شناسهٔ خبر: 72387734 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

خلاصه‌ای از یک مقاله پژوهشی؛

چهار دهه کوچ بی‌وقفه؛ تهران مقصد رویاها

تهران- ایرنا- چهار دهه جابه‌جایی جمعیت در ایران، نه فقط یک تحول جمعیتی بلکه بازتابی روشن از شکاف‌های عمیق توسعه‌ای است. تمرکز فرصت‌ها در چند استان مرکزی، در برابر خالی‌شدن مناطق غربی و جنوبی، زنگ خطری است برای آینده‌ای نابرابرتر.

صاحب‌خبر -

مهاجرت‌های داخلی، از مهم‌ترین و اثرگذارترین فرایندهای جمعیتی کشور به‌شمار می‌روند؛ فرایندی که با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی و سیاسی خود، نقشی کلیدی در ساختارهای توسعه‌محور و منطقه‌ای ایفا می‌کند. در ایران، با گسترش شهرنشینی، تعمیق نابرابری‌های منطقه‌ای و تحولات ساختاری اقتصاد، مهاجرت داخلی از قالب سنتی خود ــ مانند مهاجرت‌های معیشتی از روستا به شهر ــ فراتر رفته و به پدیده‌ای پیچیده و چندوجهی تبدیل شده است.

با توجه به این مهم، «رسول صادقی» دانشیار جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران در مقاله‌ای با عنوان «الگوها و تعیین‌کننده‌های مهاجرت داخلی در ایران» و بر پایه داده‌های سرشماری سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵، به تحلیل روندها، الگوها، عوامل و پیامدهای منطقه‌ای این پدیده پرداخته است. در ادامه خلاصه‌ای از این مقاله آورده می‌شود.

الگوهای چهارگانه مهاجرت داخلی؛ تحول در جغرافیای انسانی کشور

یکی از مهم‌ترین یافته‌های این مقاله، شناسایی چهار الگوی مهاجرتی بین مناطق مختلف کشور است:

۱. مهاجرت روستا به شهر (الگوی کلاسیک توسعه‌نیافتگی)،

۲. مهاجرت شهر به شهر (الگوی غالب در ایران معاصر)،

۳. مهاجرت روستا به روستا،

۴. مهاجرت شهر به روستا (الگوی جدید مهاجرت بازنشستگان و سالمندان).

بر اساس داده‌های سرشماری، طی دهه‌های اخیر سهم مهاجرت «شهر به شهر» افزایش چشمگیری یافته و از حدود ۲۱ درصد در دوره ۱۳۷۵–۱۳۸۵ به ۴۰ درصد در دوره ۱۳۹۰–۱۳۹۵ رسیده است. در مقابل، مهاجرت‌های «روستا به شهر» از ۴۶ درصد در دهه ۱۳۶۵ به ۱۰ درصد در سال ۱۳۹۵ کاهش یافته‌اند. این روند نشان می‌دهد که ایران از فاز «روستانشینی مهاجرفرست» به «شهرنشینی مهاجرت‌زا» تغییر مسیر داده است.

طی دهه‌های اخیر سهم مهاجرت «شهر به شهر» افزایش چشمگیری یافته و از حدود ۲۱ درصد در دوره ۱۳۷۵–۱۳۸۵ به ۴۰ درصد در دوره ۱۳۹۰–۱۳۹۵ رسیده است.

از سوی دیگر، مهاجرت‌های «شهر به روستا» نیز عمدتاً به دلیل تمایل به سکونت در مناطق خوش‌آب‌وهوا و ارزان‌تر، به‌ویژه در میان بازنشستگان و سالمندان در حال افزایش است.

تحلیل روندهای بین‌استانی مهاجرت؛ تهران همچنان کانون جذب

مقاله حاضر در تحلیل روند مهاجرت بین استانی نشان می‌دهد که در سطح استان‌ها، بیش از نیمی از مهاجرت‌های داخلی از نوع بین‌استانی بوده‌اند. استان تهران به‌عنوان کانون اصلی جذب مهاجران شناخته می‌شود و در تمامی چهار دهه اخیر، رتبه نخست در «خالص مثبت مهاجرت» را به خود اختصاص داده است.

همچنین داده‌های مقاله نشان می‌دهد که در دوره ۱۳۹۰–۱۳۹۵، حدود ۲۰ درصد کل مهاجران کشور به تهران مهاجرت کرده‌اند. استان البرز نیز در سال‌های اخیر به یکی از مقاصد مهم مهاجران تبدیل شده و از مهاجرفرستی به مهاجرپذیری تغییر وضعیت داده است. در کنار تهران و البرز، استان‌هایی مانند اصفهان، گیلان، مازندران و یزد نیز از جمله استان‌های دارای «موازنه مثبت مهاجرتی» محسوب می‌شوند.

