در روزهایی که مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی ایران با آمریکا بار دیگر به کانون توجهات تبدیل شده است، طرح ایده تشکیل «کنسرسیوم غنیسازی اورانیوم» بهعنوان یکی از محورهای اصلی پیشنهادات غرب و بهخصوص آمریکا مطرح شده است. این ایده، که به ظاهر میتواند نویدبخش همکاریهای منطقهای و کاهش تنشها باشد، اما در واقع یک پروژه پیچیده و پرمخاطره برای ایران است که از منظر استراتژیک باید با دقت بسیار بالا بررسی شود.
کنسرسیوم غنیسازی چیست؟
کنسرسیوم غنیسازی به معنای همکاری چندجانبه بین کشورها یا شرکتها برای غنیسازی اورانیوم است؛ بهگونهای که فرایند غنیسازی، نظارت، و کنترل در قالب یک ساختار مشترک انجام شود. در حالت ایدهآل، این مدل برای تامین سوخت هستهای صلحآمیز رآکتورها طراحی شده است؛ اما زمانی که این طرح در شرایط خاص ایران و منطقه مطرح میشود، ماهیت و تبعات آن فراتر از یک همکاری ساده است.
خطرات و تهدیدهای تشکیل کنسرسیوم برای ایران
اولین و مهمترین نکته، از دست رفتن «استقلال استراتژیک» ایران در حوزه هستهای است. ایران طی سالها و با هزینههای مالی و جانی، فناوری غنیسازی اورانیوم را به صورت مستقل و ملی توسعه داده است؛ فناوریای که در حال حاضر به ایران امکان میدهد در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هستهای قرار گیرد. این «بازدارندگی نهفته» یا «بازدارندگی مجازی» بدون آنکه ایران نیاز به داشتن سلاح هستهای داشته باشد، دشمنان منطقهای و فرامنطقهای را از دست زدن به اقدامات نظامی بازمیدارد.
ورود به یک کنسرسیوم منطقهای، با نظارت شدید بینالمللی و حضور کشورهای رقیب منطقهای مانند عربستان سعودی و امارات، به معنای پایان کنترل ایران بر چرخه سوخت هستهای خواهد بود. این وضعیت عملاً به فروپاشی بازدارندگی استراتژیک جمهوری اسلامی ایران منجر میشود و به دشمنان فرصت میدهد با خیالی آسودهتر در برابر ایران به فشارهای سیاسی و حتی نظامی ادامه دهند.
از سوی دیگر، تجربه تاریخی و سیاسی نشان داده است که اعتماد به کشورهای منطقهای با سابقه رقابتهای شدید، آن هم در حوزهای به حساسیت برنامه هستهای ایران، نه تنها موجب ثبات نمیشود بلکه میتواند زمینهساز انتقال فناوری و اطلاعات حساس به رقبای منطقهای باشد. در این شرایط، خطر «نشت فناوری» به دشمنان ایران، موضوعی بسیار جدی و غیرقابل چشمپوشی است.
پیشنهادهای آمریکا و تلاش برای تحمیل محدودیتها
بر اساس گزارشهای معتبر، آمریکا نه تنها پیشنهاد تشکیل کنسرسیوم را به ایران داده، بلکه این پیشنهاد را با شروطی همراه کرده که بهوضوح نشاندهنده هدف اصلی واشنگتن برای مهار کامل برنامه هستهای ایران است. درخواست توقف کامل غنیسازی در ایران و انتقال ذخایر اورانیوم به کشورهای ثالث نظیر عمان، با نظارت سختگیرانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی و آمریکا، همگی نمایانگر تلاشی است برای محدود کردن ایران و فروکاستن توانمندیهای هستهای آن.
