شناسهٔ خبر: 72462776 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: الف | لینک خبر

اول اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ اجل؛

سعدی اندیشمندی سخنگو و حکیمی مضمون پرور است

سعدی اندیشمندی سخنگو، حکیمی مضمون پرور که جان کلامش در عمیق‌ترین نقطۀ روح آدمی می‌نشیند؛ کاری که تا به امروز هوش مصنوعی از انجام آن عاجز بوده است.

صاحب‌خبر -

 
 
به گزارش خبرگزاری آنا، دکتر سعیدی تقدیری استاد زبان و ادبیات فارسی نوشت : - اگر اهل گشت و گذار در تاریخ ایران هستید، بد نیست که گاهی با پرسه زدن در صفحات تیره و تاریک آن، تلخی‌هایی از روزگار سپری شدۀ مردم این مرز و بوم را بچشید.

گاهی یادآوری تجربه‌های ناخوشایند تاریخی، ما را بر آن می‌دارد تا هر چه بیشتر، قدردان تک تک فرصت‌های امروزمان باشیم. شاید لازم باشد که گاهی از دنیای واقعی امروزمان فاصله بگیریم و خود را در سهمگین‌ترین وقایع تاریخی این سرزمین بیابیم. در این صورت، آیا حاضرید برای دقایقی به روزگارانی سفر کنید که مقارن با تاخت و تاز مغولان به ایران است؟

به راستی که حتی تصور حضور ما، در آن برهۀ تاریخی می‌تواند بسیار ترسناک باشد. ما ایرانیان، برق شمشیر مغولان و امثال آنها را بار‌ها و بار‌ها بر سر خود دیده‌ایم؛ اما آیا در این شداید تاریخی هرگز جا زده‌ایم؟ نه! صحنه را خالی کرده‌ایم؟ هرگز! عرصه را به دشمنان سپرده‌ایم؟ به هیچ عنوان! ماندیم و جنگیدیم، گاهی شکست خوردیم، اما عقب ننشستیم و با یونانی، عرب و مغول کاری کردیم تا در جدال با زور شمشیر آنها، ما پیروز این میدان باشیم.

برخی اوقات بیگانگان بر ما سلطه یافتند، اما با گذشت سالیان دراز، این ما بودیم که توانستیم فرهنگ زبانی، خوراک، پوشاک، موسیقی، ادبیات، آیین و رسوم و هرآنچه سرمایۀ معنوی است را حفظ کنیم و هیچ پدیدۀ غالبی را از بیگانه‌ای نپذیریم.

حفظ این میراث کهن تاریخ ایران، نه به دست یک فرد و نه یک شبه اتفاق افتاد؛ اما در این مسیر طولانی، نوابغی ظهور کردند تا در مواقعی، یک تنه، رهبری این رویداد فرهنگی را به عهده بگیرند. بعد از حکیم فردوسی که خون تازه‌ای به رگان زبان فارسی ریخت، میتوان از شیخ اجل، «سعدی شیرازی» سخن گفت که در بحبوحۀ حملۀ مغولان به ایران، به روزگاری که ایرانیان دچار وحشت و ترسی فراگیر شده بودند، توانست با قلم سحرانگیز خود، امید رشد و رویش دوباره را به ما ناامیدان شکست خورده از این واقعه برگرداند. در این شرایط سخت تاریخی که ایرانیان دچار یأسی همگانی بودند، سعدی از «امید» سخن گفت و در باب «رضا» و «توکل» نوشت.


کدام عبارت، مصرع یا بیت از سعدی رنگ و بوی نخوت و ناامیدی دارد؟ آیا اینکه سعدی در کلام خود حتی از مغولان سخن زیادی نمی‌گوید، خود دلیلی بر روانشناسی مثبت گرای او و دوری از تکرار مصیبت‌های سیاسی و اجتماعی نیست؟

در حقیقت، سعدی نخواسته است تا، چون سیف فرغانی و دیگران نوحه سرای حضور سایۀ سنگین مغولان بر ایران باشد وگرنه چه کسی در سخنوری می‌تواند با او رقابت کند؟ آیا سعدی، دکترای روانشناسی بالینی داشت تا اینگونه با کلام خود، درد جمعی و تاریخی ما ایرانیان را التیام بخشد؟

 تنها سعدی شناسان می‌دانند که او مبدع بسیاری از نظریاتی است که بعد‌ها توسط «زیگموند فروید» و «کارل گوستاو یونگ» در روانشناسی مطرح شد.

