به گزارش جماران در متن یادداشت رجانیوز آمده است: پس از طرح چند سوال ساده از سوی رجانیوز در ارتباط با کنش های اخیر سرلشکر باقری، موج همیشگی حملات آغاز شد؛ همان سناریویی که سالهاست هر نقدی را با جمله کلیشهای «همه اقدامات با نظر و هماهنگی رهبری انجام میشود» پاسخ داده میشود. این واکنش نه فقط پاسخ به سوالات و نقدها نیست، بلکه عملاً به ابزاری برای محدود کردن جریان مطالبهگر تبدیل شده است.
اما آیا واقعاً این توجیهات با واقعیت و سوابق مسئولان نظامی هماهنگ است؟ سخنان مقام معظم رهبری درباره نقد منصوبان و عملکرد برخی از منصوبان ایشان، به روشنی پوچی این استدلال را عیان میکند؛ استدلالی که منتقدان را به «مخالفت با رهبری» متهم میکند.
تبریک برای لوزان برخلاف نظر رهبری
فروردین ۱۳۹۴ و در بحبوحه ذوقزدگی دولتیها، سرلشکر فیروزآبادی رئیس پیشین ستادکل نیروهای مسلح در پیامی رسمی به رهبر انقلاب بابت توافق لوزان (که در رسانهها به عنوان پیروزی هستهای دولت معرفی شد)، صراحتاً تبریک گفت و این توافق را افتخاری برای نظام و ملت دانست. اما تنها چند روز بعد، رهبر انقلاب صراحتاً اعلام کردند: «اینکه حالا تبریک میگویند، به بنده تبریک میگویند، به دیگران تبریک میگویند، بیمعنی است، چه تبریکی؟ آنچه تا کنون انجام گرفته است نه اصل توافق و مذاکرهی منتهی به توافق را تضمین میکند، نه محتوای توافق را تضمین میکند؛ هیچ کدام را.»
این تناقض آشکار نشان داد که عملکرد و موضع صریح رئیس ستاد کل، هیچ تطابق و هماهنگیای با موضع و نگاه رهبری نداشته است.
پرونده ویلای لواسان؛ تضییع بیتالمال با دور زدن فرمان صریح رهبری
تا سال ۱۳۹۷ یکی از ابهامات افکار عمومی درباره شفافیت مسئولان، ماجرای ویلای ۱۰ هزارمتری متعلق به ستاد اجرایی فرمان امام در منطقه لواسان بود که به مدت طولانی در تصرف سرلشکر فیروزآبادی قرار داشت. طبق گفته دکتر مخبر برخلاف چندین دستور صریح و کتبی رهبری برای تخلیه این ملک و بازگرداندن آن به بیتالمال، سالها این حکم اجرا نشد و نهایتاً پس از رسانهای شدن موضوع، فیروزآبادی ناچار به ترک ویلا شد. آیا میتوان سکوت و تعلل چندساله در اجرای یک حکم نسبتاً ساده را هم ذیل همان کلیشه «همه چیز با رهبری هماهنگ است» توجیه کرد؟
از سوی دیگر برخی از رجانیوز انتقاد کردند که چرا در رابطه با عدم حضور سرلشکر باقری در دانشگاهها موضع گرفتید چرا که «مسئول نظامی نیازی به حضور در دانشگاه ندارد». اما این نگاه کاملا برخلاف سخنان رهبری است. رهبر انقلاب سال ۹۱ تصریح کردند: «مسئولان اعم از رؤسای سه قوه، مسئولان میانی، رئیس سازمان صدا و سیما، و فرماندهان سپاه و نیروهای مسلح باید در دانشگاهها حضور یابند و ضمن شنیدن سخنان دانشجویان، سخنان و استدلال های خود را نیز بیان کنند که در این صورت، بسیاری از ابهامات و سؤال های نسل جوان برطرف خواهد شد..» حال باید بار دیگر این سوال را مطرح کرد که چرا فرمانده ستاد کل حتی یکبار هم به این دستور رهبر انقلاب توجهی نکردهاند و علی رغم بارها دعوت توسط دانشجویان، در نشست پرسخ و پاسخ دانشجویی در دانشگاهها حضور پیدا نکردهاند؟
تئوری مصونیت منصوب رهبری؛ ابزار خاموش کردن نقد
از سوی دیگر کسانی امروز از منصوب رهبری بودن دفاع میکنند که هر روز و هر شب شدیدترین حملات را به دیگر منصوبین رهبری، مانند دکتر سعید جلیلی، حسین شریعتمداری یا پیمان جبلی روا میدارند و هیچکس از «مصونیت منصوبین» سخنی به میان نمیآورد. آیا آنان حکم از طرف رهبر انقلاب ندارند؟
یا مگر شهید رئیسی از اسفند سال ۱۳۹۴ تا تیر ۱۴۰۰ منصوب رهبری در دو جایگاه تولیت آستان قدس رضوی و ریاست قوه قضاییه نبود؟ پس چرا به او و حتی خانوادهاش به شکل شبانهروزی توهین و تهمت زده میشد؟پاسخ به این استاندارد دوگانه، هویت بسیاری از مدعیان دفاع از ولایت را آشکار میسازد.
البته رهبر انقلاب خود در سال ۱۳۹۴ این گزاره غلط را آشکارا رد کردهاند و فرمودند:«حرف منصوب رهبری، حرف شخص اوست و نظر بنده تنها چیزی است که خودم اعلام میکنم؛ حتی ممکن است نظر برخی منصوبین در حوزههای سیاسی و اجتماعی با نظر بنده تفاوت داشته باشد.»
اینکه هر نقد و مطالبهای را با سپر قراردادن نام رهبری مجبور به سکوت کنیم، معنایی جز فرار از عقلانیت و پاسخگویی ندارد. اگر عملکردی واقعاً قابل دفاع است، باید در میدان استدلال دیده شود.