البته که کاخ سفید و مقامات آمریکایی این اقدامات را بهعنوان گامهایی در جهت صلحآمیز شدن برنامه هستهای ایران و جلوگیری از دسترسی به سلاح هستهای توجیه میکنند؛ اما واقعیت این است که این فشارها و شروط، بیش از آنکه راهحل باشد، محدودیتهای جدی برای حق قانونی ایران در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای به شمار میآید.
افزایش ذخایر اورانیوم غنیشده ایران تا ۶۰ درصد، که به گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی تقریباً به اندازهای است که برای تولید ۱۰ سلاح هستهای کافی است، نشان از عزم و اراده تهران در حفظ و توسعه توان هستهای خود دارد. این اقدام ایران نه تنها یک بازی قدرت است، بلکه واکنشی منطقی به فشارها و تهدیدهای مکرر آمریکا و اسرائیل به شمار میرود.
نقش عمان و پیشنهادهای میانه
از سوی دیگر، پیشنهادهای میانهای از سوی واسطهگری عمان برای شکستن بنبست مذاکرات مطرح شده است. ایدهای که طی آن، ایران تا مرز غنیسازی ۳.۶۵ درصد به صورت مستقل ادامه دهد و اورانیوم غنیشده در خاک عمان ذخیره شود، گرچه ممکن است به نظر برخی راهحلی منطقی برای کاهش تنشها باشد، اما در نهایت نیز ایران را از کنترل کامل چرخه سوخت محروم میکند و همچنان در معرض فشارهای خارجی باقی میگذارد.
این پیشنهاد میانه، که به نظر میرسد با تلاشهای استیو ویتکاف و واسطهگری عمان شکل گرفته است، نشان میدهد که ایران در مذاکرات تا حدی نشان داده که تمایل به توافق دارد، اما این نرمش نباید به بهای از دست دادن حق غنیسازی مستقل و بازدارندگی استراتژیک تمام شود.
چالش بزرگ اعتماد در منطقه
یکی از بزرگترین مشکلات کنسرسیومهای منطقهای، کمبود اعتماد میان کشورهای منطقه است. تجربههای گذشته مانند اوپک و حتی توافقهای سیاسی نشان میدهد که همزیستی و همکاری پایدار در منطقهای پرتنش مانند خلیج فارس با رقبای دیرینه کاری دشوار است. بنابراین، تشکیل کنسرسیومی که ایران را مجبور به مشارکت با رقبای سنتیاش کند، امری غیرواقعی و آسیبزننده است.
در ادامه روند مذاکرات پر پیچ و خم هستهای میان تهران و واشنگتن، تلاشها برای خروج از بنبست با استفاده از واسطهگری کشورهایی مانند عمان و ایجاد «راه حلهای میانه» شدت گرفته است. اما آنچه در پشت پرده این گفتوگوها میگذرد، نشاندهنده یک بازی پیچیده قدرت است که فراتر از توافقات موقت و سخنرانیهای سیاسی، ماهیت استراتژیک و امنیتی عمیقی دارد.
واکنش ایران به فشارهای گسترده تحریمی
از سال ۲۰۱۸ که دولت دونالد ترامپ به صورت یکجانبه از توافق هستهای (برجام) خارج شد، تحریمهای سنگین و فشارهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران شدت یافته است. بر اساس گزارش رویترز، این تحریمها نه تنها تجارت خارجی و اقتصاد ایران را با آنچه که تصور میشد، تحت تاثیر قرار نداده، بلکه تلاشهای تهران برای پیشرفت در برنامه هستهای را نیز به نوعی بسمت یک رقابت منطقه ای در مقابل رژیم صهیونیستی و غرب سوق داده و رقابتی که بسیار پرتنش در حال گذر است.
در این شرایط، افزایش ذخایر اورانیوم با غنای بالا، واکنشی طبیعی به سیاستهای فشار حداکثری واشنگتن است. گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که افزایش ذخایر ۶۰ درصدی اورانیوم جمهوری اسلامی ایران را تایید کرده، نشاندهنده عزم تهران برای کسب اهرم فشار قویتر در میز مذاکرات است؛ اهرمی که به واسطه آن بتواند خواستههای خود را بهتر به طرف مقابل تحمیل کند.
