به گزارش خبرگزاری ایمنا، در مسقط، شهری میان آفتاب و رازداری، نخستین پرده از گفتوگوی «غیرمستقیم» ایران و آمریکا به روی صحنه رفت؛ بیدستدادن، بی لبخند، بی عکاس. نمایندگانی از دو سوی تاریخ، پشت درهای بسته و با زبانی که از دهانشان بیرون نیامد، اما در نگاهها خوانده میشد، سخن گفتند. عباس عراقچی در یکسو؛ استیو ویتکاف، فرستاده ترامپ در سوی دیگر و بدر البوسعیدی، قاصدی با چهار پیام در مشت، میانشان در رفتوآمد.
هیچچیز از متن گفتوگوها بیرون درز نکرد؛ جز آنچه رسانهها از لحن چهرهها و واژههای سنجیده استنباط کردند. وزیر خارجه عمان «فضا را مساعد و محترمانه» خواند، عراقچی «سازنده» گفت و آمریکاییها هم برای اولینبار پس از سالها، از یک گفتوگوی «مثبت» حرف زدند. اما آیا این زبان دیپلماتیک، چیزی بیش از پوشاندن زخمهایی بود که هنوز خونریزی دارند؟
سقف کوتاهِ انتظارات، دیوار بلندِ بیاعتمادی
عراقچی پیش از مذاکره، گفته بود اگر «ارادهای» باشد، «زمانی» نیز پیدا میشود. این یعنی هنوز همهچیز در گرو نیتهاست، نه نتایج. اما حضور دوباره تیمها در شنبه آینده، نشان میدهد که لااقل در ظاهر، نشانههایی از این اراده پیدا شده است؛ گرچه نمیتوان مطمئن بود که این اراده، در واشنگتن تا پایان هفته زنده بماند.
تهران به مسقط نرفته بود تا در برابر لبخند، عقبنشینی کند. خط قرمزش روشن بود و پاسخش به هر معاملهای با بوی تهدید، قاطع: نه.
توقف برنامه هستهای در برابر وعدههای بیضمانت، نه پذیرش بستههای رنگپریدهای که پیشتر هم به درِ خانه آورده بودند. مذاکرهای بر پایه واقعیت، نه خیالات.
میدان مینِ متغیرات واشنگتن
در واشنگتن اما یک عنصر همیشه حاضر است؛ ناپایداری تصمیم، مذاکره با کشوری که رئیسجمهورش همزمان نقش داور، بازیکن و تماشاگر را بازی میکند، کاری پرمخاطره است. دونالد ترامپ، مردی که بیشتر به روایت علاقه دارد تا به واقعیت، هنوز میتواند همهچیز را با یک «داستان خوب برای مردم آمریکا» واژگون کند و اینجاست که چالش اصلی آغاز میشود.
مذاکره تمدید شده است، اما نه بر اساس امید، بلکه شاید به حکم مصلحت. طرف ایرانی با خطوطی معین، با نبود اعتماد و با تجربهای تلخ از گذشته وارد میدان شده است. اینکه پس از گفتوگویی اینچنین خاموش، رؤسای دو هیئت چند کلامی در راهرو ردوبدل کردند، بیش از آنکه نشانهای از «گرمشدن فضا» باشد، شاید تنها بازی با نور و سایه برای دوربینهایی است که اجازه حضور نداشتند.
در واشنگتن اما هنوز همهچیز به خلقوخوی ساکن اتاق بیضی گره خورده است؛ مردی که گاه توافق را با معامله ملکی اشتباه میگیرد و تهدید را با چک سفید، در تهران، تیمی نشسته با پروندهای روشن اما خاطراتی تیره از عهدهایی که بارها شکسته شد.
پس در حال حاضر این مذاکرات نه زندهاند، نه مرده، بلکه در همان برزخِ آشنای سیاست خاورمیانه سرگردانند؛ جایی میان «نه» های قاطع و «بله» های بیپشتوانه، جایی که شاید شنبه آینده، چیزی از آن عبور کند یا شاید هم نه.
در برزخ مذاکرات، همیشه صدای گامها میآید؛ اما کسی نمیداند، آن که نزدیک میشود، فرشته صلح است یا شبح فریب!
ترامپ بهدنبال توافق با ایران است / نباید در باره مذاکره مسقط زود قضاوت کرد
مهرداد نجفی، کارشناس مسائل آمریکا در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: برای درک بهتر موضوع باید عمیقتر به آن نگاه کنیم. ترامپ در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و استدلالش این بود که این توافق، ضعیف است و باید توافقی قویتر و پُرمنفعتتر برای آمریکا حاصل شود؛ توافقی که از نظر سیاسی و امنیتی، پایداری و دستاورد بیشتری برای آمریکا داشته باشد.
