شناسهٔ خبر: 72470308 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

گفت‌وگوی «شهروند» با امدادگران هلال‌احمر خوزستان که مقام اول امدادونجات کشوری را کسب کردند

رکوردداران زمان در مسابقات امدادی

صاحب‌خبر -

  [ سیما فراهانی]   سال‌ها در جمعیت هلال‌احمر، فعالیت کردند. نجات دادند، کمک کردند و بدون هیچ چشمداشتی خطر را به جان خریدند. در میان غوغای حوادث و در لحظاتی که امید، رنگ می‌بازد، این امدادگران با حضور در صحنه، قلب‌ها را روشن می‌کنند. آنها نه تنها یک امدادگر، بلکه نمادی از ایثار، شجاعت و انسانیت هستند. سال‌ها خدمت در هلال‌احمر، از آنها شخصیتی ساخته که در سخت‌ترین شرایط، آرامش را به مصیبت‌دیدگان هدیه می‌دهند. دستان توانمندشان، مرهمی است بر زخم‌های جسمی و روحی هموطنان. لبخند مهربانشان، در اوج ناامیدی، جانی دوباره می‌بخشد. آنها تنها به نجات جان انسان‌ها بسنده نمی‌کنند، بلکه با صبر و حوصله، به دردهایشان گوش می‌دهند و با همدلی، باری از غم‌هایشان برمی‌دارند. مصطفی طرفی و محسن کیانی، فرشتگان نجاتی هستند که بی‌منت و بی‌دریغ، خود را وقف خدمت به مردم کرده‌اند. حالا هم کسب مقام اول در مسابقات کشوری امداد، گواهی بر تبحر و مهارت آنها در انجام وظایفشان است. امدادگران جمعیت هلال‌احمر خوزستان، با دانش و تجربه خود، در سریع‌ترین زمان ممکن، بهترین خدمات را به مصدومان ارائه می‌دهند.

بهمن سال گذشته المپیاد ملی امدادونجات برادران در قالب طرح گام (گذر از موانع) به‌صورت کشوری با حضور نجاتگرانی از ۳۲ استان کشور به میزبانی استان مازندران در منطقه گردشگری عباس آباد شهرستان بهشهر برگزار شد. تیم امدادونجات استان خوزستان نیز توانست رتبه نخست را کسب کند. در المپیاد ملی امدادونجات طرح کشوری در قالب طرح گام، شرکت کنندگان در مراحل پیمایش در محیط‌های جنگلی، دره و کوهستانی، قایقرانی، حمل با بسکت، اسکان اضطراری، اقدامات پیش بیمارستانی، نجات جاده‌ای به رقابت پرداختند. این المپیاد با هدف ارتقای مهارت و آمادگی جسمانی نیرو‌های عملیاتی جمعیت هلال‌احمر و به منظور افزایش کارایی در ارائه خدمات نجات و امدادرسانی در حوادث و سوانح برگزار شد.

۲۰ سال ایثار در لباس هلال احمر
مصطفی طرفی، یکی از چهار امدادگری است که در مسابقات توانست مقام اول را کسب کند. او در گفت‌وگو با خبرنگار «شهروند» از عضویت خود در جمعیت هلال‌احمر می‌گوید: «در سال 79 از طریق یکی از دوستانم با جمعیت آشنا شدم. از همان زمان داوطلب شدم و حدود 20 سال به صورت داوطلبانه خدمت کردم. آن زمان عضو تیم شنا، دو و میدانی و تیراندازی بودم. بعد از آن نیز از طریق جمعیت، دوره غواصی را هم گذراندم. از آنجاییکه وقتی وارد جمعیت شدم، همدلی و ارتباط خوب را دیدم، دیگر نتوانستم جدا شوم. در جمعیت بیشتر کار رفاقتی انجام می‌شود. یک همدلی و صمیمیتی بین اعضا وجود دارد که آدم حس می‌کند در بین اعضای یک خانواده‌ کار می‌کند. همه با هم رفیقیم و به هم کمک می‌کنیم. من کارم را خیلی دوست دارم،
به خصوص عملیات نجات را. وقتی می‌بینم که می‌توانم جان یک نفر را نجات دهم، حس فوق‌العاده‌ای به من دست می‌دهد.»

