«کارل مارکس» نظریهپرداز برجسته قرن نوزدهم، اقتصاد را زیربنای جوامع بشری میدانست و معتقد بود ساختارهای اقتصادی، بستر شکلگیری سیاست، فرهنگ و روابط اجتماعی هستند، اما با گذر زمان و پیچیدهترشدن جوامع انسانی، این دیدگاه، بهویژه در تبیین نقش فرهنگ، ناکافی به نظر میرسد. تجربههای تاریخی و پژوهشهای معاصر نشان دادهاند فرهنگ نهتنها تحت تأثیر اقتصاد نیست، بلکه خود یکی از مؤثرترین عوامل شکلدهنده به نظامهای اقتصادی است. فرهنگ به عنوان مجموعهای از ارزشها، باورها و هنجارها، رفتارهای اقتصادی افراد را تعیین میکند؛ اینکه چگونه منابع مصرف شوند، تعاملات مالی چگونه انجام گیرد و کار چه جایگاهی در زندگی داشته باشد، همگی به بنیانهای فرهنگی وابستهاند. برای نمونه، فرهنگ مصرفگرایی در غرب موجب رشد اقتصادی شده، اما همزمان بحرانهای زیستمحیطی و نابرابری را تشدید کرده است. در مقابل، فرهنگهایی که بر قناعت، پایداری و عدالت تأکید دارند، مانند برخی جوامع شرقی، زمینهساز ثبات و تعادل اقتصادی بودهاند. در این میان، آثار حکیمانه سعدی، گنجینهای ارزشمند برای بازسازی فرهنگ اقتصادی هستند. سعدی با زبان فاخر و حکایتهایی پندآموز، فضایل اخلاقی همچون صداقت، انصاف، پرهیز از طمع و تلاش در راه معاش حلال را ترویج میکند؛ ارزشهایی که برای اصلاح ساختار فرهنگی و اقتصادی جامعه امروز ایران حیاتی هستند. در کشور ما، مشکلاتی، چون تورم، بیکاری و نابرابری تنها ریشه اقتصادی ندارند، بلکه در ضعف فرهنگ اقتصادی نیز ریشه دارند. بازگشت به حکمت سعدی، میتواند گامی مؤثر در بازسازی زیربنای فرهنگی اقتصاد باشد.
بنیان پایداری اقتصادی
سعدی در بوستان (باب ششم. در قناعت. بخش یک. سرآغاز)میگوید: «قناعت توانگر کند مرد را / خبر کن حریص جهانگرد را»، این بیت، جوهره نگرشی عمیق به اقتصاد و زندگی است. قناعت، نه صرفاً به معنای کم خرجکردن، بلکه مدیریت هوشمندانه منابع و پرهیز از افراط و زیادهخواهی است. در سطح فردی، قناعت به بودجهبندی دقیق، اولویتبندی نیازها و دوری از مصرفگرایی منجر میشود؛ خانوارهایی که این ارزش را در سبک زندگی خود جاری میکنند، کمتر گرفتار بدهی و فشار مالی میشوند. در سطح کلان نیز کشورهایی که با نگاهی بلندمدت منابع خود را مصرف میکنند- مانند نروژ با مدیریت ذخایر نفتی در صندوقهای پایدار- نمونهای موفق از اقتصاد متکی بر قناعت هستند. در مقابل، در ایران امروز ما، ترویج فرهنگ مصرفنمایی و تجملگرایی، به تقاضای غیرضروری، فشار بر منابع و تورمی مزمن منجر شده است؛ تورمی که در سال۱۴۰۳ به حدود ۴۰درصد رسید و قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داد. سعدی با پند جاودانه خود، ما را به بازاندیشی در الگوهای مصرف فرا میخواند. اگر جامعه بهجای رقابت در نمایش ثروت، به سادگی، آموزش و تولید اهمیت دهد، میتوان امید داشت که اقتصاد کشورمان در مسیر پایداری و عدالت حرکت کند.
کرامت نیروی کار
همچنین سعدی در بوستان (باب اول در عدل و تدبیر و رأی. بخش یک. سرآغاز) میگوید: «مراعات دهقان کن از بهر خویش/ که مزدور خوشدل کند کار بیش»، سعدی با زبانی ساده، اما ژرف، به یکی از اصول بنیادین اقتصاد و مدیریت منابع انسانی اشاره میکند: رعایت کرامت نیروی کار، بهرهوری را افزایش میدهد. در این نگاه، رابطه میان کارفرما و کارگر نه صرفاً یک قرارداد مالی، بلکه یک تعامل انسانی و اخلاقی است که بر پایه احترام و انصاف بنا شده است. سعدی با واژه «از بهر خویش» به روشنی میگوید که رعایت حال دهقان، در نهایت به سود خود کارفرما تمام میشود. این نکته با یافتههای علم اقتصاد مدرن نیز هماهنگ است؛ جایی که نظریهپردازان بهرهوری معتقدند رضایت شغلی و انگیزه درونی کارگر، نقش کلیدی در افزایش کارایی دارد. امروز، شرکتهایی که به «سرمایه انسانی» اهمیت میدهند- از طریق دستمزد عادلانه، محیط کاری سالم و احترام متقابل- در رقابت اقتصادی موفقترند. سعدی با پیش کشیدن این اصل در قرن هفتم هجری، نشان میدهد اخلاق و اقتصاد نه تنها متعارض نیستند، بلکه درهم تنیدهاند. مدیری که با نگاه انسانی به نیروی کار بنگرد، نهتنها عدالت میورزد، بلکه در عمل اقتصاد پویاتری خلق میکند.
