شناسهٔ خبر: 72346599 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

نگاهی بر رویدادهای ۱۵ شوّال

حوزه/ یک جوان همان‌گونه که باید اطّلاعات لازم را از بزرگداشت شیخ عطّار داشت، ضروری است که اطّلاعات در مورد ۱۵ شوّال و اتّفاقاتی که در آن رخ داده است را کسب کند تا میان او و فرهنگ اسلامی فاصله نیفتد و آماج شبهات قرار نگیرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، مهمّ‌ترین علّت در فاصله گرفتن نسل جوان از فرهنگ ناب اسلامی، عدم علم به زمان خود می‌باشد. این ویژگی سبب می‌شود که نسل جوان در تیررس شبهات و اشتباهات قرار بگیرد و در نتیجه باعث فاصله گرفتن از فرهنگ ناب محمّدی«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» خواهد شد. این ها بخشی از متنی است که حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا آلوستانی استاد سطوح عالی حوزه علمیّه قم با موضوع «واکاوی فاصله گرفتن نسل جوان از فرهنگ اسلامی» در اختیار رسانه رسمی حوزه قرار داده که تقدیم نگاه شما خوبان خواهد شد:

مرحوم کلینی در «الکافی» روایتی را از امام صادق«علیه‌السلام» نقل می‌نمایند که در بخشی از آن آمده است: «وَ الْعَالِمُ‌ بِزَمَانِهِ‌ لاَ تَهْجُمُ‌ عَلَیْهِ‌ اللَّوَابِسُ‌»[۱]. یعنی کسی که عالم به زمان خود باشد، دچار حمله ناگهانی شبهات و اشتباهات قرار نمی‌گیرد.

علّامه مجلسی«رحمةاللّه‌علیه» در توضیح این بخش از روایت، ضمن بیان معنای واژه «الهجوم» و «اللوابس» می‌فرمایند: «هر شخصی که اهل زمان خود را بشناسد و میان حقّ و باطل، عالم و جاهل آن‌ها و این‌که چه کسی پیرو حقّ بوده و چه کسی پیرو هوای نفس است را تمییز دهد، امری برای او مشتبه نخواهد شد و آماج اشتباهات و شبهات قرار نخواهد گرفت»[۲].

مطابق این روایت، مهمّ‌ترین علّت در فاصله گرفتن نسل جوان از فرهنگ ناب اسلامی، عدم علم به زمان خود می‌باشد. این ویژگی سبب می‌شود که نسل جوان در تیررس شبهات و اشتباهات قرار بگیرد و در نتیجه باعث فاصله گرفتن از فرهنگ ناب محمّدی«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» خواهد شد.

به عنوان نمونه گفته می‌شود: امسال ۱۵ شوّال که از جمله روزهای بسیار مهمّ تاریخ بوده و رخدادهای بزرگی در آن اتّفاق افتاده است، مصادف با روز بزرگداشت عطّار نیشابوری شده است.

بی تردید بزرگداشت بزرگان ضرورت دارد امّا این امر نباید باعث شود که اتّفاقات دیگری که در این روز شریف رخ داده است به فراموشی سپرده شود.

جوان امروزی آن‌چنانی که متوجّه بزرگداشت این شاعر بزرگ است و اطّلاعات کافی را از ایشان دارد، متوجّه این نیست که در ۱۵ شوّال، مانند حضرت حمزه«علیه‌السلام» به شهادت رسیده‌ است و اساسا هیچ‌گونه اطّلاعاتی را در این زمینه هم ندارد به همین جهت وجود یک شبهه در مورد این روز شریف، او را از اصل اسلام دور می‌کند زیرا عالم به زمان خود نیست.

بله همان‌گونه که باید اطّلاعات لازم را از بزرگداشت شیخ عطّار داشت، ضروری است که اطّلاعات در مورد ۱۵ شوّال و اتّفاقاتی که در آن رخ داده است را کسب کند تا میان او و فرهنگ اسلامی فاصله نیفتد و آماج شبهات قرار نگیرد.

