حالا یکبار دیگر محمدصادق معتمدیان گفته است در مقطع بلندمدت، انتقال آب از دریای عمان برای استانهای کمآب و استان تهران در نظر گرفته شده که مطالعات آن آغاز شده و با ورود بخش خصوصی و حمایت دولت، این کار صورت خواهد گرفت.
به گفته استاندار تهران، یکی از مهمترین موضوعاتی که در دولت چهاردهم در دستورکار قرار گرفته، تأمین منابع آب در سه مقطع کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت است. در مقطع کوتاهمدت، انتقال آب از سد لار و اجرای خط دوم از سد طالقان و تکمیل رینگ قمر بنیهاشم(ع) در دستورکار است که عملاً نقش تعادلبخشی در توزیع آب در استان تهران و شهرستانهای آن را دارد. در مقطع بلندمدت، انتقال آب از دریای عمان برای استانهای کمآب و استان تهران در نظر گرفته شده که مطالعات آن آغاز شده و با ورود بخش خصوصی و حمایت دولت، این کار صورت خواهد گرفت.
واقعیت آن است که تهران به دلیل وابستگی شدید به منابع زیرزمینی و سطحی، با کاهش چشمگیر ظرفیت تأمین آب مواجه است. خشکسالیهای پیاپی و برداشت بیرویه از چاهها، موجب تضعیف شدید منابع زیرزمینی شده و فرونشست زمین را به چالشی امنیتی و زیستمحیطی تبدیل کرده و کمبود مخازن ذخیره آب و قطعیهای مکرر برق را رقم زده است.
از سوی دیگر، جمعیت ۲۰میلیونی دائم و شناور پایتخت را هم باید به این چالشها افزود؛ همان دغدغهای که موجب شد زمستان سال گذشته موضوع انتقال پایتخت ایران از تهران به منطقه مکران بر سر زبانها بیفتد.
اما آیا راهکار انتقال آب از دریای عمان به تهران، آن هم در شرایطی که دیگر امیدی به پنج سد پایتخت برای تأمین آب مورد نیاز آن نیست میتواند کام تشنه این شهر را سیراب کند؟
ما خودمان آب نداریم؛ چرا تهران؟
انتقال آب از دریای عمان به تهران از همان ابتدا مخالفانی جدی داشته است. برای مثال احد وظیفه، رئیس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی کشور، هزینه انتقال آب از سطح دریا به تهران را که ارتفاعی بیش از هزار متر در جنوب و نزدیک به ۲هزار متر در شمال دارد، سنگین دانسته و رخدادن توسعههای جدید در شهر را پیامدی برای این انتقال میداند.
محمدانور بجارزهی، نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی پیش از این در واکنشی تند در این خصوص به ایلنا گفته بود: «اول شبکه آبرسانی روستاهای ما را درست کنید، شبکه آب شهر چابهار را پایدار کنید و بعد آب را هر کجای ایران که میخواهید ببرید. ایران وطن ماست. ما هم کمک میکنیم و راضی هم هستیم. تصور میکنید اگر در شرایطی که ما خودمان آب نداریم، بخواهید آب را به تهران ببرید مردم چه واکنشی نشان دهند؟ هم نفرین خواهند کرد، هم جلو آن را خواهند گرفت. برای آبرسانی به روستاهای شهرستان کهیر ۱۰۰میلیارد تومان بودجه نیاز است؛ من این را به وزیر گفتم و ایشان گفتند پول نیست».
نادرقلی ابراهیمی، عضو کمیسیون کشاورزی و کمیسیون تلفیق بودجه ۱۴۰۴ هم که خودش عضو شورایعالی آب است در همین خصوص میگوید: بههیچوجه نباید همه فرصتهایمان را در تهران متمرکز کنیم. باید شرایطی مناسب برای توزیع منابع و امکانات در سطح کشور فراهم کنیم به صورتی که پراکنش جمعیتی، پراکنش بارگذاریهای اقتصادی و مسائل مرتبط متوازن شوند. این یک ضرورت است. اگر ما آب به تهران بیاوریم، اگر همه فرصتها را به تهران بیاوریم، به همان نسبت، جمعیت تهران هم اضافه خواهد شد.