مصرف هدفمند و رفاه معنادار
سعدی جان در (گلستان. باب سوم در فضیلت قناعت. حکایت ۲۲) میگوید: «از زر و سیم، راحتی برسان/ خویشتن هم تمتعی برگیر / وانگه این خانه کز تو خواهد ماند/ خشتی از سیم و خشتی از زر گیر». سعدی با نگاهی متوازن به مفهوم ثروت و رفاه مینگرد. او توصیه میکند که ثروت باید در خدمت آسایش و بهرهمندی انسان باشد. خرج کردن زر و سیم، اگر همراه با خرد و اعتدال باشد، نهتنها ناپسند نیست، بلکه بخشی از زندگی سالم اقتصادی است. این نگاه با نظریههای اقتصاد رفتاری نیز همراستاست که تأکید دارند مصرف معنادار میتواند به افزایش رضایت و کیفیت زندگی کمک کند. در ادامه، سعدی هشدار میدهد که انسان نباید فقط در لحظه زندگی کند. استفاده از ثروت باید همراه با آیندهنگری باشد: «خشتی از سیم و خشتی از زر گیر». این فراز، اشارهای روشن به سرمایهگذاری برای آینده است؛ چه در قالب ساختن خانهای پایدار، چه از منظر اقتصادی، مانند سرمایهگذاری در کسبوکار، آموزش یا داراییهای مولد. سعدی از ما میخواهد میان لذت فردی و مسئولیتپذیری مالی تعادل برقرار کنیم. سعدی در این ابیات، بینش اقتصادی پختهای ارائه میدهد: استفاده از ثروت نه برای تجمل یا احتکار، بلکه برای رفاه امروز و ثبات فردا.
مدیریت هزینه در شرایط بحران
سعدی جان همچنین در (گلستان. باب هفتم در تأثیر تربیت. حکایت ۵) میگوید: «چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن»، سعدی به یکی از مهمترین اصول اقتصاد خرد اشاره میکند: تناسب دخل و خرج. در شرایطی که درآمد کاهش مییابد یا بیثبات است، منطقیترین راه، کاهش هزینهها و پرهیز از ریختوپاش است. این اصل ساده، بنیان مدیریت مالی سالم در سطح فردی، خانوادگی و حتی دولتی است. بیتوجهی به آن به بدهی، ناتوانی در پرداخت تعهدات و بحرانهای مالی منجر میشود. سعدی در ادامه با مثالی زیبا از طبیعت میگوید: «اگر باران به کوهستان نبارد/ به سالی دجله گردد خشک رودی». این تصویر، نشاندهنده اصل تأخیر اثرات اقتصادی است، یعنی کمکاری، کاهش سرمایهگذاری یا مصرف بیرویه ممکن است فوراً بحران نیافریند، اما در بلندمدت آثار مخربی دارد. درست مانند کوهی که اگر باران نگیرد، رودخانهاش سال بعد خشک خواهد شد. این ابیات، در کنار هم، درس بزرگی برای فرد و جامعه دارند: اگر منابع محدودند، باید با احتیاط، آیندهنگری و نظم اقتصادی هزینه کرد چراکه بیتدبیری امروز، خشکسالی فردا را رقم خواهد زد.
جان کلام
باورها، ارزشها و رفتارهای فرهنگی، نحوه مصرف، تولید، عدالتورزی و کار در یک جامعه را شکل میدهند. بدون فرهنگی استوار بر قناعت، اخلاق، تلاش و عدالت، هیچ نظام اقتصادیای به پایداری نخواهد رسید. سعدی ایران ما، در آثار جاودانهاش، راهکارهایی فرهنگی ارائه میدهد که میتوانند به عنوان نقشه راهی برای بازسازی اخلاق اقتصادی به کار روند. برای بهرهگیری عملی از این حکمتها، چهار گام کلیدی پیشنهاد میشود: نخست، آموزش عمومی برای ترویج قناعت و اخلاق در مصرف، بهویژه در نظام آموزشی و رسانهها، دوم، سیاستگذاری مالی و اجتماعی مبتنی بر عدالت، مانند مالیاتگیری تصاعدی و حمایت از اقشار ضعیف، سوم، تقویت کارآفرینی اخلاقمحور با حمایت از کسبوکارهای خرد و خلاق و چهارم، ترویج فرهنگ تلاش و مهارتآموزی در نسل جوان.
وحید عظیمنیا
درسهای اقتصادی سعدی
«کارل مارکس» نظریهپرداز برجسته قرن نوزدهم، اقتصاد را زیربنای جوامع بشری میدانست و معتقد بود ساختارهای اقتصادی، بستر شکلگیری سیاست، فرهنگ و روابط اجتماعی هستند، اما با گذر زمان و پیچیدهترشدن جوامع انسانی، این دیدگاه، بهویژه در تبیین نقش فرهنگ، ناکافی به نظر میرسد
صاحبخبر -
∎