شناسهٔ خبر: 73154310 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

برخی دین را افیون ملت‌ها می‌دانند! چه پاسخی می‌توان به آنان داد؟

دین، در برخی موارد، به عنوان ابزاری برای سرکوب و بی‌تحرکی اجتماعی به کار گرفته شده است. اما ادیان الهی، اگر تحریف نشده باشند، می‌توانند محرک پویایی و سعادت بشر باشند.

صاحب‌خبر -
آیا دین، افیون ملت‌هاست؟ یا محرک پویایی و سعادت؟ پاسخ، پیچیده‌تر از آنچه تصور می‌شود.

پرسش:

آیا دین افیون ملت‌ها است؟ این مسئله در چه صورتی می‌تواند درست باشد؟

پاسخ:

این‌که برخی از بنیان‌گذاران مکتب‌های مادی‌گرایانه و مارکسیستی دین را مایه‌ی تخدیر و افیون ملت‌ها ارزیابی می‌کردند، شاید ادیان تحریف‌شده و برخی رهبران دینی که با ظالمان سر سازش داشتند را ملاک قضاوتشان قرار دادند. اما فارغ از این‌که این سخن با چه انگیزه‌ای و از زبان چه کسی گفته شده، ما معتقدیم ادیان الهی - اگر تحریف نشده باشند - نه تنها به تخدیر ملت‌ها نمی‌پردازند، بلکه بر عکس، به دلایل گوناگون، سراسر محرک و مهیج ملت‌ها بوده و مایه‌ی پویایی و رشد و تکامل در جنبه‌ی مادی و معنوی آنان می‌باشد؛ چرا که دین در فطرت بشر برای پویایی و سعادت وی به ودیعه نهاده شده است.

به عنوان نمونه، آموزه‌های اسلام در تهییج مردم در مقابل حاکمان خودکامه و طغیان‌گر، نه تنها دستور به سکوت و اطاعت نمی‌دهد، بلکه دستور به امر به معروف، نهی از منکر و در شرایطی قیام و مبارزه را صادر می‌کند. خدای متعال در این باره به موسای کلیم(ع) می‌فرماید:

«اذْهَبْ إِلی‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی»؛[۱]به سوی فرعون برو که او طغیان کرده است.

در جای دیگر، کسانی که مبارزه را رها کرده و کنج عزلت گزیده‌اند، مورد سرزنش قرآن قرار گرفته‌اند: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا»؛[۲]چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستم‌گران) تضعیف شده‌‏اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد(ستم‌دیده‏‌ای) که می‌‏گویند: «پروردگارا، ما را از این شهر که اهلش ستم‌گرند، خارج کن و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده، و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما.

در این آیه تحریک و تهییجی است برای تمامی مؤمنان، چه آنهایی که ایمانشان خالص و دل‌هایشان پاک است، و چه آنهایی که ایمانشان ضعیف و ناخالص است. گروه اول برای به حرکت درآمدنشان همان یاد خدا کافی است، تا برای اقامه‌ی حق، و لبیک به ندای پروردگارشان، به پا خیزند. اما گروه دوم، اگر یاد خدا آنان را به تحرک وا داشت زهی سعادت، و گرنه همین معنا تکانشان می‌دهد که اولا: این نبردشان، قیامی در راه خدا است، و ثانیا: تلاششان برای نجات گروهی از مردم ناتوان است که به دست کفار به استضعاف کشیده شده‌‏اند.[۳]

از مجموع آیاتی که به رسالت انبیا اشاره دارد، این معنا فهمیده می‌شود که هدف انبیا در درجه‌ی اوّل مبارزه با طاغوت‌ها و مستکبران است. و این درست بر خلاف تحلیلی کسانی است که دین و مذهب را در خدمت قدرت‌مداران،‌ طغیان‌گران و استعمارگران می‌‏دانند.

البته، همان‌گونه که اشاره کردیم شاید این ادعای مادی‌گرایان در مورد مذاهب دروغین و نیز آنانی که به دروغ خود را دین‌دار معرفی کرده و در صدد سوء استفاده از دین برمی‌آیند، درست باشد، ولی تاریخ انبیای راستین؛ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و... با صراحت تمام، چنین ارزیابی منفی نسبت به ادیان الهی را نفی می‌‏کند:

«قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی‏ وَ فُرادی...»؛[۴] بگو: من شما را به یک چیز اندرز می‌دهم، و آن این است که فقط برای خدا دو به دو و یا تک تک قیام کنید.

