به گزارش همشهری آنلاین، حمله مستقیم آمریکا به خاک ایران، مردم کشور را بیش از پیش نسبت به نهادهای بینالمللی بیاعتماد کرد. نهادهایی که کلیدواژه مشترک اساسنامه همهشان «صلح» است؛ اما عملاً در خدمت قدرتهای بزرگ قرار گرفتهاند و جنایتهای آنها را توجیه میکنند. جامعه بینالملل هیچگاه این نهادها را در مقابل ظلم ندیده، چراکه آنها شاید در صدور بیانیه و اعلامیه علیه دولتهای مستبد فعال باشند، اما در عمل بخشی از همان سیستم زور هستند.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی که این روزها حسابی روی اعصاب مردم راه میرود، حتی حاضر نشد حمله خطرناک آمریکا به تأسیسات هستهای ایران را محکوم کند و در پیامی سست و خودخواهانه اعلام کرد که آژانس باید همچنان به بازرسیهایش در ایران ادامه دهد. تحولات ۲۴ ساعت گذشته پرده واقعیت را بیش از پیش از روی سیاه نهادها و پیمانهای بینالمللی، از سازمان ملل گرفته تا شورای امنیت و آژانس و معاهداتی همچون منع گسترش سلاح هستهای (NPT)، برداشت.
جنایات و سکوتها
بامداد یکشنبه، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در شبکه اجتماعی تروث سوشال از حمله جنگندههای این کشور به سه سایت هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان خبر داد. او با افتخار اعلام کرد که «یک محموله کامل بمبها» بر تأسیسات فردو رها شده و مدعی شد این حمله «موفقیتآمیز» بوده و حالا «زمان صلح» است. این ادبیات که تجاوز را با صلح پیوند میزند، اوج تناقض در گفتمان قدرتهای بزرگ را نشان میدهد. اما آنچه بیش از این حمله خشم ملت ایران را برانگیخت، سکوت و بیعملی نهادهایی بود که سالهاست خود را نگهبان صلح و امنیت جهانی معرفی میکنند.
سازمان ملل که روی ویرانههای جنگ جهانی دوم و با شعار جلوگیری از جنگهای بزرگ تأسیس شد، بار دیگر نشان داد که فلسفه وجودیاش نه صلح، بلکه حفظ منافع قدرتهای بزرگ است. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، در واکنشی دیرهنگام اعلام کرد که این حمله «تهدیدی برای صلح و امنیت بینالمللی» است، اما این بیانیه، مانند همیشه، فاقد هرگونه ضمانت اجرایی بود. شورای امنیت که به دلیل حق وتوی پنج قدرت بزرگ عملاً فلج شده، حتی نتوانست جلسهای اضطراری برای محکومیت این تجاوز برگزار کند. ایران در نامهای به این شورا خواستار نشست فوری شد، اما تجربه نشان داده که چنین درخواستهایی در باتلاق وتوی آمریکا و متحدانش غرق میشوند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نهادی که باید حافظ ایمنی تأسیسات هستهای و اجرای NPT باشد، بار دیگر نقاب بیطرفی را کنار زد. رافائل گروسی نهتنها حمله آمریکا را محکوم نکرد، بلکه با تأکید بر ادامه بازرسیها در ایران، عملاً به نفع مهاجم موضع گرفت. این در حالی است که تأسیسات هستهای ایران، تحت پادمانهای جامع آژانس و معاهده NPT، سالهاست بهصورت شفاف فعالیت میکنند. بیانیه سازمان انرژی اتمی ایران بهدرستی اشاره کرد که این حمله «مغایر با قوانین بینالمللی» و در «سایه بیتفاوتی و بلکه همراهی آژانس» انجام شده است.