موازنه مهاجرت بین استانی؛ کدام استان‌ها جذب کردند و کدام‌ها خالی شدند؟

یکی از مهم‌ترین ابزارهای تحلیل در این مقاله، بررسی «خالص مهاجرت» (Net Migration Rate – NMR) است؛ یعنی تفاوت میان مهاجران واردشده و خارج‌شده در هر استان. مقاله حاضر در جدول زیر، براساس داده‌های سرشماری، وضعیت استان‌ها را در چهار دهه گذشته نشان می‌دهد:

چهار دهه کوچ بی‌وقفه؛ تهران مقصد رویاها

براساس جدول مقاله حاضر، استان تهران در هر چهار دهه در زمره استان‌های مهاجرپذیر قرار داشته است. در دوره اخیر، استان البرز نیز با جذب بالای مهاجر از تهران و استان‌های هم‌جوار، به دومین استان با خالص مثبت مهاجرتی تبدیل شده است. در مقابل، استان‌های غربی و جنوبی کشور شامل لرستان، کرمانشاه، خوزستان و ایلام، با خالص منفی بالا روبه‌رو هستند. دلایلی چون بیکاری، فقر زیرساخت و ضعف توسعه منطقه‌ای از عوامل عمده مهاجرفرستی این مناطق عنوان شده است.

عوامل تعیین‌کننده مهاجرت داخلی؛ از اشتغال تا کیفیت زندگی

صادقی در این مقاله براساس تحلیل داده‌های سرشماری سال ۱۳۹۵، دلایل مهاجرت افراد در پنج گروه عمده طبقه‌بندی می‌کند که در زیر به آنها اشاره می‌شود:

۱. یافتن شغل مناسب (ویژه مردان ۲۰–۳۵ سال)

۲. تحصیل (ویژه زنان و مردان جوان)

۳. تبعیت از خانواده یا ازدواج (ویژه نوجوانان و زنان)

۴. بهبود شرایط مسکن و خدمات

۵. انتقال محل خدمت کارکنان دولت

مقاله نشان می‌دهد که مهاجرت مردان بیشتر تحت تأثیر عوامل اقتصادی (اشتغال، درآمد) است، در حالی‌که زنان بیشتر تحت تأثیر عوامل خانوادگی و تحصیلی قرار دارند. همچنین، داده‌ها نشان می‌دهند که اوج شدت مهاجرت در سنین ۲۰ تا ۳۴ سال است؛ یعنی گروه‌های فعال اقتصادی، که نقش کلیدی در پویایی یا رکود منطقه‌ای دارند.

مهاجرت و توسعه‌یافتگی مناطق؛ یک رابطه دوسویه

یکی از تحلیل‌های مهم مقاله، بررسی رابطه میان شاخص توسعه انسانی (HDI) و خالص مهاجرت استان‌هاست. یافته‌ها حاکی از آن است که:

• استان‌هایی با توسعه‌یافتگی بالا (تهران، البرز، یزد، اصفهان) عمدتاً مهاجرپذیر هستند؛

• استان‌هایی با سطح پایین توسعه (لرستان، سیستان و بلوچستان، ایلام، کهگیلویه) مهاجرفرست هستند.

با توجه به این امر در مقاله اشاره می‌شود که چنین رابطه‌ای نشان می‌دهد که نابرابری‌های منطقه‌ای در سطح زیرساخت، خدمات، آموزش و اشتغال، نقش بسیار مهمی در شکل‌دهی جریان‌های مهاجرتی ایفا می‌کند. به بیان دیگر، مهاجرت داخلی در ایران تا حد زیادی واکنشی به فقدان فرصت در مبدأ و تمرکز مزیت در مقصد است.

پیامدها و توصیه‌های سیاستی؛ ضرورت مدیریت مهاجرت داخلی در ایران

بر اساس یافته‌های مقاله، مهاجرت‌های داخلی در ایران از ۲ جنبه مهم‌اند:

نخست، به‌عنوان پاسخ طبیعی به نابرابری‌های منطقه‌ای در فرصت‌های اقتصادی، آموزشی و خدماتی.

دوم، به‌مثابه عامل مؤثر در تعمیق همین نابرابری‌ها، در صورتی که بدون سیاست‌گذاری مناسب رها شوند.

