سفر، فرصتی برای همزبانی با آفرینش و آفریدگار است؛ از نگاه قرآن و روایات، گردش در زمین دریچهای به سوی عبرت، آرامش و شناخت خویشتن است. روانشناسی و دین در این مسیر همسو هستند: سفرِ هدفمند، نه تفریحی محض، بستری برای رشد فردی و اجتماعی است تا انسان با احترام به فرهنگها، وحدت آفریند و از «لِتَعَارَفُوا» قرآنی تا «اُطلُبوا العِلمَ» نبوی گام بردارد.
سیر و سفر و مسافرت به مناطق مختلف را میتوان یکی از امور و موضوعات مورد سفارش بر اساس نگاه روانشناسی و دینی دانست که میشود آن را از ابعاد مختلف مورد بحث قرار داد و آثار متنوع و قابل توجهی برای آن ذکر کرد. آثاری همچون عبرتگیری، رسیدن به آرامش، بالا بردن سطح شناخت و ارتقای معرفت درزمینه امور معنوی، محیط، افراد و مواردی از این دست، گوشهای مختصر از منافع رفتوآمد در میان شهرها و جوامع است و محدود کردن فلسفه گشت و گذار بهخصوص در سرزمینی مانند ایران با تنوع حالات و شرایط تاریخی، فرهنگی و طبیعی، به امر تفریحی محض، کاهش دادن اهمیت ظرفیتی است که این رفتوآمدها میتواند داشته باشد.
علاوه بر آن، دانش روانشناسی، سفر را وسیلهای مهم در رشد ظرفیتهای فردی و کاهش ناهنجاریهای خُلقی و مواردی همچون استرس معرفی میکند و معتقدیم با دیدن آداب و رسوم و فرهنگهای متنوع و شنیدن آواهای مخصوص محلی و طبیعی، انسان میتواند خود را از بار سنگین سختیهای روزمره خلاص کرده و فرصتی را برای آرامش و تفکر مثبت فراهم کند.
گفتوگو با اقوام مختلف، درک انسان را از شباهتها و تفاوتهای انسانی و لزوم تعامل با ویژگیهای مختلف، بالا برده و نگاه تک بُعدی و انحصاری را از انسان دور خواهد کرد.
بنابراین باید مسافرت را ابزاری مهم برای بازسازی روان و پذیرش تفاوتها و نهراسیدن از ناشناختهها دانست که میتواند با عبرتهای متنوعی همراه شود.
البته سفر به صورت مطلق را نمیتوان سفارش کرد بلکه سفری مقصود است و از نظر علمی و دینی مورد سفارش قرار میگیرد که تحت امور و شرایطی، با انجام آن به رشد فردی و اجتماعی کمک شود یا حداقل توأم با آسیب نباشد!
خداوند متعال در آیه۱۳۷ سوره مبارکه آلعمران میفرماید «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ» که اشاره به وجود راه و رسمها و شیوههای مختلف رفتاری و فکری در جوامع و زمانهای مختلف دارد، راه و رسمها و شیوههایی که ممکن است عاملان و مرتکبان آن در طول زمانها از بین رفته باشند اما آنچه مهم است وجود درسهای متنوع در سیره و روش آنهاست که اهل فهم و دانش میتوانند از آن بهره بگیرند.
یا در آیه۹ از سوره مبارکه روم میفرماید «آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنان بودند چگونه بود؟ آنها نیرومندتر از اینان بودند و زمین را (برای زراعت و آبادی) بیش از اینان دگرگون و آباد کردند و پیامبرانشان با دلایل روشن به سراغشان آمدند (اما آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند)؛ خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم میکردند».
تمامی این موارد اشاره به این حقیقت دارد که انسان فهیم باید هدفی والاتر را در سیر و سفرها و گردشهایی که دارد دنبال کند و نتیجه چنین سفری این است که رسول خدا(ص) میفرماید: «اگر مردم از رحمت خدا به مسافر آگاه بودند، همگی بار سفر میبستند. همانا خداوند با مسافر، مهربان است» و برای آن، لطف و مهربانی خداوند وعده داده شده است.