در ادامه به برخی از رویدادهایی که در ۱۵ شوّال اتّفاق افتاده است به اختصار پرداخته می‌شود:

رخداد اوّل: حضرت حمزه سیّد الشهداء«علیه‌السلام»

حضرت حمزه «علیه‌السلام» عموی پیامبر«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌باشند. ایشان خدمات زیادی را برای اسلام انجام داده‌اند تا جایی که بعضی گفته‌اند: ایشان حتّی در زمانی که مسلمان نشده است از نبیّ مکرّم اسلام«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» در برابر اذیّت‌های دشمنان حمایت می‌نمودند مثلا روزی ابو جهل به پیامبر«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» ناسزا گفته‌ بودند، حضرت حمزه«علیه‌السلام» که از این عملکرد خشگمین شده بودند، بعد از ورود به مسجد، به سمت ابو جهل رفتند و کمان خود را محکم بر سر ابوجهل زدند و به او گفتند که شهادت می‌دهم که محمّد«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم»، پیامبر خدا است[۳].

به همین جهت لقب اسد اللّه و اسد رسول اللّه را خداوند متعال پس از شهادت، برای ایشان انتخاب نمودند کما این‌که برخی از دانشمندان گفته‌اند که پیامبر اسلام«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند: جبرئیل به سوی من آمدند و حامل خبری هستند و آن این‌که در میان اهل آسمان‌ها، حمزه را به صورت حمزه بن عبد المطّلب اسد اللّه و اسد رسول اللّه نوشته شده است»[۴].

وحشی بن حرب، غلامی بود که مأمور به قتل حمزه سیّد الشهداء«علیه‌السلام» در جنگ أحد شد. مطابق نقلی که تاریخ بیان کرده است ریشه این قتل وجود کینه بود.

متأسّفانه وجود همین کینه امروزه هم وجود دارد که مصداق عینی آن شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی است؛ آیا شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی که دشمن کینه به دل داشت غیر از ماجرای حمزه سیّد الشهداء«علیه‌السلام» است؟! مرحوم سردار قاسم سلیمانی نیز به مانند حمزه سیّد الشهداء«علیه‌السلام» خدماتی که برای اسلام داشت و ضربه‌هایی که به پیکره داعش زده بودند باعث کینه شد و کشوری که به اصطلاح رایج، خود را ابر قدرت تلقّی می‌کند، رئیس جمهور آن به صورت بزدلانه دستور مستقیم شهادت ایشان را دادند.

رخداد دوّم: حضرت شاه عبد العظیم حسنی«علیه‌السلام»

در بیان شأن و عظمت حضرت شاه عبد العظیم حسنی«علیه‌السلام»، همین بس که امام معصوم«علیه‌السلام» نیز زیارت قبر او را هم‌تراز زیارت قبر امام حسین«علیه‌السلام» قرار داده‌اند. مرحوم شیخ صدوق در «ثواب الأعمال و عقاب الأعمال» روایتی را از امام هادی«علیه‌السلام» در ثواب زیادت قبر حضرت شاه عبد العظیم حسنی«علیه‌السلام» نقل نموده و می‌فرمایند: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ عَمَّنْ دَخَلَ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَادِی مِنْ أَهْلِ الرَّیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ«علیه‌السلام» فَقَالَ: أَیْنَ کُنْتَ، قُلْتُ: زُرْتُ الْحُسَیْنَ«علیه‌السلام»، قَالَ: أَمَا إِنَّکَ لَوْ زُرْتَ‏ قَبْرَ عَبْدِ الْعَظِیمِ‏ عِنْدَکُمْ لَکُنْتَ کَمَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ«علیه‌السلام»». یعنی شخصی از اهل ریّ به خدمت امام هادی«علیه‌السلام» رسیدند که حضرت فرمودند: «کجا بودی؟» در پاسخ گفتند: به زیارت امام حسین«علیه‌السلام» رفته بودم، حضرت«علیه‌السلام» فرمودند: «اگر زیارت قبر عبد العظیم را که نزد شما در ری مدفون هستند، می‌رفتی، قطعا همانند کسی بودی که حضرت امام حسین را زیارت کرده است».