هیچ مکتب و آیینی به اندازه‌ی ادیان الهی در برابر ستم‌گران با صراحت و قاطعیت موضع نگرفته و کمتر کسی به اندازه‌ی پیامبران و مؤمنان راستین در برابر زر و زور و تزویر مجاهدت، مقاومت و مبارزه کرده است. آموزه‌های دینی و سیره‌ی پیامبران بهترین گواه تاریخی بر نادرستی این نوع تصورات در مورد دین و مذهب است.

بر خلاف تصور مارکسیست‌ها، دین و مذهب در جنبه‌ی مادی نیز به دنیا نگاهی مثبت دارد. در اسلام مال و کسب مال و ثروت، پسندیده و در مواردی واجب است، ولی مال‌پرستی در برابر خداپرستی سرزنش شده است. در دین اسلام مال وسیله‌ای برای رسیدن به سعادت اخروی و تقرب به خدا است، نه هدف.[۵]

قرآن کریم در این باره تذکر می‌دهد: «ای کسانی که ایمان آوردید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نسازد».[۶]

در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش، نه مبادله‌اش، نه مصرف کردنش، بلکه همه‌ی اینها تأکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست، بلکه دور افکندنش اسراف، تبذیر، تضییع مال و حرام قطعی است».[۷] و حتی دفاع از مال در حکم جهاد دانسته شد و کشته شدن در این راه اجر شهادت دارد.[۸]

توجه به مال و ثروت از آن جهت حائز اهمیت است که فقر زمینه‌ساز لگدمال شدن عزت نفس انسان‌ها است. این مسئله واقعیتی انکارناپذیر است؛ چرا که به واسطه‌ی تنگ‌دستی و فقر، کرامت نفس و حرمت انسان‌ها مخدوش خواهد شد. این‌که در روایت آمده است: «کاد الفقر ان یکون کفراً»،[۹] شاید اشاره به همین نکته باشد.

اسلام از راه‌های مختلف مسلمانان را هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی به تولید ثروت دعوت کرده است. رسول خدا(ص) می‌فرماید: به دنبال روزی حلال رفتن بر هر مسلمانی واجب است.[۱۰] پویایی و حیات جامعه در پرتو استقلال اقتصادی و ثروت‌مند بودن آن است. نیازمندی مساوی با اسارت و بردگی است.

در اسلام به اقسام گوناگون تولید ثروت حلال اشاره و به آنها توصیه شده است.

اسلام در کنار این اما، خطر دنیاپرستی و نادیده انگاشتن آخرت را نیز یادآور می‌شود، زیرا دنیازدگی، تعلّقات اعتباری، و سراب‌هایی که انسان را از یاد خدا و حرکت در جهت رشد و تکامل حقیقی غافل می‌کند و به فساد و تباهی می‏کشاند، همگی به سقوط جایگاه و انسانیت خواهد انجامید.

نتیجه آن‌که آموزه‌های اصیل دینی اگرچه به صبر در برابر مشکلات، بی‌توجهی به مظاهر دنیا و اموری از این دست توصیه می‌کنند، اما با وجود آموزه‌های مکمل، نقش افیون را ندارند که هوش را از انسان ربوده و در دنیای متوهمی او را سیر دهند.

بله. برخی از افراد می‌توانند با سوء استفاده از مفاهیم دینی و برجسته‌سازی افراطی بخش‌هایی از دین و عدم توجه به بخش‌های دیگر، دین را مانند مواد مخدر در روح و روان پیروان خویش بدمند و با دور کردن آنان از واقعیات، به سوء استفاده از آنان بپردازند.

در پایان توجه به این نکته نیز لازم است که دین و افیون هر دو برای انسان‌ها آرامش را به ارمغان می‌آورند و از این نگاه شاید با هم مشترک به نظر آیند، اما تفاوت عمده‌ای میان آنها وجود دارد که آرامش ناشی از دین‌داری و ارتباط با خداوند، آرامش و اطمینانی حقیقی، دائمی، حرکت‌دهنده و بدون پیامدهای منفی است، بر خلاف آرامش ناشی از افیون که آرامشی دروغین، موقت، سست‌کننده و همراه با پیامدهای منفی می‌باشد.

پی‌نوشت ها:

[۱]. طه، ۲۴.
[۲]. نساء، ۵۷.
[۳]. طباطبائی، سید محمد حسین‏،المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۴، ص ۴۱۹- ۴۲۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
[۴]. سباء، ۴۶.
[۵]. ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۱۰۸، قم، خانه خرد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
[۶]. منافقون، ۹. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ».
[۷]. مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص ۱۷، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
[۸]. «الْمَقْتُولُ‏ دُونَ‏ مَالِهِ‏ شَهِید». شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج‏۲، ص ۶۲۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
[۹]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۲، ص ۳۰۷، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
[۱۰]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص ۱۳۹، نجف،مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا. «طلب الحلال فریضة علی کل مسلم و مسلمة».