و اینها نیست مگر به علت همان فراهم شدن زمینه تغییر روحی و فکری در وجود انسان در تعاملاتی که خواهد داشت و رشدی که میتوان آن را در دسترس دانست که البته از جمله شروط مهم آن را باید در تعاملات صحیح با سایر انسانها دنبال کرد.
در روایات مختلف این مفهوم مورد تأکید قرار گرفته که انسان لازم است به دنبال بالا بردن سطح معارف و دانش خود باشد، حتی اگر برای رسیدن به آن لازم شود سفری طولانی را در پیش گیررد، چنانکه در روایت نبوی چنین به آن اشاره شده: «اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّینِ». اما رسیدن به این مقصود حاصل نخواهد شد مگر به واسطه تعاملات سازنده و احترام و رفتار سنجیدهای که انسان باید در این مسیر با افراد پیرامون خود داشته باشد.
بیشک برای رسیدن به یک موفقیت و حرکت مثبت، انسان باید زمینههای لازم را در وجود خود و اطرافیان و محیط فراهم آورد. به این صورت که اگر درسها و نکات مثبتی در مکان موردنظر وجود دارد با آغوش باز از آن بهره گرفته و اسباب رشد را برای خود فراهم کند و اگر امور نامطلوبی در رفتار و افکار افراد مشاهده میشود در صورت امکان از طریق تعامل سازنده و فراهم کردن زمینههای لازم، شرایط عبرتگیری و اصلاح را برای دیگران مهیا کند.
در نمونه قرآنی، خداوند متعال از ابراهیم خلیلالله چنین یاد میکند که در سفر به مناطقی، وقتی با افرادی روبهرو شد که دچار شرک و کفر بودند و ستارگان و ماه و خورشید را میپرستیدند به جای ایجاد تنش، به ظاهر با آنها همنشین شد و در ادامه با رفتاری محترمانه و تعاملی مثبت به نشر حقایق پرداخت. البته با آنچه آمد، روشن میشود که مقصود، همرنگ شدن و عبور از اصولی که صحیح دانسته میشود نیست بلکه مقصود، ایجاد زمینه یک تعامل سازنده و احترام متقابل برای رسیدن به رشد و تکامل است.
از نکات مهمی که باید در تعاملات با افراد حاضر در شهرها به آن دقت داشت این است که شهرهای امروزی با توجه به جذب مهاجران متعدد از نقاط مختلف با فرهنگهای متفاوت، شرایطشان بهگونهای است که دیگر نمیتوان آنچه در آن شهرها مشاهده میشود را لزوماً فرهنگ حقیقی یک منطقه خاص دانست، اما بیشک آنچه ضروری به نظر میرسد فراهم کردن بستری مناسب برای تعاملات سازنده و ایجاد وحدت و همدلی برای رسیدن به تکامل فردی و اجتماعی است، امری که در صورت رعایت آن نکردن، تنها شاهد ایجاد و رشدِ موانع برای رسیدن به آرامش خواهیم بود.
امری که خداوند متعال در آیه ۴۶ سوره انفال چنین بیان میفرماید: «و از خدا و پیامبرش فرمان برید و با یکدیگر نزاع و اختلاف نکنید که ضعیف و بد دل میشوید و قدرت و شوکتتان از میان میرود و شکیبایی ورزید؛ زیرا خدا با شکیبایان است».
برای تحقق تعاملات سازنده و همدلی؛ گفتوگو و تقویت شنوندگی فعال و پرهیز از هرگونه پیشداوری درباره آنچه درزمینه آداب و رسومها و تفکرات مشاهده میشود، مفید محسوب خواهد شد.
اینکه ساکنان یک منطقه به عنوان میزبان، حرمت فرد گردشگر که میهمان محسوب میشود را دانسته و از سوی دیگر، فرد مسافر نیز حرمت میزبان را حفظ کرده و با نهایت احترام با آنها و فرهنگشان روبهرو شود و باور حقیقی به این مفهوم که خداوند متعال در آیه ۱۳ سوره مبارکه حجرات میفرماید «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَیٰ وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا» از مواردی است که در مدیریت امور و حس همبستگی و رسیدن به شرایط رشد کمککننده محسوب میشود.