ایشان به دستور امام هادی«علیه‌السلام» از عراق هجرت نمودند و به ری آمدند که در خانه یکی از شیعیان سکنا گزیدند و روزها را روزه و شب‌ها را به نماز مشغول بودند[۵] لذا خصوصیّت بارزی که حضرت شاه عبد العظیم حسنی«علیه‌السلام» دارند، روحیّه اطاعت پذیری به نوع اطاعت تامّ بوده است. در زمان حاضر لازم است که جوان‌ها چنین افرادی را برای خود الگو قرار دهند. روحیّه اطاعت پذیری آن هم به نوع تامّ از رهبر انقلاب اسلامی لازم می‌باشد به عنوان مثال تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران که چندی پیش برای مذاکره، عازم کشور عمّان شده بود، قطعا به کیفیّتی که رهبر انقلاب«مدّ‌ظلّه‌العالی» بیان نمودند، حاضر شدند امّا برخی نسنجیده و بدون تأمّل نقدهایی را بیان می‌کنند که منشأ آن عدم آگاهی کامل از اوضاع حاکم بر کشور می‌باشد.

رخداد سوّم: «رَدُّ الشمس»

طبیعتا جوانی که فضای ذهنی خود را در اختیار فضای مجازی قرار داده است، عنوانی مانند «رَدُّ الشمس» را نشنیده است یا اگر هم شنیده باشد معنای آن را نمی‌داند و یا اگر معنای آن را بداند، شبهاتی که ذیل آن مطرح می‌شود را حلّ ننموده است همانند وقتی که مرحوم سردار سپهبد قاسم سلیمانی را به شهادت رساندند، برخی از جوان‌ها گفتند که سرادر چه کسی است؟! یعنی آن‌قدر تحت کنترل فضای مجازی بوده‌اند که حتّی اسم ایشان را هم نشنیده‌ بودند و یا اگر شنیده بودند ایشان را نمی‌شناختند و یا اگر می‌شناختند، شبهاتی که برخی از دشمنان مطرح کرده‌ بودند را نتوانستند حلّ کنند. تمام این موارد برگرفته از وجود یک ویژگی است و آن عالم نبودن به زمان خود است.

واژه «رَدّ» به معنای بازگرداندن یا بازگشت و واژه «الشمس» به معنای خورشید است. معجزه «رَدُّ الشمس» در زمان قبل از اسلام برای برخی از پیامبران قوم بنی اسرائیل وجود داشت. صاحب «بیان المعانی» بعد از ذکر مطالبی می‌فرمایند: «بما یدلّ علی أنّ قضیّة رد الشمس شائعة متواترة مشهورة لسیّدنا یوشع کما هی لسیّدنا داود«علیهم‌الصّلاة‌والسلام»»[۶]؛ در زمان اسلام نیز «رَدُّ الشمس» توسّط پیامبر«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» برای حضرت امیر المؤمنین«علیه‌السلام» صورت گرفته است و همچنین در زمان خلافت امام علی«علیه‌السلام» نیز این واقعه انجام شده است که برای مطالعه به کتاب «الإرشاد» مرحوم شیخ مفید، ج ۱، صفحات ۲۴۵، ۲۴۶ و ۲۴۷ رجوع شود.

شاید جوان امروزی با شنیدن این معجزه، دچار تحیّر ‌شود و چه بسا آن‌ها را به عنوان یک افسانه تلقّی نماید امّا ریشه این تحیّر، همانی است که در ابتدای بحث بیان شد و آن عدم علم به زمان خود می‌باشد؛ اگر این جوان با معجزه و قدرت پیغمبر خدا«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» و اهل بیت«علیهم السّلام» آشنا شود و در این زمینه نمونه‌هایی مانند داستان حضرت ابراهیم که در آتش نسوختند بیان شد، پذیرفتن همانند «ردّ الشمس» آسان می‌شود.