زخمی شدم، اما یک زندگی را نجات دادم
مصطفی طرفی به یک ماموریت خاص اشاره می‌کند. وقتی که در دل سیلاب خروشان، گم شد، زخمی شد، اما توانست جانی را نجات دهد. روایتی نفس‌گیر از یک عملیات نجات در دل شب. نبرد با نیروهای طبیعت و لحظات خطرناک و در نهایت پایانی خوش؛ ماموریتی که نشان‌دهنده  شجاعت و مهارت بالای اعضای تیم امداد و نجات در شرایط دشوار و خطرناک است. این عضو تیم از آن زمان تاکنون به عنوان نجات غریق فعالیت می‌کند: «ساعت 12 بامداد هشتم فروردین ماه سال 1386، بود که گزارشی مبنی بر گیر افتادن فردی در میان صخره‌های منطقه رامهرمز به مرکز امداد و نجات ارسال شد. من به همراه دو نفر از تیم امدادونجات به محل حادثه اعزام شدیم. آتش‌نشانی نیز پیش از رسیدن ما در محل حضور داشت اما به دلیل دشواری شرایط، موفق به نجات فرد گیر افتاده نشده بود. فرد مذکور از ساعت 5 عصر همان روز در میان صخره‌ها گیر افتاده بود و امکان حرکت به جلو یا عقب را نداشت. ارتفاع آب و موج در محل حادثه به حدود 3 متر می‌رسید و سیلاب، شرایط را برای عملیات امداد و نجات بسیار دشوار کرده بود. ما بلافاصله با استفاده از تجهیزات تخصصی شامل طناب و قرقره وارد عمل شدیم. درواقع با تجهیزات خودمان را بستیم که آب ما را با خود نبرد. در این میان، من در حین عبور از آب‌های خروشان غرق شدم، آنهایی که آنور آب بودند، فکر کردند من زیر آب رفتم. ولی بعد از نیم ساعت فهمیدند که رسیدم آنسوی آب. درواقع وقتی در جدال با سیلاب بودم، بدنم را جمع کردم و با مسیر آب خودم را به آنور صخره رساندم. پس از حدود 30 دقیقه خود را به محل فرد گیر افتاده رساندم. فرد نجات یافته سالم بود. ولی خودم زخمی شدم. بدنم به صخره‌ها و درخت‌ها خورد و از گوش و گلویم خون می‌آمد.»

ماموریت با ماسک
این نجاتگر کوشا و توانای خوزستانی، در ادامه صحبت‌هایش از ماموریت‌های سخت در این روزهای پر از گرد و غبار می‌گوید: «در این روزها، یکی از سختی‌ها این است که مجبوریم ما با ماسک برای عملیات برویم. یکی دو روز پیش بود که تصادفی شد و با ماسک رفتیم. این مساله کارمان را خیلی سخت‌تر می‌کرد. حتی چشمانمان نزدیک بود کور شود. جایی را نمی‌دیدیم. در آن لحظات حساس، گرد و غبار، دیدمان را تار کرده بود و به خاطر ماسک هم نمی‌توانستیم نفس بکشیم. همین مساله عملیات را کندتر کرد. البته ما برای ماموریت در هر شرایطی آماده هستیم. هیچ سختی یا دشواری نمی‌تواند مانع کار ما شود. ولی با این حال، این روزها شرایط سخت‌تر می‌شود.»

وقتی ثانیه‌ها جان انسان‌ها را نجات می‌دهد
این امدادگر، در خصوص مسابقات چندگانه کشوری هم به خبرنگار ما می‌گوید: «این مسابقات خیلی سخت بود. 9 کیلومتر در کوهستان،، هزار و  400 متر دو و 900 متر حمل بسکت در جای لغزنده، 250 متر قایق‌رانی و پاروزنی و هزار متر هم نصب چادر امدادی را باید در سریع‌ترین زمان به انجام می‌رساندیم. همه چیز بر اساس زمان محاسبه می‌شود. درآخر هم باید سی هزار و 400 متر به سمت خودروی نجات می‌رفتیم و یک مصدوم را به صورت اصولی از ماشین خارج می‌کردیم. دو هزار متر هم پیاده‌روی داشتیم تا می‌رسیدیم به کارگاهی که باید از یک دره به دره دیگر و با تجهیزات راپل می‌رفتیم. طرح گام کشوری بود که تیم چهار نفره ما از خوزستان مقام اول را کسب کرد. ما همه این اقدامات را در دو ساعت و 9 دقیقه انجام دادیم. تیم خراسان جنوبی هم دو ساعت و 30 دقیقه انجام داد و مقام دوم را کسب کردند. این مسابقه برای من خیلی جالب بود. اولین بار بود که اجرا می‌شد و خیلی تاثیرگذار بود. این موفقیت باعث شد که انگیزه بیشتری پیدا و بیشتر تلاش کنیم. این مسابقه به ما یاد داد که ثانیه‌ها چقدر برای نجات جان انسان‌ها اهمیت دارند.»