اما علی کرد، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس هم پیش از این به باشگاه خبرنگاران گفته بود: بهعنوان یک کارشناس و کسی که هم تجربیات اجرایی دارم و هم کارمند وزارت کشور هستم، مخالفم، زیرا این طرح کاملاً غیرقابل توجیه منطقی است، چراکه هم مشکلات زیستمحیطی دارد و هم هزینههای فوقالعاده زیادی را تحمیل میکند.
بهتر است برای تأمین آب شرب استان تهران از طرحهای آبخیزداری از دماوند و رشتهکوههای البرز استفاده کنند، همچنین سدهای بزرگ جلو دامنههای زاگرس به طرف تهران یعنی زاگرس شمالی بسازند و این آب را انتقال دهند، چون انتقال آب از دریای عمان و خلیجفارس به تهران غیرممکن است.
پشت درهای بسته تصمیم میگیرند
یک پژوهشگر دیپلماسی آب هم با انتقاد صریح از سیاستهای پشت پرده پروژههای بزرگ انتقال آب ازجمله انتقال آب از دریای عمان، میگوید: مسئله اصلی این پروژهها صرفاً زیستمحیطی یا اقتصادی نیست؛ بلکه موضوعی بسیار کلانتر به نام امنیت آبی و حتی امنیت ملی است.
حجت میانآبادی در گفتوگو با قدس با اشاره به اینکه این پروژهها با شعار تأمین امنیت آب برای تهران و دیگر مناطق دچار بحران در حال طراحی و اجرا هستند، میافزاید: ادعا شده تهران با بحران شدید آب روبهرواست و برای حل این بحران، مطالعات انتقال آب از دریای عمان آغاز شده، اما آیا واقعاً این پروژه میتواند امنیت آبی پایتخت را برای دستکم ۱۰سال آینده تضمین کند؟
وی با بیان اینکه مسئولان بارها در گذشته وعده تأمین امنیت آبی تهران را دادهاند، تصریح میکند: آیا استاندار فعلی تهران و یا وزارت نیرو میتوانند تضمین دهند اگر چندین هزار میلیارد تومان از بودجه عمومی کشور به این پروژه اختصاص یافت، دیگر بحران آبی در تهران و دیگر مناطق کشور نخواهیم داشت؟
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با تأکید بر اینکه پیش از این نیز میلیاردها تومان صرف پروژههایی شده که هیچگاه اهداف موردنظر را محقق نکردهاند، ادامه میدهد: اگر امروز از مسئولان بپرسید آیا تهران اکنون امنیت آبی دارد یا خیر، بیتردید پاسخشان منفی خواهد بود. این پرسش مهمی است که باید استاندار تهران و مقامهای وزارت نیرو به آن پاسخ دهند.
میانآبادی با اشاره به اینکه سیاستگذاری در این حوزه بهشدت تحت تأثیر منافع پیمانکاران و مشاوران است، بیان میکند: در پشت درهای بسته، تصمیمهایی گرفته میشود که نه شفاف هستند، نه پاسخگوی پروژههایی که به اسم نجات پایتخت از بحران مطرح میشوند و عملاً به فرصتی برای سودجویی تبدیل شدهاند.
مصداق بارز این موضوع، تجویز پروژههایی است که مانند داروهای تقلبی توسط دلالان ناصرخسرو برای بیماری در حال احتضار تجویز میشود؛ با این تفاوت که این نسخهها نه تنها فایدهای ندارند، بلکه وضعیت را بدتر میکنند.
این پژوهشگر دیپلماسی آب با اشاره به تخصیص اخیر ۵هزار میلیارد تومانی توسط دولت برای پروژههای انتقال آب از استانهای اطراف به تهران، میگوید: در ۲۴ اسفند سال گذشته، دولت این بودجه را برای همین وعدهها تصویب کرد؛ سؤال اینجاست که نتیجه این هزینهها چه شد؟ آیا بحران آبی تهران پایان یافت یا همچنان در وضعیت قرمز قرار دارد؟
وی تصریح میکند: سالهاست از مسئولان انتظار داریم یک بار، فقط یک بار با باور و نه از روی نمایشهای رسانهای، اجرای طرح سازگاری با کمآبی را در استان تهران در اولویت قرار دهند.
