به گزارش ایرنا، با بازگشت بنیامین نتانیاهو به قدرت در انتخابات ۲۰۲۲، راستگراترین دولت تاریخ رژیم صهیونیستی شکل گرفت و با این اتفاق، بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در سرزمینهای اشغالی وارد مرحلهای جدید و متفاوتتر از گذشته شد. مخالفان و منتقدان نتانیاهو، که همواره نسبت به بازگشت او به قدرت هشدار داده بودند، حضور وی و دولت افراطی و راستگرای او را به عنوان فاجعهای برای این رژیم پیشبینی میکردند.
نتانیاهو به دلیل ناتوانی در تشکیل ائتلاف اکثریت و همراه کردن اکثریت مطلق کنست (حداقل 61 نماینده) با خود برای تشکیل کابینه، دست به اقدام پرریسکی زد و سیاست مداران تندرو را وارد کنست کرد.
یائیر لاپید با اشاره به تصمیم بنیامین نتانیاهو در زمان تشکیل کابینه برای انتصاب آوی ماعوز، رئیس تندروی حزب مذهبی نوعم، بهعنوان معاون وزیر در دفتر نخستوزیری، اظهار داشت: نتانیاهو میداند که اشتباه بزرگی مرتکب شده است و نمیتواند آن را جبران کند. وی افزود: نتانیاهو ضعیف است و آنها متوجه شدهاند که به دلیل متهم بودنش به فساد میتوانند از وی باج بگیرند؛ وقاحت این مرد حدی ندارد. نخستوزیر موقت رژیم صهیونیستی در ادامه نتانیاهو را به متلاشی کردن این رژیم از داخل متهم کرد.
از همان روز نخست آغاز کار دولت نتانیاهو، تظاهرات سراسری علیه او و کابینهاش در سرزمینهای اشغالی آغاز شد؛ موضوعی که نشاندهنده پیشرو بودن التهاب و تنشهای داخلی بود. دولت نتانیاهو، که ترکیبی از افراد نژادپرست، تندرو، بیتجربه، غیرمتخصص و دارای پروندههای قضایی است، تنشهای داخلی در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی را بهشکل چشمگیری تشدید کرده است. این وضعیت همچنان ادامه دارد و روزبهروز اوضاع برای صهیونیستها بحرانیتر از گذشته میشود.
امروز، همانطور که کارشناسان و تحلیلگران این رژیم پیشبینی میکردند، رژیم صهیونیستی در وضعیت حساس و ویژهای در رابطه با انسجام داخلی برای حفظ موجودیت خود قرار دارد. نظرسنجیها نشان میدهد که محبوبیت نخستوزیر این رژیم کمتر از هر زمان دیگری است و او دارای کمترین میزان بدنه اجتماعی در فلسطین اشغالی است.
بر اساس نظرسنجی اخیرا شبکه خبری ۱۲ رژیم صهیونیستی، اکثریت شهرکنشینان و صهیونیستهای ساکن سرزمینهای اشغالی دیگر به دولت نتانیاهو اعتمادی ندارند. این نظرسنجی نشان میدهد که ۷۰ درصد از شهرکنشینان یهودی به کابینه بنیامین نتانیاهو بیاعتماد هستند. همچنین، ۵۰ درصد صهیونیستها با قوانین اخیر مرتبط با اصلاحات قضایی مخالفاند و منتقدان نتانیاهو این اصلاحات را کودتایی برای بهدست گرفتن تمام قدرت میدانند.
نتانیاهو و احیای بحران داخلی
باوجود آنکه از همان روز اول آغاز کار دولت نتانیاهو، تظاهرات در سرزمینهای اشغالی آغاز شد، نخستین جرقه تنشهای داخلی بهصورت جدی با قانون اصلاحات قضایی زده شد؛ طرحی که بر اساس آن، تمامی قدرت در دستان دولت نتانیاهو تجمیع میشود و مخالفان وی از آن بهعنوان یک کودتای تمامعیار نام بردند. اولین واکنش به این قانون را بنی گانتس، مهمترین مخالف وقت نتانیاهو، نشان داد که اعلام کرد: «در صورت انجام و پیشبرد چنین اقدامی، مسئولیت و عواقب وقوع جنگ برادرکشی در اسرائیل بر عهده تو خواهد بود.»
یائیر لاپید، رئیس اپوزیسیون رژیم صهیونیستی که در خط مقدم تقابل با نتانیاهو قرار داشت، انتقادات شدید و بیسابقهای علیه نتانیاهو و دولت وی مطرح کرد. لاپید، نخستوزیر پیشین، این اقدام را احیای «کودتای قضایی» خواند و هشدار داد که «نتانیاهو در مسیر تبدیل اسرائیل به یک دیکتاتوری پارلمانی گام برمیدارد.»