10 سال داوطلبی، یک عمر ایثار
محسن کیانی یکی دیگر از مقام‌آوران مسابقات امداد بود که او نیز از تجربیاتش در جمعیت هلال‌احمر می‌گوید: «من حدود 12 سال است که با جمعیت هلال‌احمر همکاری دارم. 10 سال اول داوطلب بودم و بعد از آن به عنوان کارمند شرکتی جذب شدم. روحیه من بیشتر با کمک به مردم سازگار است و دلم می‌خواهد در عملیات‌ها و ماموریت‌ها حضور داشته باشم. از طرفی هلال‌احمر یک نهاد مردمی است و هدفش کمک به همنوعان است. من هم همیشه دوست داشتم به مردم کمک کنم. وقتی می‌بینم که می‌توانم جان یک نفر را نجات دهم یا کمکی به او کنم، حس خیلی خوبی دارم. این فعالیت داوطلبانه، در زندگی شخصی‌ام هم خیلی تاثیر داشته و باعث شده دیدگاه بهتری نسبت به زندگی پیدا کنم. برای همین در همه این سال‌ها دوره‌های تخصصی مختلفی را گذراندم و آموزش‌های زیادی دیدم. این آموزش‌ها به من کمک کرد که بتوانم خطرات را از مردم دور کنم و در شرایط بحرانی، جانشان را نجات دهم.»

یک ماموریت شیرین و به یادماندنی
این امدادگر نمونه در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «من ورزشکارم و در رشته‌های دو و میدانی و کوهستان فعالیت می‌کنم. قهرمان دو و میدانی استان شدم و در مسابقات کوهستان هم قهرمان کشور شدم. این ورزش‌ها باعث شده که آمادگی جسمانی خوبی داشته باشم و بتوانم در عملیات‌های کوهستانی عملکرد بهتری داشته باشم. درواقع من بیشتر به عملیات‌های کوهستان علاقه دارم. خاطرم است که یک بار، در منطقه «سوسن» اطراف ایذه که یک منطقه روستایی و کوهستانی صعب‌العبور است، خبر رسید که دو نفر از عشایر مورد حمله خرس قرار گرفته‌اند. ما با یک خودرو و دو امدادگر حرکت کردیم. بعد از دو ساعت و نیم رانندگی، به منطقه رسیدیم و کوله‌پشتی و تجهیزات را برداشتیم و رفتیم سمت ییلاق. وقتی رسیدیم دیدیم که آن دو نفر به شدت زخمی شدند. بلافاصله اقدامات اولیه را انجام دادیم، پانسمانشان کردیم و با بسکت آنها را به پایین منتقل کردیم. تماس گرفتیم و یک بالگرد به آنجا آمد و آنها به بیمارستان ایذه برد. درواقع برای حمل آنها سه ساعت پیاده‌روی سخت در کوهستان داشتیم. اما نکته جالب ماجرا این بود که وقتی رسیدیم پایین و آن دو زخمی به بیمارستان منتقل شدند، عشایر منطقه و اهالی آنجا اجازه ندادند ما برویم. آنها برای تشکر از ما پذیرایی کردند. مرتب تشکر می‌کردند. ما چند ساعتی مهمان آنها بودیم و آنها نیز مهمان‌نوازی کردند و خلاصه این اتفاق به یک ماموریت شیرین و به یادماندنی تبدیل شد.»

مدال افتخار
او که در سال 98 نجاتگر برتر خوزستان شده بود، در خصوص مسابقات گام امداد و نجات هم گفت: «این مسابقات بعد از سال‌ها دوباره برگزار شد. استان‌ها از قبل تست‌های آمادگی جسمانی ‌گذاشتند تا نفرات برتر را انتخاب کنند. ما در استان‌ خوزستان انتخاب شدیم و برای مسابقات به مازندران رفتیم و در آنجا مقام اول را کسب کردیم. از لحاظ روحی و ایجاد انگیزه خیلی تاثیر داشت و باعث شد انگیزه بیشتری برای خدمت داشته باشیم و تجربیاتی به دست بیاوریم که بتوانیم به دیگران انتقال دهیم. این عنوان، نتیجه سال‌ها تلاش و فعالیت من در حوزه امداد و نجات بود و باعث شد که انگیزه بیشتری برای خدمت به مردم پیدا کنم.»