تجربههای بینالمللی و درسهای کنسرسیومها
نگاهی به نمونههای مشابه در سطح بینالمللی، به ویژه «کنسرسیومهای انرژی هستهای» در اروپا یا همکاریهای منطقهای در زمینه انرژی، نشان میدهد که چنین مدلهایی تنها در بستر اعتماد، منافع مشترک و احترام متقابل امکانپذیر است.
برای مثال، همکاری هستهای اروپا در قالب کنسرسیومهایی مانند EURATOM سالهاست که بر پایه ساختارهای قانونی و نهادی قوی شکل گرفته و موفقیتآمیز عمل میکند. اما شرایط خاورمیانه، با وجود تنشها و رقابتهای سیاسی، شباهتی به این فضا ندارد و از همین رو، تشکیل چنین کنسرسیومی میان ایران و رقبای منطقهای عملاً بسیار دشوار و شاید غیرممکن است.
نقش عمان به عنوان واسطه و ذخیرهگاه اورانیوم
انتخاب عمان به عنوان کشور مورد اعتماد برای ذخیرهسازی اورانیوم غنیشده، نشاندهنده جایگاه ویژه این کشور در معادلات منطقهای است. به گفته منابع دیپلماتیک، عمان در سالهای اخیر نقش مهمی در ارتباط میان ایران و غرب ایفا کرده است. سفر اخیر وزیر خارجه عمان به تهران و انتقال پیامهای رسمی آمریکا نیز تاییدی بر این نقش است.
اما انتقال اورانیوم به کشور ثالث، حتی اگر عمان کشوری قابل اعتماد برای ایران باشد، خود میتواند به منزله کاهش کنترل مستقیم ایران بر مواد هستهای و افزایش امکان نظارتهای بینالمللی و فرامنطقهای تلقی شود. این مسئله، به ویژه از نگاه امنیت ملی ایران، موضوعی بسیار حساس و بحثبرانگیز است.
پیشبینی روند مذاکرات آینده
تحلیلگران معتقدند که مذاکرات دور ششم، که احتمالا دور پایانی باشد، تعیینکننده سرنوشت توافق هستهای خواهد بود. دو طرف در تلاشند راهحلی میانه پیدا کنند که هم خواستههای اساسی ایران درباره حفظ حق غنیسازی را تامین کند و هم نگرانیهای آمریکا و متحدانش درباره برنامه هستهای تهران را برطرف نماید.
به گفته تحلیلگران روابط بینالملل، توافق نهایی نیازمند نرمشهای متقابل و اعتمادسازی است. پیشبینی میشود که لغو تحریمها به صورت گام به گام و با نظارت آژانس و عمان انجام شود تا دو طرف مطمئن شوند که هر کدام به تعهدات خود پایبند خواهند بود.
طرح کنسرسیوم غنیسازی، هرچند از منظر کشورهای غربی گام مثبتی در جهت همکاری منطقهای و کاهش تنشها به نظر میآید، اما از دیدگاه امنیت ملی ایران، موضوعی حساس و پرخطر است که میتواند به از دست رفتن استقلال هستهای و بازدارندگی کشور منجر شود.
ایران در مسیر مذاکرات باید ضمن حفظ دیپلماسی فعال، خطوط قرمز خود را به وضوح مشخص کند و در عین حال آماده پذیرش راهکارهای میانه باشد که حقوق قانونی و امنیت ملی ایران را تامین کند.
از سوی دیگر، غرب و آمریکا نیز باید درک کنند که فشارهای حداکثری و تحمیل شروط غیرمنصفانه، نه تنها روند مذاکرات را به بنبست میکشاند، بلکه ممکن است تهران را به سمت اقدامات حساس تر سوق دهد.