شناسهٔ خبر: 72323774 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

نگاهی به «آتلانتیس نو؛ اثری ناتمام» از فرانسیس بیکن؛

اتوپیای دانشمندان

فرانسیس بیکن پیش از ورود به آرمان‌شهر خود، بر لزوم کنار گذاشتن پیش‌داوری‌ها، خطاهای شناختی و روش‌های قیاسی کهنه (بت‌ها) با اتکا به روش استقرایی و تجربه نظام‌مند تاکید می‌کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: فرانسیس بیکن (۱۵۶۱-۱۶۲۶) فیلسوف، دولتمرد و دانشمند انگلیسی، که از او به عنوان پدر تجربه‌گرایی و یکی از پیشگامان انقلاب علمی یاد می‌کنند، با اندیشه‌های نوآورانه‌اش، نقشی کلیدی در تغییر مسیر دانش بشری ایفا کرد. کتاب «آتلانتیس نو: اثری ناتمام»، که با ترجمه خوب و دقیق صادق صفارزاده و توسط نشر نی به کتابخوانان فارسی‌زبان معرفی شده، دو اثر مهم بیکن، «تاسیسات بزرگ» (The Great Instauration) و «آتلانتیس نو» (New Atlantis)، را در خود جای داده است. این مجموعه، تنها بازتاب جهان‌بینی بیکن درباره پژوهش علمی و پیشرفت دانش نیست، بلکه دعوتی است به بازاندیشی درباره شیوه کسب معرفت و نقش آن در ساختن جامعه‌ای بهتر. در این گزارش، به کاوش در این اثر تاثیرگذار و ناتمام می‌پردازیم که پس از قرن‌ها، همچنان الهام‌بخش و تامل‌برانگیز است.

شکستن بت‌های ذهنی: مانیفست «تاسیسات بزرگ»

بخش نخست کتاب، «تاسیسات بزرگ» حکم مانیفستی برای یک انقلاب فکری را دارد. بیکن در این اثر با جسارت، روش‌های سنتی کسب دانش، به‌ویژه سیطره فلسفه ارسطویی و تفکر جزمی آن دوران را به چالش می‌کشد. او معتقد بود ذهن انسان اسیر بت‌ها – یعنی پیش‌داوری‌ها و خطاهای شناختی – است که مانع درک درست واقعیت می‌شوند. بیکن این موانع ذهنی را، از خطاهای ذاتی ذهن بشر (بت‌های قبیله) و تاثیرات فردی (بت‌های غار) گرفته تا خطاهای ناشی از زبان (بت‌های بازار) و نظام‌های فلسفی نادرست (بت‌های نمایش)، شناسایی و راه رهایی از آن‌ها را پیشنهاد می‌کند: جایگزینی قیاس‌گرایی ارسطویی با روشی نوین و نظام‌مند؛ یعنی روش استقرایی مبتنی بر مشاهده دقیق، آزمایش کنترل‌شده و گردآوری داده‌های تجربی. «تاسیسات بزرگ» در واقع طرحی جامع برای بازسازی کامل نظام دانش بشری بود؛ طرحی بلندپروازانه که گرچه بیکن هرگز موفق به تکمیلش نشد، اما بخش‌های منتشرشده‌اش، به‌ویژه «ارغنون نو»، سنگ بنای روش علمی مدرن را گذاشت و تاثیری انکارناپذیر بر دانشمندان و فیلسوفان نسل‌های بعد بر جای گذاشت. این فراخوان بیکن برای کنار گذاشتن جزم‌اندیشی و اتکا به تجربه، سرآغاز دوران جدیدی در جستجوی حقیقت بود.

اتوپیای دانشمندان

ورود به بنسالم: رونمایی از «آتلانتیس نو»

در نقطه مقابل تحلیل‌های نظری «تاسیسات بزرگ»، «آتلانتیس نو» قرار دارد؛ اثری در قالب آرمان‌شهر که دیدگاه‌های بیکن را در روایتی داستانی به تصویر می‌کشد. ماجرا از این قرار است که گروهی دریانورد اروپایی، پس از گرفتار شدن در طوفانی سهمگین در اقیانوس آرام جنوبی، سر از جزیره‌ای ناشناخته و دورافتاده به نام «بنسالم» درمی‌آورند. آنچه آن‌ها در بنسالم می‌یابند، جامعه‌ای است که برخلاف آرمان‌شهرهای پیشین (متمرکز بر اخلاق یا سیاست)، تماماً حول محور علم، پژوهش و پیشرفت فناورانه شکل گرفته است. بیکن، که منتقد آرمان‌شهرهای تخیلی و غیرعملی فیلسوفان پیشین بود، در «آتلانتیس نو» می‌کوشد مدلی واقع‌گرایانه‌تر ارائه دهد؛ جامعه‌ای که سعادت خود را نه در مفاهیم انتزاعی، بلکه در «تسلط بر طبیعت از طریق دانش فنی» و «کشف قوانین علمی» جستجو می‌کند. ساکنان بنسالم، مردمی مذهبی، اخلاق‌مدار و منظم‌اند، اما وجه تمایز اصلی‌شان، احترام و ارزشی است که برای دانش و دانشمندان قائل هستند. این جزیره، نمادی از باور عمیق بیکن به قدرت دگرگون‌کننده علم برای بهبود زندگی بشر است.