در دو دولت پیشین، طرحهای کلانی برای سازگاری با کمآبی تهران تصویب شد، اما چرا اکنون استاندار تهران از قدرت سیاسی و اقتصادی خود برای اجرای این طرحها استفاده نمیکند؟
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با طرح این پرسش که آیا امنیت آبی کشور باید در دست پیمانکاران و شرکتهای مشاور باشد، میگوید: در کجای دنیا امنیت آبی و زیستی که دو ستون اصلی امنیت ملی هستند، بهدست مشاوران پروژهمحور و پیمانکاران سپرده میشود، آنهم بدون هیچ تضمینی برای آینده؟
میانآبادی معتقد است: تجربههای گذشته بهروشنی نشان دادهاند این قبیل طرحها مشکلگشا نبودهاند، برای مثال در شهر مشهد نیز بارها شاهد اجرای پروژههایی مانند انتقال آب از چناران، شیروان و سد دوستی بودهایم، اما آیا امروز مشهد امنیت آبی دارد؟
وی با اشاره به طرح انتقال آب از دریای عمان به مشهد، ادامه میدهد: شرکتهای مشاور وعده دادهاند با ۶میلیارد دلار، آب را از دریای عمان به مشهد منتقل میکنند، اما همین شرکتها حاضر نیستند دو صفحه تضمین بدهند که با اجرای این طرح، امنیت آبی مشهد برای یک دهه تأمین خواهد شد.
هدف واقعی برخی از این شرکتها، اجرای پروژه نوبت به نوبت است؛ اکنون انتقال آب از عمان و فردا واردات آب از آسیای مرکزی. این روند نشان میدهد پروژهها بیشتر به نفع دلالان، سیاستگذاری و طراحی میشوند تا نفع مردم.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس ادامه میدهد: پیمانکاران در این کشور تبدیل به همهکاره شدهاند؛ هم مشاوره میدهند، هم سیاستگذاری میکنند، هم مجوز میگیرند و هم اجرا میکنند؛ درحالیکه هیچکدام از آنها مسئولیتپذیر نیستند و در نهایت پاسخگوی تصمیمات خود نخواهند بود.
میانآبادی با اشاره به نبود شفافیت و ضمانت اجرایی در پروژههای انتقال آب، خاطرنشان میکند: در حال حاضر حتی مشخص نیست این لولههای انتقال آب دقیقاً قرار است از کجا عبور کنند و به کجا برسند. فقط میدانیم میلیاردها تومان در دل این پروژهها نهفته است.
برای پیمانکار، اجرای لولهگذاری سود دارد، اما مدیریت تقاضای آب که راهحل پایدار بحران است، هیچ منفعت مالی برای آنها ندارد، به همین دلیل هم هیچکس سراغ آن نمیرود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به مسئولیت دولت در قبال پروژههای انتقال آب، اظهار میکند: سؤال اصلی اینجاست: آیا دولت، بهویژه شخص استاندار تهران حاضر است مسئولیت این پروژهها را در آینده بهعهده بگیرد؟ آیا اگر پس از هفت سال مشخص شد این طرحها بیاثر بودهاند، پاسخگو خواهند بود؟
وی با اشاره به عدم پاسخگویی مقامات گذشته، میافزاید: در گذشته نیز مسئولانی بودند که پروژههایی را با وعده حل بحران آب افتتاح کردند، اما امروز هیچ کدام پاسخگو نیستند که چرا وضعیت بحرانیتر شده است.
میانآبادی با تأکید بر ضرورت تغییر رویکرد سیاستگذاران، گفت: امید ما به رسانهها و پژوهشگران مستقل است که با ارائه گزارشهای مستند و شفاف، بتوانند زنگ خطر را برای تصمیمگیران به صدا درآورند و مانع اجرای پروژههایی شوند که تنها جیب پیمانکاران را پر میکند.
نگاه صرف به پروژهسازی راه به جایی نمیبرد؛ اگر امنیت آبی و زیستی کشور برای ما ارزش دارد، باید اولویت را از پروژهسازی به حکمرانی آب، مدیریت تقاضا و مشارکت مردم تغییر دهیم.
