شناسهٔ خبر: 73560411 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

با گذری بر کتاب «هانکه از زبان هانکه»؛

«هانکه» کارگردانی عاشق داستایوفسکی، شبیه به چخوف

میشائل هانکه از مهمترین کارگردانان زمانه ماست. او داستان فیلم‌هایش را با درونمایه‌های مضامین روانشناختی و فلسفی می‌سازد و توجه به همین مسائل فیلم‌های هانکه را از فیلمسازان دیگر متمایز می‌کند.

صاحب‌خبر -

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایران)، کتاب «هانکه از زبان هانکه» که با ترجمه سمیه خالدی توسط نشر گویا منتشر شده، شامل گفت‌وگو با این کارگردان اتریشی درباره فیلم‌هایش است. با خواندن این کتاب، تا حدود زیادی متوجه جهان‌بینی هانکه و شیوه فیلمسازی او می‌شویم.

هانکه توضیح می‌دهد که در سن بلوغ مطالعه زیادی می‌کرده و به داستان‌های عاشقانه علاقه داشته است. فرانسیس ژام، آلن فورنیه و هاینریش هاینه نویسندگان مورد علاقه او در آن سن و سال بودند. اما کمی بعدتر او عاشق نویسنده‌ای شد که او را درک کند و آن نویسنده کسی جز «داستایوفسکی» نبود: «کتابی که همیشه در نظرم بهترین می‌آمد «جن‌زدگان» بود؛ یک کتاب فوق‌العاده. در کل هیچکدام از آثار داستایوفسکی بد نیستند.»

در دوران دانشگاه فیلسوفانی مثل شوپنهاور، کانت، پاسکال، مونتین و هگل بر روی فیلمساز اتریشی تاثیر گذاشتند. اما کمی بعدتر این ویتگنشتاین و آدورنو بودند که بیشتر تاثیر را بر روی هانکه گذاشتند.

آینه تارکوفسکی یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های هانکه است: «اگر قرار باشد لیست جدیدی ارائه کنم، آینه را در ابتدای لیست قرار می‌دهم. نمی‌دانم چند بار آن را دیده‌ام و هر بار مبهوت مفهوم جدیدی می‌شوم که قبلاً متوجه آن نشده‌ام و هر بار اشک می‌ریزم و مقابل این همه زیبایی منقلب می‌شوم. حالتی که به ندرت با دیدن فیلمی به من دست می‌دهد. در دانشگاه وین که سینما درس می‌دهم اولین فیلمی که برای دانشجویان ورودی جدید نمایش می‌دهم، همین فیلم است. آنها چیزی از فیلم نمی‌فهمند چون به اینگونه فیلم‌ها عادت ندارند. شرم‌آور است.»

این فیلمساز برجسته با انتقاد از نسل‌های جدیدی که در اروپا رشد می‌کنند، درباره آنها می‌گوید: «جوانان امروز دیگر فرهنگی ندارند و نمی‌توانند مسائل کمی پیچیده را تجزیه و تحلیل کنند؛ حتی نمی‌خواهند برایش تلاشی کنند… مردم به خود می‌گویند زحمت جست‌وجو برای شناخت دنیا دیگر ارزشی ندارد. همه در خود فرو رفته‌اند، قبلاً اینگونه نبود. این همه تمایل به بی‌قیدی به این دلیل است که سطح ناامیدی و یاس بسیار بالاست.»

اقتباس از آثار ادبی جایگاهی ویژه در سینمای هانکه دارد. او از نخستین فیلم‌هایش به ادبیات توجه نشان داده و پیدا کردن داستان‌های جذاب برای اقتباس، یکی از دغدغه‌هایش برای فیلمسازی به شمار می‌رفته. هانکه نظرش درباره اقتباس را اینگونه روایت می‌کند: «در تمامی فیلم‌های تلویزیونی اقتباس شده از یک اثر هنری، سعی کرده‌ام تا جایی که ممکن است متن اصلی را حفظ کنم. اقتباس از یک کتاب برای فیلم تلویزیونی متفاوت از اقتباس برای فیلم سینمایی است. به عقیده من سینما یک شکل هنری است و اثر هنری اقتباس شده باید مطیع آن باشد. برعکس در تلویزیون اثر هنری کتاب است؛ هدف ایجاد انگیزه مطالعه در تماشاگر است. برای این کار من باید زیبایی‌های زبان را برجسته کنم.»

پنهان یکی از عجیب‌ترین و رازآلودترین فیلم‌های هانکه است. او درباره فیلم پنهان می‌گوید: «در پنهان همه چیز مانند آثار بکت بی‌پیرایه است. خودم را با او مقایسه نمی‌کنم؛ بلکه در مقابل پیچیدگی‌های وجودی شخصیت‌های چخوف، از بکت صحبت می‌کنم. هر چه سنم بالاتر می‌رود خودم را بیشتر و بیشتر به دنیای چخوف نزدیک‌تر می‌بینم.»

هانکه توضیح می‌دهد یک بار در پاسخ به سوالی که گفته شده مجموع کارهایش را با یک واژه توصیف کند، از واژه «جنگ داخلی» استفاده کرده است: «البته نه در معنای سیاسی آن، بلکه منظور روزمره ماست؛ نزاعی که هر روز درگیرش هستیم.»

روبان سفید، بازی‌های مسخره، ویدئوی بنی و عشق، مهم‌ترین فیلم‌های هانکه هستند که همچنان حرف و صحبت پیرامون‌شان وجود دارد. فیلم‌هایی با داستان‌هایی چند بعدی که منتقدان نظرات مختلفی درباره‌شان دارند. هانکه در این کتاب، به طور مفصل درباره این فیلم‌ها و شیوه ساخت‌شان صحبت می‌کند.

این کتاب به شکلی مجزا درباره هم فیلم با کارگردان به گفت‌وگو می‌پردازد و جزئیات زیادی را پیش روی خواننده می‌گذارد. کتاب برای شناخت کارگردانی مثل هانکه بسیار مفید است و سبب می‌شود تا طرفداران سینمای هانکه به درکِ بیشتر و عمیق‌ترین از آثار او برسند.

برچسب‌ها: