حمله نقطهزن ایران، اسطوره امنیت صهیونیستی را فرو ریخت| تلآویو از درون ترک برداشت
در حملهای بیسابقه و طراحیشده، موشکهای دقیق جمهوری اسلامی ایران قلب ساختار امنیتی و اقتصادی رژیم صهیونیستی را هدف قرار دادند؛ ساختمان بورس تلآویو فروریخت، مرکز لجستیکی ارتش اسرائیل در بئرشبع منهدم شد، و سامانههای هشدار و دفاعی در برابر موج دوم حمله ایران ناتوان ماندند. این عملیات نهتنها ضربهای سنگین به مراکز حیاتی دشمن بود، بلکه روایت شکستناپذیری ارتش اسرائیل را به چالش کشید و یک مدل بازدارندگی نوین را در معادلات منطقه تثبیت کرد.
صاحبخبر - به گزارش خبرگزاری آنا، در بامداد امروز، جمهوری اسلامی ایران با اجرای عملیات موشکی و پهپادی هوشمندانه و دقیق، بار دیگر نشان داد که توانمندیهای نظامی و امنیتیاش فراتر از مرزهای جنگهای سنتی است. این عملیات نه صرفاً پاسخی موشکی، بلکه یک جراحی استراتژیک چندبعدی بود که به طور همزمان ساختارهای اقتصادی، نظامی و روانی رژیم صهیونیستی را هدف قرار داد.
شلیک موشکهای نقطهزن ایرانی به ساختمان بورس تلآویو و مرکز لجستیکی ارتش اسرائیل در بئرشبع، نشانهای آشکار از تغییر الگوی جنگی در منطقه است؛ الگویی که ایران بر پایه هوشمندی، دقت و شناخت کامل از نقاط ضعف دشمن پایهریزی کرده است. این حملات نه تنها ضربهای سخت به زیرساختهای اقتصادی و نظامی رژیم صهیونیستی وارد کرد، بلکه پیام مهمی به جهانیان ارسال کرد مبنی بر اینکه امنیت و ثبات ساختگی تلآویو دیگر به رویا تبدیل شده است.
هدفگیری نقطهزن در عمق ساختارهای حیاتی رژیم صهیونیستی
۱. ضربهای به قلب اقتصاد اسرائیل: بورس تلآویو زیر آوار
ساختمان بورس تلآویو، نهفقط یک مرکز تبادل سهام، بلکه نماد اطمینان روانی و زیرساختی اقتصاد رژیم صهیونیستی محسوب میشود. سالها تلاش شده تا این مرکز بهعنوان ویترین «امنیت مالی» اسرائیل در منطقه و جهان معرفی شود؛ اما اصابت دقیق یک موشک ایرانی در بامداد امروز، این ویترین را در هم شکست.
رسانههای عبریزبان، علیرغم سانسور گسترده، نتوانستند از زیر آوار حقیقت فرار کنند. شبکه «کان ۱۲» اسرائیل در گزارشی اضطراری نوشت:
«این حمله فراتر از یک هشدار امنیتی است؛ ایران امروز یکی از نمادهای مالی اسرائیل را بهطور مستقیم هدف قرار داده است.»
دانلود فیلم اصلی کد ویدیو
در پی اصابت، تصاویر و ویدیوهایی از فروریختن کامل سازه ساختمان منتشر شد که نشان میدهد این حمله دقیق، نه از سر تصادف، بلکه بر مبنای اطلاعاتی کاملاً مهندسیشده صورت گرفته است.
دانلود فیلم اصلی کد ویدیو
نتیجه اولیه این ضربه:
ریزش فوری شاخصهای بورس تلآویو.
شوک روانی به سرمایهگذاران خارجی.
آغاز موج خروج سرمایه از پروژههای اقتصادی حساس.
ایجاد اختلال عمیق در اعتمادسازی اقتصادی داخلی.
برای اولین بار از زمان تأسیس این رژیم، سرمایهگذاران یهودی در اروپا و آمریکا، دیگر بورس تلآویو را نقطهای امن نمیدانند.
دانلود فیلم اصلی کد ویدیو
۲. انهدام مرکز لجستیکی ارتش در بئرشبع: ضربه به مغز پشتیبانی عملیاتی
در موازات با این حمله اقتصادی، یک موشک دیگر به مرکز لجستیکی–امنیتی ارتش اسرائیل در بئرشبع اصابت کرد. این مرکز، اگرچه تاکنون در سکوت خبری نگه داشته شده بود، نقش حیاتی در پشتیبانی عملیاتی و انتقال تسلیحات، هماهنگیهای ارتباطی و همچنین انبار مهمات جنوب اسرائیل دارد.