وی افزود: منظور ترامپ از توافق قویتر، کنار گذاشتن موضوعات موشکی، سیاستهای منطقهای ایران و محدودیت بیشتر در برنامه هستهای کشور بود. این موارد در قالب بیانیهای دوازدهبندی توسط مایک پمپئو اعلام شد که سه محور اصلی آن شامل موضوعات هستهای، موشکی و منطقهای میشد. اکنون تقریباً شش سال از آن زمان گذشته است.
کارشناس مسائل آمریکا تصریح کرد: خوشبینی مفرط را باید کنار بگذاریم و از این رویداد انتظار معجزه نداشته باشیم. نباید بدون دلیل، امید زیادی ایجاد شود، چرا که این فقط یک دیدار اولیه برای تعیین چارچوب مذاکرات آتی بوده است. از آنجا که ترامپ بهدنبال توافقی قویتر و پایدارتر است، این توافق احتمالی شامل حوزههای موشکی و منطقهای هم خواهد بود و ممکن است مدت زمان توافق و میزان غنیسازی ایران نیز محدودتر شود.
نجفی عنوان کرد: چون هنوز خروجی مشخصی از مذاکرات در دست نیست، نمیتوان قضاوت دقیقی داشت. اما با توجه به مواضعی که تیم ترامپ در گذشته بهکار گرفته است و دلایلی که برای خروج از برجام اعلام کردهاند، به نظر میرسد که بهدنبال توافقی قویتر و یکطرفهتر به نفع آمریکاست. این به ضرر ایران خواهد بود. چون اگر بخواهند توافقی مشابه یا ضعیفتر از برجام امضا کنند، در داخل آمریکا تحت فشار قرار خواهند گرفت و از ترامپ خواهند پرسید که اگر قرار بود همان توافق را امضا کنی، چرا خارج شدی؟
وی خاطرنشان کرد: ترامپ ناچار است توافقی قویتر ارائه دهد. حال اینکه این توافق تنها به مسائل هستهای محدود میشود یا موضوعات موشکی یا مقاومت و سیاستهای منطقهای را هم شامل خواهد شد، هنوز مشخص نیست و باید منتظر ماند، با این حال، بهطور قطع از جانب جمهوری اسلامی ایران به چنین درخواستهایی پاسخ مثبت داده نخواهد شد.
کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: باید منتظر ماند تا مشخص شود که در مذاکرات دقیقاً چه مباحثی مطرح و چه چارچوبهایی تعیین شده است. اگر آمریکا حاضر شود توافقی شبیه به برجام را بپذیرد، احتمالاً ایران هم خواهد پذیرفت. اما به نظر میرسد آمریکاییها بهدلیل فشار داخلی و حیثیتی، دیگر توافقی مشابه برجام را قبول نخواهند کرد.
نجفی بیان کرد: تاکتیک ترامپ بهطور معمول اینگونه است که ابتدا از توافقات خارج میشود و سپس به دنبال توافقی قویتر میرود، همچون کاری که با توافق نفتا (تجارت آزاد آمریکای شمالی) انجام داد. او اگر احساس کند توافق جدید، هرچند محدود، میتواند بهعنوان یک دستاورد نمادین برای آمریکا معرفی شود، آن را امضا خواهد کرد و ادعا میکند که توافقی بهتر نسبت به رؤسای جمهور قبلی برای مهار ایران حاصل کرده است.
وی اضافه کرد: در دولت آمریکا دستهبندیها و جناحبندیهای سیاسی مشخصی وجود دارد. یک جناح تندرو و مسیحی-صهیونیستی که بهشدت حامی رژیم صهیونیستی و مخالف ایران هستند، در مقابل یک جناح میانهروتر و واقعگرا همچون ونس، ویتکاف و دیگران.
نجفی گفت: مارک روبیو یکی از چهرههای تندرو است که مواضع ضدایرانی مشخصی دارد و بهطور اساسی اهل مذاکره با ایران نیست. اما ویتکاف شخصیتی کمتر سیاسی و به آن شدت روبیو ایدئولوژیک نیست. در نتیجه، اگر قرار باشد چارچوبی برای مذاکرات شکل بگیرد، احتمال آن با ویتکاف بیشتر است تا روبیو.
وی در پایان تأکید کرد: نباید قضاوت عجولانه کرد. از محتوای نامهها و جلسات اطلاعی نداریم و نمیدانیم بهطور دقیق چه مسائلی مطرح شده است. نباید تنها با برگزاری یک یا دو جلسه، همه مسائل اقتصادی و داخلی کشور را به آن گره زد، همچنین نباید دلسرد شد یا موضع منفی گرفت. هنوز برای تحلیل قطعی بسیار زود است و باید منتظر اخبار رسمی و اطلاعات دقیقتر از روند مذاکرات بمانیم.