رخداد چهارم: «جنگ أحد»

جنگ أحد نیز از جمله مهمّ‌ترین جنگ‌های نبی مکرّم اسلام«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» با مشرکان مکّه در کنار کوه أحد بوده است و به همین جهت آیاتی در شأن نزول این جنگ آمده است مثلا خداوند متعال در سوره مبارکه آل عمران آیه شریفه ۱۳۹ می‌فرمایند: «و لاٰ تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ‌ الْأَعْلَوْنَ‌ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ». ریشه شکست مسلمانان در این جنگ، بازگشت به عدم وجود روحیّه اطاعت پذیری به نوع اطاعت تامّ می‌باشد زیرا برخی از افرادی که پیامبر اسلام«صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم» آن‌ها را در سمت چپ کوه أحد به عنوان تیراندازان قرار داده بودند به طمع غنیمت و وجود غرور و در نتیجه عدم روحیّه اطاعت پذیری تامّ، جایگاه خود را ترک نمودند و دشمن از همان جا نیز ضربه خود را وارد کرد به همین جهت در زمان حاضر مقام معظّم رهبری«مدّ‌ظلّه‌العالی» دائما تأکید دارند که نباید دشمن را کوچک شمرد و از طرفی نباید قدرت نظامی کشور خود را کم پنداشت بلکه وجود قدرت نظامی و ایمان به خداوند در جهت مقابله با دشمن لازم است.

بله وضعیّت امروز غزه غمناک است امّا این نباید سبب گردد برخی اعتقاد به این داشته باشند که کار اسلام تمام است بلکه باید مانند جوان‌های یمنی و با اعتماد بر خداوند در مقابل دشمن ایستادگی کرد و لو این‌که تسلیحات نظامی شاید به حدّ کشورهای ابر قدرت هم نرسد زیرا خداوند متعال فرمودند: «کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیْلةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیْرةً بِإِذْنِ اللّهِ و اللّهُ مَعَ الصَّابِرینَ»[۷].

جمع بندی

در هر برهه‌ای از تاریخ، عدم الگوسازی صحیح برای جوانان، احساس خلاء و پناه بردن به کتب و فرهنگ غرب باعث می‌شود که یک جوان، شخصیّتی را الگوی خود قرار دهد که نتیجه‌ای جز خاموشی ذهن و قوّه تفکّر را در پی ندارد امّا اگر شخصیّتی مانند حمزه سیّد الشهداء «علیه‌السلام» برای این جوان در موضوعات مختلف تبیین و معرّفی شود، قطعا چنین جوانی به شخصیّت‌های کاذب در جهت الگو برداری روی نمی‌آورد.

پی نوشت ها:

[۱]. ج ۱، ص ۲۷.

[۲]. مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج ۱، ص ۸۷.

[۳]. کتاب السیر و المغازی سیرة إبن إسحاق ، ص ۱۷۱.

[۴]. مغازی الواقدی، ج ۱، ص ۲۹۰.

[۵]. برخی همانند فخر الدین طریحی قائل به شهادت حضرت شده‌اند. ایشان در «المنتخب» آورده‌اند: «قیل: و مِمَّن دُفِنَ حَیَّاً مِنَ الطّالِبین عبدُ العَظِیمِ الحَسَنِیُّ بِالرَّیِّ»
(حکمت نامه حضرت عبد العظیم الحسنی، ص ۲۷) امّا با این وجود مستندی برای این سخن بیان ننموده‌اند و شاید بدین جهت است که در تقویم مرسوم برای حضرت تعبیر به وفات آمده است.

[۶]. ج ۶، ص ۳۱۶.

[۷]. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه ۲۴۹.