بر اساس گزارش منابع عبری، در این انفجار، زیرساختهای ارتباطی ارتش در جنوب به شدت آسیب دیدهاند و برخی از کانالهای تبادل اطلاعات بین بئرشبع و واحدهای مستقر در مرز غزه برای ساعات طولانی قطع شده است. همچنین بخش بزرگی از تجهیزات ذخیرهشده، از جمله سلاحهای سنگین، بهطور کامل منهدم شدهاند.
اما نکته مهمتر، نزدیکی این مرکز به بیمارستان نظامی سورکا بود که بلافاصله توسط رسانههای رژیم بهعنوان «هدف حمله» معرفی شد تا روایتی معکوس ساخته شود. این در حالی است که:
هدف اصلی، مرکز نظامی و نه بیمارستان بوده است.
اگر هدف، بیمارستان بود، با دقت موشکهای ایرانی، چیزی از آن باقی نمیماند.
گزارشهای مستقل حاکی از آن است که آسیبهای بیمارستان ناشی از ترکش بوده، نه اصابت مستقیم.
۳. افشاگری دردناک؛ روایت یک خبرنگار عبری
در پی این حمله، یک خبرنگار سابق شبکه رسمی عبریزبان در گزارشی جنجالی اعلام کرد که انبارهای مهمات ارتش اسرائیل در مجاورت بیمارستان نظامی سورکا قرار داشتهاند. وی نوشت:
«در اسرائیل، همهجا مرکز نظامی است. حتی بیمارستانها.»
انتشار این گزارش باعث شد موجی از تهدیدات علیه او شکل گیرد و رسانهها مجبور به حذف آن شوند. منابع غیررسمی از قرار گرفتن این خبرنگار تحت محافظت اجباری خبر دادهاند. این اتفاق، ابعاد پنهان استفاده نظامی از زیرساختهای درمانی توسط ارتش اسرائیل را برملا کرد و نشان داد که رژیم صهیونیستی با ادبیات «سپر انسانی» فقط فلسطینیان را متهم نمیکند، بلکه خود نیز از همان تاکتیک استفاده میکند.
جنگ روایتها و فروپاشی روانی ساختار صهیونیستی
۱. آغاز هراس عمومی از دل پناهگاهها
رژیم صهیونیستی از ابتدای شکلگیری خود همواره تلاش کرده تا تصویری از اقتدار دفاعی، امنیت درونی و آمادگی مطلق در برابر تهدیدها ارائه دهد. سامانه «گنبد آهنین» از جمله ستونهای اصلی این روایتسازی بوده است؛ روایتی که بامداد امروز در برابر بارش موشکهای دوربرد و هوشمند ایرانی دچار فروپاشی شد. بر اساس گزارش رسانههای عبری، آژیرهای هشدار در برخی مناطق تلآویو با تأخیر به صدا درآمدند یا اصلاً فعال نشدند؛ چندین موشک ایرانی به عمق اراضی اشغالی نفوذ کرده و به اهداف مشخص اصابت کردند. در نتیجه:
صدها هزار نفر با تصور پایان یافتن تهدید از پناهگاهها خارج شدند.
موج دوم حمله دقیقاً در همین زمان رخ داد و آسیب گسترده روانی وارد کرد.
ساکنان رژیم برای اولینبار احساس کردند هیچجای اسرائیل امن نیست.
یکی از خبرنگاران شبکه i۲۴ در فضای مجازی نوشت:
«ایرانیها ما را فریب دادند. ابتدا چند موشک شلیک کردند تا عادی جلوه دهد. ما بیرون آمدیم، و بعد ضربه اصلی وارد شد. این یک حمله روانی پیشرفته بود.»
دانلود فیلم اصلی کد ویدیو
۲. شکست روایتسازی کلاسیک: «بیمارستانها هدف بودند!»
اسرائیل بلافاصله پس از حمله، با دستکاری روایت سعی کرد توجه رسانهها را از هدف واقعی حمله یعنی مرکز لجستیکی ارتش منحرف کند. رسانههای وابسته به نهادهای امنیتی، بر آسیب جزئی وارده به بیمارستان سورکا تمرکز کردند و ایران را به «جنایت جنگی» متهم ساختند.
اما این ادعا، به سرعت با سه واقعیت بیاثر شد:
دقت بالای موشکهای ایرانی (که اگر هدف، بیمارستان بود، قطعاً به کلی ویران میشد). مجاورت مراکز نظامی با زیرساختهای درمانی که بر اساس قوانین بینالمللی، خود جرم جنگی است. سابقه رژیم صهیونیستی در بمباران دهها بیمارستان در غزه، از جمله شفا، ناصر و اندون، که برای جامعه جهانی سندی آشکار از استاندارد دوگانه این رژیم فراهم آورده است.
این شکست روایتسازی زمانی عمیقتر شد که خبرنگار عبری فاش کرد مهمات و تسلیحات ارتش اسرائیل در اطراف سورکا انبار شده بود — مسئلهای که از نظر حقوق بینالملل، سپر انسانی به شمار میرود.
۳. ابزار سانسور، در برابر موج واقعیت
دستگاه سانسور رژیم، فوراً وارد عمل شد. تصویربردار شبکه الجزیره که از محل اصابتها در بئرشبع و تلآویو گزارش تهیه کرده بود، به دستور مستقیم بنگویر و کرعی (دو تن از مقامات تندروی کابینه)، بازداشت شد. تصاویر ارسالی او از نابودی مرکز لجستیکی ارتش، قبل از انتشار کامل، توقیف شد.
همزمان:
دسترسی به برخی پلتفرمها در مناطق مرکزی اسرائیل محدود شد. شبکههای اجتماعی هشدار گرفتند از «بازنشر محتوای امنیتی» خودداری کنند. خبرنگاران داخلی تحت تهدید قرار گرفتند که از منابع رسمی خارج نشوند.
دانلود فیلم اصلی کد ویدیو
با این حال، تصاویر شهروندخبرنگاران، تأیید گزارشهای غیررسمی و واکنش چهرههای مستقل، نشان داد تلاش برای پنهانسازی واقعیت، تنها چند ساعت بیشتر دوام نخواهد آورد.
۴. افول تصویر ارتش شکستناپذیر
پیش از این، ارتش اسرائیل با تکیه بر قدرت هوایی، سامانههای رهگیری، فناوری اطلاعات و قدرت روانی رسانهها، خود را ارتشی شکستناپذیر جلوه میداد. اما امروز با صراحت میتوان گفت که این تصویر، ترک برداشته است.
فروپاشی مرکز لجستیکی، نفوذ موشک به بورس، شکست سامانههای هشدار و رهگیری، و سردرگمی کامل در نحوه اطلاعرسانی، همه نشان داد که ارتش اسرائیل برای چنین حملهای نه آمادگی ذهنی داشت، نه عملیاتی.
واکنش رسانههای عبری نیز گواه این فروپاشی است:
سکوت تحلیلگران امنیتی. حذف لحظهای برنامههای خبری. بیانیههای دیرهنگام و گنگ ارتش.
و بالاخره، درخواست از مردم برای «صبور بودن» و «در پناهگاه ماندن».
بازدارندگی نوین ایرانی: پیام تهران به دشمن، منطقه و جهان
۱. دقت هدفگیری، محصول صبر استراتژیک
برخلاف تصور عمومی که قدرت نظامی را در تعداد پرتابها یا حجم آتش میسنجد، جمهوری اسلامی ایران در این عملیات نشان داد که فلسفه بازدارندگیاش مبتنی بر «دقت هدفگیری با زمانبندی هوشمند» است.
ایران نه به یک مرکز نظامی معمولی، بلکه به نقطهای دقیق از زنجیره فرماندهی پشتیبانی ارتش اسرائیل شلیک کرد؛ نه به هر ساختمانی در تلآویو، بلکه به قلب اقتصادی-روانی جامعه صهیونیستی یعنی بورس مرکزی. این یعنی:
شناسایی کامل اهداف راهبردی. زمانبندی هماهنگ برای اختلال در چند سطح همزمان (نظامی، اقتصادی، روانی). و طراحی واکنشی که بیش از آنکه صرفاً نظامی باشد، بهطور همزمان سیاسی، اطلاعاتی و رسانهای نیز بود.
به عبارت دقیقتر، تهران اعلام نکرد که فقط میتواند پاسخ دهد؛ بلکه نشان داد میداند «کجا، کی و چگونه» پاسخ دهد تا بیشترین تأثیر حاصل شود.
۲. عملیات وعده صادق با امضای رسمی جمهوری اسلامی
برخلاف بسیاری از عملیاتهای غافلگیرانه یا پنهان، حمله اخیر با اطلاعیه رسمی، شناسایی فرماندهی و امضای سپاه پاسداران همراه بود. این یک پیام آشکار داشت:
ما در پاسخ دادن تردید نداریم. تردید از جانب شماست.
این اعلام رسمی، چند پیام ضمنی و مهم را نیز مخابره کرد: ایران مسئولیتپذیر است و در دفاع از خود نیاز به واسطه یا پوشش ندارد. اگر تجاوز تکرار شود، پاسخهای آتی نهتنها سریعتر، بلکه گستردهتر خواهند بود. محور مقاومت در منطقه پشتوانه فکری و عملیاتی دارد که از تهران فرماندهی میشود.
۳. مدل جدید بازدارندگی: دقیق، شفاف، بومی
تا پیش از این، بازدارندگی در منطقه بیشتر از جنس «تهدیدات کلامی» یا «حملات پراکنده گروههای مقاومت» تعریف میشد. اما امروز، جمهوری اسلامی ایران با مدل بازدارندگی نوین وارد میدان شد:
بازدارندگی با اصابت واقعی، نه صرفاً شلیک نمادین. بازدارندگی با منطق، نه هیجان. بازدارندگی با زیرساخت تحلیل، نه با برآوردهای کور.
و مهمتر از همه، بازدارندگی بر مبنای اطلاعات میدانی و طراحی بلندمدت.
با این رویکرد، نهتنها ارتش رژیم صهیونیستی، بلکه حامیان غربی آن نیز با سوال بزرگی مواجه شدند: اگر ایران در یک حمله محدود، توان هدفگیری چنین مراکزی را دارد، در پاسخ گسترده چه خواهد کرد؟
۴. تأثیر منطقهای و فرامنطقهای حمله
در پی این عملیات، موجی از بازتابهای امنیتی و سیاسی در سطح منطقه ایجاد شد:
در میان کشورهای عربی منطقه
تحلیلگران عربستانی، اماراتی و حتی اردنی با لحنی محتاطتر نسبت به قدرت موشکی ایران صحبت کردند.
برخی کانالهای خبری عربی نوشتند: «اگر ایران اینگونه با اسرائیل رفتار میکند، تصور کنید پاسخ او به تجاوز یک کشور ضعیف منطقه چه خواهد بود.»
در محور مقاومت
گروههای مقاومت فلسطینی، لبنانی و عراقی، این حمله را «نمونهای از پاسخ مقتدرانه» توصیف کردند.
در غزه، جو روانی مثبتی نسبت به شکست روایت شکستناپذیری ارتش اسرائیل ایجاد شد.
در اروپا و ایالات متحده
نخستین گزارشهای امنیتی نشان داد حمله ایران موجب آغاز موج جدیدی از بازنگری در پروژههای سرمایهگذاری در اراضی اشغالی شده است.
در پنتاگون، منابع نظامی به رسانهها گفتهاند که «ایران سطحی از هدفگیری عملیاتی را نمایش داد که باید آن را جدی گرفت.»
پایان اسطوره امنیت صهیونیستی؛ آغاز معماری بازدارندگی بومی ایران
از منظر یک ناظر امنیتی، حمله امروز جمهوری اسلامی ایران را نمیتوان در چارچوب حمله تلافیجویانهی معمول یا پاسخ احساسی تحلیل کرد. آنچه در بامداد امروز رخ داد، حاصل انباشت صبر استراتژیک، تسلط اطلاعاتی، مدیریت افکار عمومی و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفته موشکی و پهپادی بود. در یک جمله، تهران امروز نشان داد که نهتنها میداند چگونه پاسخ دهد، بلکه میداند کجا باید ضربه بزند که دشمن از درون فروبپاشد، نه فقط از بیرون آسیب ببیند.
۱. زوال چندلایه امنیت رژیم صهیونیستی
ضربه امروز، صرفاً به یک ساختمان یا یک پادگان نبود. این حمله، نمادینترین نقاط اتکای روانی رژیم صهیونیستی را نشانه گرفت:
از «گنبد آهنین» که دیگر آهنین نبود.
تا «بورس تلآویو» که سرمایهگذاران را فراری داد.
و از «بیمارستانها» که تبدیل به انبار جنگی شده بودند.
تا رسانههایی که دیگر حتی جرئت گزارش دقیق واقعیت را نداشتند.