پرسش:

آیا دین افیون ملت‌ها است؟ این مسئله در چه صورتی می‌تواند درست باشد؟

پاسخ:

این‌که برخی از بنیان‌گذاران مکتب‌های مادی‌گرایانه و مارکسیستی دین را مایه‌ی تخدیر و افیون ملت‌ها ارزیابی می‌کردند، شاید ادیان تحریف‌شده و برخی رهبران دینی که با ظالمان سر سازش داشتند را ملاک قضاوتشان قرار دادند. اما فارغ از این‌که این سخن با چه انگیزه‌ای و از زبان چه کسی گفته شده، ما معتقدیم ادیان الهی - اگر تحریف نشده باشند - نه تنها به تخدیر ملت‌ها نمی‌پردازند، بلکه بر عکس، به دلایل گوناگون، سراسر محرک و مهیج ملت‌ها بوده و مایه‌ی پویایی و رشد و تکامل در جنبه‌ی مادی و معنوی آنان می‌باشد؛ چرا که دین در فطرت بشر برای پویایی و سعادت وی به ودیعه نهاده شده است.

به عنوان نمونه، آموزه‌های اسلام در تهییج مردم در مقابل حاکمان خودکامه و طغیان‌گر، نه تنها دستور به سکوت و اطاعت نمی‌دهد، بلکه دستور به امر به معروف، نهی از منکر و در شرایطی قیام و مبارزه را صادر می‌کند. خدای متعال در این باره به موسای کلیم(ع) می‌فرماید:

«اذْهَبْ إِلی‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی»؛[۱]به سوی فرعون برو که او طغیان کرده است.

در جای دیگر، کسانی که مبارزه را رها کرده و کنج عزلت گزیده‌اند، مورد سرزنش قرآن قرار گرفته‌اند: «وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصیرا»؛[۲]چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستم‌گران) تضعیف شده‌‏اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد(ستم‌دیده‏‌ای) که می‌‏گویند: «پروردگارا، ما را از این شهر که اهلش ستم‌گرند، خارج کن و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده، و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما.

در این آیه تحریک و تهییجی است برای تمامی مؤمنان، چه آنهایی که ایمانشان خالص و دل‌هایشان پاک است، و چه آنهایی که ایمانشان ضعیف و ناخالص است. گروه اول برای به حرکت درآمدنشان همان یاد خدا کافی است، تا برای اقامه‌ی حق، و لبیک به ندای پروردگارشان، به پا خیزند. اما گروه دوم، اگر یاد خدا آنان را به تحرک وا داشت زهی سعادت، و گرنه همین معنا تکانشان می‌دهد که اولا: این نبردشان، قیامی در راه خدا است، و ثانیا: تلاششان برای نجات گروهی از مردم ناتوان است که به دست کفار به استضعاف کشیده شده‌‏اند.[۳]

از مجموع آیاتی که به رسالت انبیا اشاره دارد، این معنا فهمیده می‌شود که هدف انبیا در درجه‌ی اوّل مبارزه با طاغوت‌ها و مستکبران است. و این درست بر خلاف تحلیلی کسانی است که دین و مذهب را در خدمت قدرت‌مداران،‌ طغیان‌گران و استعمارگران می‌‏دانند.

البته، همان‌گونه که اشاره کردیم شاید این ادعای مادی‌گرایان در مورد مذاهب دروغین و نیز آنانی که به دروغ خود را دین‌دار معرفی کرده و در صدد سوء استفاده از دین برمی‌آیند، درست باشد، ولی تاریخ انبیای راستین؛ مانند ابراهیم(ع)، موسی(ع) و... با صراحت تمام، چنین ارزیابی منفی نسبت به ادیان الهی را نفی می‌‏کند:

«قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنی‏ وَ فُرادی...»؛[۴] بگو: من شما را به یک چیز اندرز می‌دهم، و آن این است که فقط برای خدا دو به دو و یا تک تک قیام کنید.

هیچ مکتب و آیینی به اندازه‌ی ادیان الهی در برابر ستم‌گران با صراحت و قاطعیت موضع نگرفته و کمتر کسی به اندازه‌ی پیامبران و مؤمنان راستین در برابر زر و زور و تزویر مجاهدت، مقاومت و مبارزه کرده است. آموزه‌های دینی و سیره‌ی پیامبران بهترین گواه تاریخی بر نادرستی این نوع تصورات در مورد دین و مذهب است.