دکتر مهدی فصیحی هرندی، محقق حوزه سیاستگذاری و دیپلماسی آب و پژوهشگر مرکز بررسیهای استراتژیک هم نگاه مثبتی به طرح انتقال آب از دریای عمان به تهران ندارد و به قدس میگوید: اگرچه به لحاظ علم مهندسی، آب دریاها را حتی میتوان به قله اورست هم انتقال داد، اما اینکه این کار به چه قیمتی انجامشدنی است موضوع دیگری است. معایب اینگونه طرحها کاملاً واضح است تا حدی که به نظر میرسد نیاز چندانی نیست روی آن بحث شود. اما از این باید تعجب کرد که چرا یک مقام سیاسی به خودش اجازه میدهد بدون اینکه پیامدهای طرحهای موجود و در دست اجرا را بررسی کند، از اجرای طرح بلندمدتی خبر بدهد که اصلاً افق و زمان تحققش معلوم نیست.
وی ادامه میدهد: طرحهای انتقال آب از دریا یک پرسش بدیهی دارد که تا امروز بیجواب مانده است؛ باید از آنهایی که پشت و طرفدار چنین طرحهایی هستند و ما آنها را نمیشناسیم -غیر از پیمانکارهایی که کارشان لولهکشی است – پرسید قیمت آبی که قرار است از دریا به استانهای مرکزی یا تهران منتقل شود چقدر تمام میشود؟
فصیحی عنوان میکند: الان قیمت آب (نمکزدایی شده از آبشیرینکنها) ۵/۱ تا ۲ یورو است، این درحالی است که در این قیمت، هزینههای بهرهبرداری در طول مدت و همینطور هزینههای تأمین ممبران یا غشای نیمه تراوا محاسبه نشده است. حالا دولت، استاندار و یا افرادی میخواهند آب دریای عمان را به تهران پمپاژ کنند، آن هم در شرایطی که برای این منظور باید نیروگاه احداث شود، چون بعضی از این پروژهها نیاز به ۸۰۰ مگاوات برق دارند. از سوی دیگر برای این ۸۰۰ مگاوات برق از طریق نیروگاه نیاز به گاز داریم، آن هم در شرایطی که دولت میگوید در بخش انرژی ناترازی دارد.
این محقق حوزه سیاستگذاری و دیپلماسی آب ادامه میدهد: به فرض این پروژه اجرایی و از دریای عمان تا تهران برای انتقال آن لولهکشی شود، با موضوع تأمین امنیت آن با توجه به مناقشات اجتماعی ناشی از کمآبی شهرهایی که در مسیر انتقال آن قرار دارند چه میکنید؟
وی با اشاره به اینکه پیامدهای پروژه انتقال آب از زایندهرود به یزد جلو چشم همگان است، میافزاید: به روایتی ۵۰ و به روایت دیگر، ۳۰ بار خط لوله انتقال این پروژه توسط مردم شکسته شده است. یعنی خط لولهای که کاملاً در داخل کشور است، ۴۰۰ کیلومتر طول دارد و امکان محافظت از آن هم وجود دارد؛ توسط مردم شکسته شده است، خب چرا این اتفاق میافتد؟ چون در زمینه آب مناقشات اجتماعی داریم. یعنی مردمی که در مسیر هستند و حقابه دارند اما بیآب ماندهاند، این کار را میکنند و به هیچ شکل هم نمیتوان جلو آنها را گرفت. حالا با این شرایط میخواهید آب پایتخت کشور را به دریای عمان وابسته کنید!
فصیحی با بیان اینکه پروژههای انتقال آب از چابهار به سه استان شرقی، انتقال آب سیریک به استانهای کرمان، یزد و اصفهان و همچنین انتقال آب پارسیان که پیشتر اجرا شده فقط حدود ۱۳ درصد پیشرفت داشتهاند، میگوید: از سوی دیگر سؤال اساسی این است چطور در حالی که متولیان آب و فاضلاب میگویند برای کاهش ۳۵درصدی هدررفت آب شهرها بودجه ندارند -چون برای کاهش یک درصد هدررفت آب باید ۲۱هزار میلیارد تومان هزینه شود- اما برای انتقال آب از دریا از هزار کیلومتر آنطرفتر؛ بودجه، انرژی و نیروگاه و همه چیز داریم؟
گزارش: مهدی توحیدی/ محمود مصدق