بررسی یک مقایسۀ کوتاه در آثار نویسندگان پیش از سعدی با نوشته‌های او مشخص می‌کند که ما با چه نابغۀ منحصر بفردی در کل تاریخ ادبیات ایران مواجه‌ایم. پیش از سعدی، معمولا نویسندگان در نثر، به طریق اطناب، زیاده نویسی میکردند، کلامشان تا حدی خشک و سخت بود و کمتر خواننده‌ای می‌توانست با کلیات متن ارتباط برقرار کند. این یک واقعیت است که قبل از سعدی، نثر فارسی، به اصطلاح مزۀ خاصی نداشت. گاهی به غایت شور و برخی اوقات بسیار بی نمک بود. شاید تنها از خواجه «خواجه عبدالله انصاری» می‌توان نام برد که در مناجات نامه‌اش، به زیبایی هرچه تمام‌تر هنرنمایی کرده است تا بعد‌ها این پرچم به دست سعدی بیفتد و آن را در بلندای ادبیات ایران، در نقطه‌ای دست نیافتنی به اهتزاز در آورد. او در کتاب گلستان، نثر هنرمندانۀ مسجع و ریتمیک را به زبان فارسی عرضه داشت و اوج هنر نویسندگی خود را به رخ همگان کشید تا بعد از او این روش، مورد تقلید بسیاری از طرفدارانش قرار بگیرد، از این پس، به شیوۀ سعدی نوشتن در میان اهالی ادبیات مرسوم شد.

نویسندگان بسیاری آمدند و رفتند، اما لطف نوشتار هیچ کدام از آنها نتوانست در برابر کلام سعدی، عرض اندام کند. روش سهل و ممتنع سخن گفتنش در شعر، نظم و نثر حریف می‌طلبد. او تلخی پند و اندرز را با قند زبان فارسی درآمیخت و به خورد مخاطبانش داد؛ همچنین در سرتاسر آثار خود، به طور یکدست، شیرینی طنازی در لفظ و مضمون را چاشنی سخن کرد تا به این شکل از خوانندگان آثارش، دلربایی کند.

بی شک اگر سعدی نبود تا به شکل منعطف و ساده‌ای در زمان خود، زبان فارسی را به‌روز‌رسانی کند، ادبیات ایران شیرینی و لطافتی به خود نمیدید تا بتواند در شعر و نثر شگفتی‌های بسیاری خلق کند؛ اینکه ما ایرانیان در میانۀ فراز و نشیب‌های تاریخی، توانسته‌ایم با چنگ و دندان زبان مادری و خط دیرینۀ خود را حفظ کنیم، یکی به برکت آن است که در آسمان ادبیات ایران، سعدی، چون خورشید بی رقیبی میدرخشد و بعد از این نیز گرم خواهد تابید.

گاهی مصرع، بیت یا اشاره‌های زبانی او، نه تنها یک نوشته بلکه در حقیقت یک اثر خارق العادۀ هنری است. پدیده‌ای که نمیتوان جوهرۀ آن را در موزه‌ای نگهداشت یا در معرض دید همگان قرار داد چراکه به صورت مستقیم با ذائقۀ زیبایی شناسانه، روح و فطرت انسان در ارتباط است و باعث لذتی درونی می‌شود. به این دو بیت از سعدی توجه کنید. آیا این بازی کلامی و این اندیشۀ پویا، بوی کهنگی دارد؟

صاحب کمال را چه غم از نقص مال و جاه؟

چون ماه پیکری که بر او سرخ و زرد نیست

مَردی که هیچ جامه ندارد، به اتفاق

بهتر ز جامه‌ای که در او هیچ مَرد نیست

بعد از گذشت چندین قرن، این زبان آنچنان تازگی دارد که گویا شاعر آن را همین امروز صبح سروده است. اگر این شعر و نمونه‌هایی از این دست، یک اثر هنری کلکسیونی خاص نیست، پس چه نام دیگری می‌توان بر آن گذاشت.

سعدی با ورود به هر عرصه‌ای از ادبیات فارسی، ارزش هنری آن حیطه را از صفر به صد رسانیده و اوج هنرمندی و زبان آوری بی مثالش را بیان کرده است به ویژه در غزلیات عاشقانه، سعدی مبدع مضامینی تازه‌ای است که هنوز بعد از سده ها، جز خود او، مدعی دیگری نداشته و ندارد.

بی مبالغه! بی تعارف و تعریف از خود اگر نباشد، ما ایرانیان واقعا چقدر خوشبختیم که خطمان فارسی است و با این ابزار می‌توانیم آثار سعدی را بخوانیم و چنان لذتی را به خود هدیه دهیم که با هیچ پول و سرمایه‌ای قابل خریدن نیست. این جمله را تنها کسانی درک می‌کنند که با کلام دلنشین سعدی، دمخورند.

در این سال‌ها به چشم دیده‌ایم که حتی هوش مصنوعی‌ها هم نتوانسته مانند سعدی کلمات و مضامین هنری، زبانی و ادبی را با یکدیگر ترکیب کنند حتی برای این الگوریتم‌ها، به سبک سعدی سخن نوشتن هم کار ساده  و پیش و پا افتاده‌ای نبوده است. این شما و این برنامه‌های هوش مصنوعی که تنها با چند کلیک ساده میتوانید به آن دسترسی داشته باشید.

سعدی اندیشمندی سخنگوست، حکیمی است مضمون پرور که جان کلامش در عمیق‌ترین نقطۀ روح آدمی می‌نشیند؛ کاری که تا به امروز هوش مصنوعی از انجام آن عاجز بوده است.