شوخی با صلح
سازمان ملل از بدو تأسیس، بر پایه تبعیض شکل گرفت. حق وتوی پنج عضو دائم شورای امنیت (آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و انگلیس) به آنها اجازه میدهد هر تصمیمی را که با منافعشان همخوانی ندارد، وتو کنند. این ساختار که به بهانه جلوگیری از جنگهای بزرگ طراحی شد، عملاً به قدرتهای بزرگ مصونیت کامل برای تجاوز و قانونشکنی داده است.
حمله اخیر آمریکا به ایران نیز دقیقاً در همین چهارچوب قابل تحلیل است. وقتی منافع آمریکا و متحدانش مانند رژیم صهیونیستی ایجاب کند، هیچ قطعنامهای در شورای امنیت تصویب نمیشود. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در پیامی وقیحانه از ترامپ بهخاطر این حمله تشکر کرد و آن را «تغییردهنده تاریخ» خواند. این هماهنگی آشکار میان آمریکا و اسرائیل که پیشتر در جلسه شورای حکام توسط نماینده ایران افشا شده بود، نشان میدهد که نهادهای بینالمللی به ابزاری برای پیشبرد سیاستهای این دو رژیم تبدیل شدهاند.
آژانسی که فقط برای محدودسازی ایران ساخته شد
آژانس بینالمللی انرژی اتمی که وظیفهاش نظارت بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای است، در سالهای اخیر بهجای بیطرفی، به بازوی فشار غرب علیه ایران تبدیل شده است. رافائل گروسی که بارها با اظهارات غیرفنی و سیاسی خشم ملت ایران را برانگیخته، در واکنش به حمله آمریکا نهتنها تجاوز را محکوم نکرد، بلکه با تأکید بر ادامه بازرسیها، عملاً گستاخیهایش را ادامه داد. این در حالی است که ایران، بهعنوان عضو متعهد NPT، سالهاست تحت نظارت گسترده آژانس فعالیت میکند. رضا نجفی، نماینده ایران در آژانس، در جلسه اخیر شورای حکام بهدرستی اشاره کرد که «شفافیت ایران در مواردی به ابزاری برای تهدید امنیت ملی و جان دانشمندان ایرانی تبدیل شده است.»
حمله به تأسیسات هستهای ایران که تحت پادمانهای آژانس قرار دارند، نقض آشکار NPT و اساسنامه آژانس است. بیانیه ۱۱ کشور عضو شورای حکام، از جمله روسیه، چین و پاکستان، این حمله را «نقض فاحش حقوق بینالملل» و «تهدیدی برای اعتماد به NPT» خواندند. اما آژانس، بهجای اقدام قاطع، به بیانیههای کلی و خنثی بسنده کرد. این انفعال، رژیمهای متجاوزی مانند اسرائیل و آمریکا را جسورتر کرده است. اسرائیل که خود خارج از NPT عمل میکند و زرادخانه هستهای غیرقانونی دارد، بارها ایران را تهدید کرده، اما آژانس هیچگاه این رژیم را مورد بازخواست قرار نداده است.
معاهده گسترش تنش
معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) زمانی با هدف جلوگیری از اشاعه سلاحهای هستهای و ترویج استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای طراحی شد. اما این معاهده که ایران از سال ۱۹۷۰ به آن پایبند بوده، عملاً به ابزاری برای فشار بر کشورهای مستقل تبدیل شده است. در حالی که ایران تحت نظارت پادمانهای جامع آژانس فعالیت میکند، رژیمهایی مانند اسرائیل که به NPT نپیوستهاند، آزادانه به تهدید و تجاوز ادامه میدهند.
حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ایران نشان داد که NPT نهتنها از اعضای متعهد خود محافظت نمیکند، بلکه آنها را در برابر تجاوز آسیبپذیرتر میسازد. این حمله «مغایر با موافقتنامه پادمان و معاهده NPT» است. وقتی تعهدی یکطرفه باشد و کشورهای متعهد در معرض تهدید قرار گیرند، ادامه عضویت در چنین معاهدهای چه توجیهی دارد؟ نماینده ایران در شورای حکام هم هشدار داده بود که «وقتی حقوق و تعهدات اعضای NPT متوازن رعایت نشود، ادامه اجرای تعهدات داوطلبانه فاقد توجیه خواهد بود.»
