سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آبیار اقتباس از رمان سیمین دانشور را بر اساس علاقه و دغدغهای که از گذشته انجام داده و در گفتوگویی که چندی پیش با ایبنا داشت دلایل علاقهمندیاش را چنین توصیف کرد: ««سووشون» حرف همه دورههاست. نگاه کتاب کهنه نمیشود و مختص یک دوره و زمانه خاص نیست. حرف از عدالت، جوانمردی، و ظلمستیزی میزند. در واقع اثری با لایههای زیرین است که به اسطورهها میپردازد. به اسطورههایی مثل یحیی تعمیددهنده، یوسف، سیاوش، ابراهیم در آتش، سهراب، رستم، و در نهایت حسین (ع). در نتیجه برای من ارزشمند بود که بخواهم برای ساخت چنین اثر سختی که البته هنوز بخشهایی از آن قرار است فیلمبرداری شود، زمان بگذارم و آن را بسازم.»
حالا با تماشای قسمت اول سریال بیشتر میتوان به ارزش و اهمیت کار نرگس آبیار پی برد. او با علاقه، دقت و حساسیت زیادی اقتباس از رمان دانشور را انجام داده و تلاش کرده تا جایی که میتواند به کتاب وفادار باشد. قسمت اول سریال، بخش اول کتاب را در برمیگیرد و کارگردان در نخستین قسمت به دنبال نشان دادن جزئیات و اقتباس عین به عین از کتاب بوده است.
آبیار برای فضاسازی سریال تلاش زیادی انجام داده و با تماشای همین یک قسمت باید گفت سریال «سووشون» یک سر و گردن از سایر سریالهای شبکه نمایش خانگی بالاتر است. صحنههای مربوط به عروسی دختر حاکم و بریز و بپاشهای در این عروسی کاملاً مطابق با کتاب پیش میرود و کارگردان برای جذابتر کردن روایت دست به ایدههای خلاقانهای زده است.
فلاشبکهای سریال از مدرسه زینگر یکی از همین نکات جالب توجه سریال است که کاملاً در داستان نشسته است. همچنین استفاده از انیمیشن برای طرحِ داستانِ مکماهون، شاعر ایرلندی، ایدهای جسورانه و خلاقانه است که کمتر کارگردانی ریسک انجامش را به جان میخرد.
صحبت از مسائل مهم تاریخی
فارغ از بحثهای فنی، سریال «سووشون» از مسائل تاریخی مهمی صحبت میکند که نباید ساده از کنارش گذشت. در شرایطی که عموم مردم، دیگر حوصله و زمان خواندن کتابهای تاریخی را ندارند و تاریخ را از پیجهای اینستاگرامی و شبکههای اجتماعی دنبال میکنند، «سووشون» دورنمای خوبی از وضعیت آن دوران ایران نشان میدهد.
سیمین دانشور، این رمان را در اعتراض به وضعیت ایران در دوران اشغال و ظلم و ستمی که به مردم میشد، نوشته و چقدر خوب که کارگردانی مثل نرگس آبیار با حساسیت و وسواس کار اقتباس از رمان را انجام داده است. در همین قسمت اول میبینیم که نیروهای خارجی اشغالگر در ایران تا چه اندازه در ایران نفوذ کردهاند که حتی به خودشان اجازه انجام هر کاری میدهند.
در سریال میبینیم که در روزگار قحطی و گرسنگی مردم، حاکمان مهمانیهای پرزرق و برق با هزینههای گزاف میگیرند و افسران انگلیسی در آن شرایط سخت، آرد و نان و غذا را به تاراج میبرند. حرفِ «سووشون» اعتراض به دورهای از تاریخ این کشور است که نیروهای خارجی در آن همه کار میکردند و کسی یارای ایستادن مقابلشان را نداشت.
اتفاقاً در زمانه امروز چقدر به چنین حرفهایی نیاز است. عموم مخاطبان که با سوژههایی معمولی و کلیشهای در سریالهای نمایش خانگی محاصره شدهاند، باید داستانهایی مثل «سووشون» ببینند و با شخصیتهایی مثل یوسف آشنا شوند. پرداختن به این داستانها باید بخش مهمی از رسالت فرهنگی هنرمندان و کارگردانان و به تبع آن پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی باشد.
حالا که چنین سریالی با این سطح از کیفیت ساخته شده، چقدر بد که با توقیف نابهنگام آن، مردم از تماشای آن محروم شوند. محرومیت از تماشای سریالی مثل «سووشون» یعنی مردم را به سمت دیدن محتواهایی مثل «عشق ابدی» هل بدهیم و نگذاریم اثر بامحتوایی که در دلش حرف و مسئله و دغدغه دارد، دیده شود.
با درایت و کمی تسامح و تساهل باید جلوی این فرصتسوزیها را گرفت. امروز مخاطبان شبکه نمایش خانگی بیش از هر چیزی به دیدن سریال و محتواهای خوب و باکیفیت نیاز دارند و نباید چنین چیزی را از آنها دریغ کرد.
∎