بر خلاف تصور مارکسیست‌ها، دین و مذهب در جنبه‌ی مادی نیز به دنیا نگاهی مثبت دارد. در اسلام مال و کسب مال و ثروت، پسندیده و در مواردی واجب است، ولی مال‌پرستی در برابر خداپرستی سرزنش شده است. در دین اسلام مال وسیله‌ای برای رسیدن به سعادت اخروی و تقرب به خدا است، نه هدف.[۵]

قرآن کریم در این باره تذکر می‌دهد: «ای کسانی که ایمان آوردید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نسازد».[۶]

در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش، نه مبادله‌اش، نه مصرف کردنش، بلکه همه‌ی اینها تأکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست، بلکه دور افکندنش اسراف، تبذیر، تضییع مال و حرام قطعی است».[۷] و حتی دفاع از مال در حکم جهاد دانسته شد و کشته شدن در این راه اجر شهادت دارد.[۸]

توجه به مال و ثروت از آن جهت حائز اهمیت است که فقر زمینه‌ساز لگدمال شدن عزت نفس انسان‌ها است. این مسئله واقعیتی انکارناپذیر است؛ چرا که به واسطه‌ی تنگ‌دستی و فقر، کرامت نفس و حرمت انسان‌ها مخدوش خواهد شد. این‌که در روایت آمده است: «کاد الفقر ان یکون کفراً»،[۹] شاید اشاره به همین نکته باشد.

اسلام از راه‌های مختلف مسلمانان را هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی به تولید ثروت دعوت کرده است. رسول خدا(ص) می‌فرماید: به دنبال روزی حلال رفتن بر هر مسلمانی واجب است.[۱۰] پویایی و حیات جامعه در پرتو استقلال اقتصادی و ثروت‌مند بودن آن است. نیازمندی مساوی با اسارت و بردگی است.

در اسلام به اقسام گوناگون تولید ثروت حلال اشاره و به آنها توصیه شده است.

اسلام در کنار این اما، خطر دنیاپرستی و نادیده انگاشتن آخرت را نیز یادآور می‌شود، زیرا دنیازدگی، تعلّقات اعتباری، و سراب‌هایی که انسان را از یاد خدا و حرکت در جهت رشد و تکامل حقیقی غافل می‌کند و به فساد و تباهی می‏کشاند، همگی به سقوط جایگاه و انسانیت خواهد انجامید.

نتیجه آن‌که آموزه‌های اصیل دینی اگرچه به صبر در برابر مشکلات، بی‌توجهی به مظاهر دنیا و اموری از این دست توصیه می‌کنند، اما با وجود آموزه‌های مکمل، نقش افیون را ندارند که هوش را از انسان ربوده و در دنیای متوهمی او را سیر دهند.

بله. برخی از افراد می‌توانند با سوء استفاده از مفاهیم دینی و برجسته‌سازی افراطی بخش‌هایی از دین و عدم توجه به بخش‌های دیگر، دین را مانند مواد مخدر در روح و روان پیروان خویش بدمند و با دور کردن آنان از واقعیات، به سوء استفاده از آنان بپردازند.

در پایان توجه به این نکته نیز لازم است که دین و افیون هر دو برای انسان‌ها آرامش را به ارمغان می‌آورند و از این نگاه شاید با هم مشترک به نظر آیند، اما تفاوت عمده‌ای میان آنها وجود دارد که آرامش ناشی از دین‌داری و ارتباط با خداوند، آرامش و اطمینانی حقیقی، دائمی، حرکت‌دهنده و بدون پیامدهای منفی است، بر خلاف آرامش ناشی از افیون که آرامشی دروغین، موقت، سست‌کننده و همراه با پیامدهای منفی می‌باشد.

پی‌نوشت ها:

[۱]. طه، ۲۴.
[۲]. نساء، ۵۷.
[۳]. طباطبائی، سید محمد حسین‏،المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۴، ص ۴۱۹- ۴۲۰، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق.
[۴]. سباء، ۴۶.
[۵]. ر. ک: هادوی تهرانی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۱۰۸، قم، خانه خرد، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
[۶]. منافقون، ۹. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ».
[۷]. مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص ۱۷، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
[۸]. «الْمَقْتُولُ‏ دُونَ‏ مَالِهِ‏ شَهِید». شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج‏۲، ص ۶۲۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
[۹]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۲، ص ۳۰۷، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق.
[۱۰]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص ۱۳۹، نجف،مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا. «طلب الحلال فریضة علی کل مسلم و مسلمة».

برچسب‌ها: