلی را هم خسته کرده است.

اسرائیل و جنگ در توئیتر/یوتیوب
اسرائیل به‌خوبی می‌داند که جنگ امروز در توییتر، فاکس‌نیوز، و یوتیوب تعیین می‌شود، نه صرفاً در جولان یا حیفا. از روایت زنان سرباز تا فیلم‌های احساسی از شهروندان، از حضور حساب‌شده در برنامه‌های تلویزیونی تا کمپین‌های هماهنگ در فضای مجازی، همه بخشی از یک استراتژی روایت‌سازی هستند که ایران تقریباً هیچ حضور مؤثری در مقابل آن ندارد.


هر سه سخنرانی گیلاد اردان (Gilad Erdan) نماینده اسرائیل در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز در ادامه همین روایت رسانه‌ای طراحی شده بودند؛ سخنرانی‌هایی به‌شدت دقیق، هدفمند، و حاوی مؤلفه‌های قوی روایت‌گری رسانه‌ای که همزمان برای سیاستمداران، رسانه‌ها و افکار عمومی جوانان غربی نوشته شده بودند.

 تحلیل و تجویز راهبردی

۱. بازسازی ساختار رسانه‌ای ایران:
ضروری است نهادهای رسانه‌ای رسمی از حالت ابلاغیه‌ای به وضعیت روایت‌محور، گفت‌وگومدار و متنوع تغییر شکل دهند. رسانه‌ای که تنها برای «بیانیه‌خوانی» ساخته شده، نمی‌تواند در میدان روانی رقابت کند. حضور نخبگان رسانه‌ای، استفاده از قالب‌های نوین، و بهره‌گیری از تجربه ایرانیان رسانه‌کار خارج کشور ضروری است.
باید به فطرت انسانی باور داشت و «برای هوش مخاطب» احترام قائل شد. 

۲. پرهیز از تولیدات رسانه‌ای تحریک‌آمیز علیه یهودیان:
هر کنش رسانه‌ای که به مظلوم‌نمایی اسرائیل کمک کند، عملاً ضربه‌ای به روایت ایران وارد می‌کند. جامعه غرب نسبت به موضوع هولوکاست و مظلومیت یهودیان بسیار حساس است—این یک فکت است، نه تحلیل. دشمنی شعاری با یهودیان یا تکرار ایده «از بین بردن اسرائیل» نه‌تنها مخاطبی نمی‌آورد، بلکه به سادگی در قالب نفرت‌پراکنی در جامعه بین‌المللی بازنمایی می‌شود و میدان را برای اسرائیل باز می‌گذارد. ما باید برای جوانان غربی، زبانی نو، انسانی و مستند داشته باشیم، نه فریادهای بی‌حاصل.

۳. هشیاری نسبت به نفوذ در تولیدات رسانه‌ای داخلی:
موجی از تولیدات رادیکال، احساسی و شعاری در رسانه‌های مختلف داخلی که بعضاً از بسترهای رسمی منتشر شدند، نه‌تنها باعث عصبانیت و دلزدگی مردم، بلکه موجب تقویت روایت دشمن شدند. جنگ اخیر نشان داد که نفوذ امنیتی و رسانه‌ای در دستگاه‌های داخلی جدی است. باید مراقب جاسوسانی بود که با تولید محتوای خشن، غیرعقلانی و محرک، جامعه را به سمت افراط سوق می‌دهند و چهره ایران را در جهان تخریب می‌کنند.

۴. لزوم بازنگری در غیبت دیپلماتیک ایران در آمریکا
ایالات متحده تنها اقتصاد اول جهان نیست؛ بلکه بزرگ‌ترین «میدان» رسانه‌ای، تولید روایت و تأثیرگذاری فرهنگی در جهان نیز هست. ایران در این میدان نه‌تنها ضعیف عمل کرده، بلکه به دلیل نبود سفارت و نهاد رسمی در واشنگتن، هیچ امکان مستقیمی برای گفت‌وگو با نخبگان، رسانه‌ها و افکار عمومی آمریکایی ندارد. آیا زمان آن نرسیده که غیبت ایران در میدان رسانه‌ای بازنگری شود؟ آیا ایران باید تا ابد با بسته‌نگه‌داشتن سفارتش، این میدان را به‌طور کامل به اسرائیل، عربستان، و دیگر بازیگران واگذار کند؟

جنگ بمب‌ها شاید ۱۲ روز طول کشید، اما جنگ ذهن‌ها و روایت‌ها سال‌ها ادامه خواهد داشت. پیروزی در این میدان، نه با موشک، بلکه با روایت‌های هوشمندانه، انسانی و حرفه‌ای رقم می‌خورد. برای هوش مخاطب احترام قائل باشیم.