مقاله حاضر نشان می‌دهد که ادامه مهاجرت‌های یک‌سویه از استان‌های کمتر توسعه‌یافته به نواحی مرکزی و شمالی کشور، به‌ویژه کلانشهری مانند تهران و البرز، می‌تواند چالش‌های متعددی در پی داشته باشد که در ادامه این چالش‌ها آورده می‌شود:

• تمرکز شدید جمعیت و فشار بر زیرساخت‌های شهری در مناطق مقصد

• تخلیه انسانی و فرسایش سرمایه اجتماعی در مناطق مبدأ

• گسترش شهرهای مهاجرپذیر بی‌برنامه و سکونتگاه‌های غیررسمی در حاشیه کلانشهرها

لذا صادقی در مقاله پیشنهاد می کند که برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران باید به جای برخورد انفعالی، به سیاست‌های فعال‌سازی و بازتوزیع فرصت‌ها در مناطق مبدأ بپردازند.

برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران باید به جای برخورد انفعالی، به سیاست‌های فعال‌سازی و بازتوزیع فرصت‌ها در مناطق مبدأ مهاجرت بپردازند.

در ادامه براساس تحلیل مقاله، برخی از راهبردهای پیشنهادی برای مدیریت بهتر مهاجرت داخلی عبارتند از:

۱. تقویت زیرساخت‌های اشتغال‌زا در مناطق محروم (به‌ویژه غرب و جنوب کشور)

۲. توسعه آموزش عالی و خدمات درمانی در استان‌های مهاجرفرست

۳. ایجاد مشوق‌های سرمایه‌گذاری در استان‌های کم‌جاذبه

۴. افزایش نظارت بر توسعه شهری در استان‌های مهاجرپذیر

۵. طراحی سیاست‌های منطقه‌ای مبتنی بر شاخص‌های توسعه متوازن

بحث و نتیجه‌گیری

صادقی پایان در مقاله حاضر می‌نویسد که با همگرایی نسبی در میزان‌های باروری و مرگ و میر بین مناطق مختلف کشور، مهاجرت عامل اصلی تغییر در الگوهای سکونتی در کشور شده است.

نتایج بررسی این مقاله نشان داد که تغییر الگوی مهاجرت روستا شهری به مهاجرت بین شهری افزایش مهاجرت‌های بین شهرستانی و بین استانی افزایش سهم و مشارکت زنان در جریانات مهاجرتی، افزایش جریان مهاجر فرستی از مناطق شرقی و غربی کشور به سمت مرکز، از ابعاد و الگوهای اخیر جریان مهاجرت داخلی در ایران است.

همچنین در مقاله گفته شده که سه ویژگی غالب مهاجران داخلی در گذشته و در الگوی مهاجرت‌های روستا به شهر مهاجرت در سنین جوان‌تر مهاجرت مردان و افراد با تحصیلات پایین بوده است اما وضعیت فعلی در مهاجرت داخلی متفاوت از گذشته شده است؛ در این شرایط مهاجرت دیگر بیشتر از مناطق روستایی نیست بلکه از شهرهای دیگر صورت می‌گیرد مهاجرت شهر به شهر. از این رو با شهرنشینی شدن جمعیت ایران گذار خالص جمعیت از مناطق روستایی به شهرها کاهش یافته است در مقابل مهاجرت‌های بین شهری افزایش یافته است.

صادقی در این مقاله پیامدهای چنین مهاجرتی را اینگونه توضیح می‌دهد: پیامدها شامل هزینه های بالای مسکن همراه با ازدحام ترافیک و مسائل محیط زیستی مانند آلودگی هوا در کلان شهرها و مناطق با تراکم بالای جمعیتی است.

در نتیجه‌گیری مقاله آمده: در سطح فضایی تهران و استان‌های اطراف با سود (افزایش) خالص جمعیت ناشی از مهاجرت روبرو هستند در حالی که استان‌های واقع در غرب و جنوب شرقی ایران با سطح پایین توسعه زبان خالص کاهش جمعیت ناشی از مهاجرت را تجربه می‌کنند. همچنین جریان مهاجرتی قابل توجهی از تهران به سمت استان همسایه‌اش (البرز) وجود دارد که البته این نشانگر روند حومه‌نشینی و پیرامونی شدن مفرط پایتخت است.

همچنین براساس نتایج مطالعه شده این مقاله، مهاجرت در اواسط دهه بیست زندگی به اوج خود می‌رسد و پس از آن شروع به کاهش می‌نماید. الگوهای سن مهاجرت مردان بیشتر توسط متغیرهای مربوط به به اشتغال شکل می‌گیرد در حالی که مهاجرت زنان عمدتاً به دلایل مربوط به خانواده و تحصیلات رخ می‌دهد.

منبع

-رسول صادقی (۱۴۰۳). «الگوها و تعیین‌کننده‌های مهاجرت داخلی در ایران»، فصلنامه علوم اجتماعی، سال سی و یکم، شماره ۱۰۴.