از گسلهای امنیتی پنهان در سامانههای هشدار تا ناتوانی گنبد دفاعی در رهگیری موج دوم موشکها، امروز صهیونیسم متوجه شد که دشمنش دیگر در حد یک بازیگر منطقهای نیست؛ بلکه به بازیگردانی با توان هدفگیری دقیق در حوزههای راهبردی تبدیل شده است.
۲. عملیات دقیق با ضربه ترکیبی: نظامی، روانی، رسانهای
این عملیات، ترکیبی بود؛ نه فقط از نظر ابزار (موشک، پهپاد، اختلال الکترونیکی)، بلکه از حیث نوع اثرگذاری:
اثر مستقیم نظامی با انهدام مرکز لجستیکی ارتش.
اثر اقتصادی با سقوط بورس تلآویو.
اثر روانی با ایجاد هراس عمیق عمومی در شهرکهای مرکزی.
و اثر رسانهای با افشای سانسور و فشار داخلی به خبرنگاران مستقل عبری.
تحلیلگران رسانهای اسرائیل خود اعتراف کردند که «این نخستین بار است که نمیدانیم در پناهگاه بمانیم یا برای انتشار خبر از وزارت امنیت اجازه بگیریم.»
۳. شکست کامل در جنگ روایتها
رژیمی که خود پیشتاز بمباران بیمارستانها، مدارس، مساجد و آمبولانسها در غزه است، امروز با مظلومنمایی درخصوص یک بیمارستان نظامی آسیبدیده از ترکش، تلاش کرد افکار عمومی را فریب دهد.
اما:
افشاگری خبرنگار عبری درباره انبار تسلیحات در مجاورت بیمارستان. سکوت اولیه ارتش اسرائیل درباره مکان دقیق اصابت. و بازداشت تصویربردار الجزیره برای پنهانسازی ویدیوهای واقعی.
همه نشان داد که جنگ روایتها دیگر در انحصار تلآویو نیست. امروز، تهران همانقدر که موشک پرتاب میکند، روایت هم تولید میکند؛ و این ترکیب، رژیم صهیونیستی را در میدان شناختی و روانی نیز غافلگیر کرده است.
۴. پیام روشن تهران: ادامه جنگ، ادامه ضربه
سخنگوی رسمی نظامی ایران، در بیانیهای کمسابقه، اعلام کرد که تداوم حمله به ایران مساوی است با تداوم عملیات دقیق و سهمگین. این موضع نهتنها به معنی واکنش سختگیرانه است، بلکه نوعی اعلام باز بودن درِ نبرد در صورت تمایل دشمن است.
پیامی که تهران ارسال کرد، دقیقاً این بود:
«ما به جنگ علاقه نداریم؛ اما اگر شما علاقه دارید، بدانید که در میدان نبرد با ایرانیای مواجه هستید که تصمیم گرفته با دقت، صبر، و قدرت، استخوان شما را نشانه بگیرد، نه پوستتان را.»
۵. تزلزل بیسابقه در ساختار سیاسی–امنیتی رژیم
در فضای پس از حمله، شبکههای اجتماعی عبری مملو از فریادهای مردمی، انتقادهای کارشناسان، و آشفتگی نخبگان شد. ترکیب بیسابقهای از پرسشها شکل گرفت:
چرا گنبد آهنین سکوت کرد؟
چرا ما از پناهگاه بیرون آمدیم و بعد موشک خوردیم؟
چرا بورس را هدف گرفتند و ما هیچ نگفتیم؟
چرا حقیقت را از ما پنهان میکنید؟
اینها نشانههایی از یک شکست در اعتماد عمومی و زوال انسجام درونی است؛ نشانههایی که برای هر نظام امنیتی، بسیار خطرناکتر از حمله خارجیاند.
بازتعریف معادله بازدارندگی منطقهای
آنچه امروز رخ داد، نهفقط پایان یک روز جنگی، بلکه آغاز مرحلهای نوین از معماری بازدارندگی در منطقه بود؛ بازدارندگیای که توسط جمهوری اسلامی ایران تعریف شده، بومی شده و اکنون در عمل به اثبات رسیده است.
در این معادله، سلاح تنها ابزار نیست؛ روایت، هدفگیری، طراحی روانی و قدرت رسانهای نیز مؤلفههایی همسطح با موشکاند؛ و در این میدان، تهران نهتنها شلیک کرد؛ بلکه روایت را هم نوشت، روایت دشمن را هم شکست، و آینده بازدارندگی منطقه را بازتعریف کرد.
انتهای پیام/∎