خانه سلیمان: قلب تپنده دانش در آرمان‌شهر

محور اصلی جامعه بنسالم و نماد عملی ایده‌آل‌های بیکن، موسسه‌ای شگفت‌انگیز به نام «خانه سلیمان» یا به تعبیر ویلیام رولی، «انجمن کارهای شش روزه» است. این موسسه، که نامش به حکمت سلیمان نبی اشاره دارد، یک مرکز تحقیقاتی عظیم و سازمان‌یافته است که هدفش «شناخت علل و حرکات مرموز اشیاء و گسترش قلمرو قدرت بشر» اعلام می‌شود. اعضای خانه سلیمان، یعنی دانشمندان و پژوهشگران برجسته بنسالم، به‌طور نظام‌مند به کاوش در تمام جنبه‌های طبیعت مشغول‌اند. بیکن با جزئیاتی خواندنی، امکانات و فعالیت‌های این مرکز را شرح می‌دهد: از غارهای عمیق («مُلک سُفلی») برای آزمایش‌های انجماد، نگهداری اجسام، درمان بیماری‌ها و افزایش طول عمر گرفته تا برج‌های بلند برای رصدهای جوی، باغ‌های گیاه‌شناسی، مراکز پرورش حیوانات برای مطالعات ژنتیکی، کارگاه‌های مهندسی و مکانیک، و آزمایشگاه‌های گوناگون برای تولید مواد جدید و مطالعه نور، صدا و حرارت. خانه سلیمان صرفاً یک مرکز پژوهشی نیست، بلکه مغز متفکر جامعه است که دانش جدید را تولید کرده و آن را به شکلی هدفمند برای بهبود زندگی مردم به کار می‌گیرد. این الگو، الهام‌بخش مستقیم تاسیس نهادهای علمی بزرگی چون «انجمن سلطنتی لندن» در دهه‌های بعد بود.

تجارت نور: جامعه‌ای با سوخت دانش

یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد آرمان‌شهر بیکن، مفهوم «تجارت نور» است. برخلاف جوامع دیگر که به دنبال تجارت کالا و کسب ثروت مادی‌اند، بنسالم مبادلات خارجی خود را عمدتاً به تبادل دانش و یافته‌های علمی محدود کرده است. هر دوازده سال یک‌بار، هیئت‌هایی از دانشمندان خانه سلیمان مخفیانه به نقاط مختلف جهان سفر می‌کنند تا آخرین دستاوردهای علمی و فناورانه دیگر ملت‌ها را گردآوری کنند، اما همزمان، هویت و پیشرفت‌های جزیره خود را پنهان نگه می‌دارند. این رویکرد، اولویت مطلق دانش در این جامعه را نشان می‌دهد. ثروت مادی در بنسالم نفی نمی‌شود، اما همچون «کودی برای زمین» است که باید عادلانه توزیع شود تا بهترین نتیجه حاصل گردد. ساختار اجتماعی بنسالم نیز حول محور علم و خانواده شکل گرفته است. احترام به سالمندان، تقدس نهاد خانواده (که در جشنی به نام «ضیافت خانواده» گرامی داشته می‌شود) و وجود سلسله مراتب مبتنی بر خرد و دانش، از ویژگی‌های این جامعه است. گرچه بیکن، طبق گفته رولی، فرصت نکرد تا چارچوب کامل قوانین و نظام سیاسی این آرمان‌شهر را ترسیم کند، اما تصویری که از بنسالم ارائه می‌دهد، جامعه‌ای مذهبی، عدالت‌محور، منظم و عمیقاً متمرکز بر پیشرفت علمی و فناورانه است.

میراث بیکن: از الهام‌بخشی تا نقد

«آتلانتیس نو» و «تاسیسات بزرگ»، حتی در شکل ناتمام خود، تاثیری عمیق و پایدار بر تاریخ اندیشه و علم برجای گذاشته‌اند. ایده‌های بیکن درباره روش علمی، اهمیت تجربه و مشاهده و لزوم سازماندهی پژوهش، نقشی کلیدی در شکل‌گیری انقلاب علمی و دوران روشنگری ایفا کردند. چشم‌انداز او از یک موسسه تحقیقاتی متمرکز، الهام‌بخش نسل‌ها دانشمند و سیاست‌گذار بوده است. با این حال، این اثر از تیغ نقد نیز در امان نمانده است. به‌ویژه با ظهور دیدگاه‌های انتقادی و فمینیستی، برخی جنبه‌های آرمان‌شهر بیکن، مانند تاکید بر «تسلط» بر طبیعت، گاه نمادی از سلطه مردانه بر جهان طبیعی تفسیر شده است. برخی منتقدان، مانند «ابرت فاکنر»، معتقدند بیکن در تلاش برای ارائه تصویری جذاب از جامعه علمی خود، برخی جنبه‌های تاریک‌تر آن، مانند پتانسیل اختراعات خطرناک، کنترل اجتماعی گسترده، سرکوب احتمالی اندیشه‌های متفاوت و تمرکز قدرت در دست نخبگان علمی را کم‌اهمیت جلوه داده یا نادیده گرفته است. با وجود این نقدها، «آتلانتیس نو: اثری ناتمام» همچنان اثری کلیدی برای درک ریشه‌های تفکر علمی مدرن، رابطه پیچیده علم، فناوری و جامعه، و آرزوی دیرینه بشر برای ساختن جهانی بهتر از طریق دانش است.