تماشاگران بینالملل
مردم ایران که سالهاست هزینه شفافیت و تعهد به معاهدات بینالمللی را میپردازند، حالا بیش از هر زمان دیگری به این نتیجه رسیدهاند که نهادهای بینالمللی نهتنها حامی حقوقشان نیستند، بلکه در خدمت قدرتهای بزرگ عمل میکنند. حمله آمریکا به تأسیسات هستهای ایران که با ادعای «جلوگیری از تهدید» انجام شد، در عمل هیچ دستاوردی جز تخریب و تشدید تنش نداشت. اسکات ریتر، افسر سابق اطلاعاتی آمریکا، این حمله را «نمایشی» و «بدون دستاورد» خواند و تأکید کرد که «آمریکا با این اقدام اعتبار خود را از دست داد.»
در داخل آمریکا نیز صدای اعتراض بلند است. نانسی پلوسی و الیزابت وارن، از اعضای برجسته کنگره، این حمله را «غیرقانونی» و «بدون مجوز کنگره» خواندند. اما این اعتراضات که بیشتر برای مصرف داخلی است، تغییری در سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا ایجاد نمیکند. آنچه برای ایران اهمیت دارد، این است که نهادهای بینالمللی که باید جلوی چنین اقداماتی را بگیرند، عملاً به تماشاچی تبدیل شدهاند.
چرا عضویت در این نهادها دیگر برای ایران فایده ندارد؟
ایران سالهاست که به تعهدات خود در NPT و پادمانهای آژانس پایبند بوده، اما جز فشار، تحریم و تهدید چیزی عایدش نشده است. حمله اخیر آمریکا نشان داد که این نهادها نهتنها از ایران در برابر تجاوز محافظت نمیکنند، بلکه با سکوت و انفعال خود، به مهاجمان چراغ سبز نشان میدهند. وقتی آژانس حاضر نیست حمله به تأسیسات تحت نظارت خود را محکوم کند، وقتی شورای امنیت نمیتواند حتی یک بیانیه ساده صادر کند و وقتی سازمان ملل بهجای اقدام، به بیانیههای توخالی بسنده میکند، چرا ایران باید هزینه عضویت در این سیستم ناعادلانه را بپردازد؟
ادامه عضویت در NPT و همکاری با آژانس، در حالی که هیچ تضمینی برای امنیت ایران وجود ندارد، منطقی است؟ ایران حق دارد در چهارچوب منشور ملل متحد و حقوق بینالملل، از خود دفاع کند. همانطور که نماینده ایران در شورای حکام تأکید کرد، «دوران بزنودررو به پایان رسیده است.» ایران باید با بازنگری در تعهدات خود، از جمله NPT و پروتکلهای الحاقی، منافع ملیاش را در اولویت قرار دهد.
به اندازه کافی اعتمادسازی کردیم
ایران سالهاست هزینه شفافیت و پایبندی به قوانین بینالمللی را میپردازد و حق دارد به این نهادها بیاعتماد باشد. وقتی آژانس بهجای محکوم کردن تجاوز، بر ادامه بازرسیها تأکید میکند، وقتی شورای امنیت در برابر وتوی آمریکا فلج میشود و وقتی سازمان ملل به بیانیههای بیاثر بسنده میکند، ادامه همکاری با این سیستم چه سودی برای ایران دارد؟ زمان آن رسیده که ایران، با تکیه بر توان داخلی و حمایت متحدان واقعیاش، راهبردی جدید برای دفاع از حقوق و منافع ملی خود اتخاذ کند. جهان باید بداند که ایران، ملتی نیست که در برابر ظلم سکوت کند یا به نهادهای ناکارآمد دل ببندد.