اما دولت نتانیاهو، که منافع خاص خود را دنبال میکرد، بیتوجه به هشدارها و حتی تذکر سازمانهای امنیتی این رژیم، قدم در مسیر تصویب اصلاحات قضایی گذاشت تا اسرائیل را وارد بحرانی کند که تاکنون در تاریخ هفتادساله آن سابقه نداشته است.
با آغاز قانون اصلاحات قضایی، فلسطین اشغالی حدود یک سال شاهد درگیریهای داخلی شدید و تظاهرات سراسری گسترده بود. در این میان، مهمترین مسئله، پیوستن بدنه نظامیان ارتش این رژیم به اعتراضات بود که به عقیده مقامات امنیتی و نظامی، موضوعی خطرناک برای انسجام و یکپارچگی ارتش این رژیم بود. اما دولت این رژیم، که تصمیم خود را برای تصویب اصلاحات قضایی گرفته بود، به این مسئله نیز توجهی نکرد که به گفته رسانهها و کارشناسان، منجر به ایجاد شکاف در بدنه ارتش این رژیم شد؛ مهمترین مصداق آن، نافرمانی نیروهای ذخیره از معرفی خود به ارتش و خدمت نظامی بود.
غافلگیری هفت اکتبر
پس از گذشت یک سال از کشمکشهای داخلی و علیرغم هشدارها به نتانیاهو درباره شکاف در ساختار امنیتی و نظامی، درحالیکه این درگیریها ساختار امنیتی و نظامی رژیم را تضعیف کرده بود، در هفت اکتبر سال ۲۰۲۳، رژیم صهیونیستی سنگینترین شکست امنیتی و نظامی خود را متحمل شد.
شکست هفت اکتبر، شوکی بود که تا روزها صهیونیستها را مشغول خود کرده بود و پس از گذشت چند روز از این شکست مهلک، موج شدید و جدیدی از انتقادات داخلی علیه نتانیاهو و دولت او آغاز شد که اصلیترین محور این انتقادات و حملات، خودخواهی و منفعتطلبی نتانیاهو و دولت وی برای بهدست گرفتن تمام قدرت بود. بر اساس این انتقادات، شکست هفت اکتبر نتیجه اختلافافکنیها توسط نتانیاهو و دولتش بود که تماماً منافع خود را بر هر چیز دیگری ارجح میدیدند.
یائیر لاپید، بهطور مشخص نتانیاهو را به خاطر ناکامیهای اطلاعاتی و امنیتی سرزنش کرد و در سخنان متعدد خود اعلام کرد که سیاستهای نتانیاهو، از جمله تضعیف نهادهای امنیتی و تمرکز روی مسائل سیاسی شخصی، به غافلگیری اسرائیل در برابر حمله حماس منجر شد. لاپید بارها خواستار کنارهگیری نتانیاهو شده و دولتش را متهم کرده که بازدارندگی اسرائیل را تضعیف کرده است.
ناتوانی در پیشبرد جنگ و افزایش انتقادات علیه نتانیاهو
اما ناکامیهای نتانیاهو و دولت وی به هفت اکتبر ختم نشد. او حتی در تحقق اهداف جنگ، که عبارتاند از نابودی حماس، بهدست گرفتن کنترل غزه و بازگرداندن اسرا، ناکام ماند و این امر منجر به تشدید انتقادات علیه او شد. یکی از اصلیترین مباحث در رابطه با ادامه جنگ بیهوده در غزه، منافع شخصی نتانیاهو و اطرافیان اوست. به عقیده بسیاری از منتقدان نتانیاهو، جنگ غزه عملاً پایانیافته محسوب میشود، اما نتانیاهو به خاطر منافع شخصی خود، مانع از پایان آن و رسیدن به آتشبس نهایی میشود.
تنها چند ماه پس از آغاز جنگ، ایهود باراک، نخستوزیر سابق این رژیم، در رابطه با شکست این رژیم در جنگ غزه گفت: سه شکست برای اسرائیل رقم خورده است. نخست اینکه نتیجه روشن رهبری نتانیاهو فاجعهآمیز به نظر میرسد. چند ماه از جدیترین شکست تاریخ اسرائیل با ۱۲۰۰ کشته و ۲۵۰ اسیر در غزه میگذرد. در نتیجه این تحولات، این توهم که اسرائیل میتواند در محیطی سخت و دشوار مانند غرب آسیا بدون اتخاذ هیچ تصمیم دشوار و دردناکی حرکت کند، فرو ریخته است. به عبارت دیگر بعد از هفت اکتبر ایجاد امنیت از طریق توهم شکستناپذیری برای اسرائیل به مانند قبل ممکن نیست.
وی ادامه داد: دومین شکست این است که جنگ تاکنون صدها کشته و هزاران مجروح، معلول و بیمار روانی بر جای گذاشته است و پیروزی همچنان چند ماه با ما فاصله دارد و جنگ غزه به بنبست و سردرگمی تبدیل شده است. در کرانه باختری، احتمال انتفاضه سوم وجود دارد. در مورد روابط با آمریکا نیز باید گفت که به پایینترین حد بیسابقه رسیده است و خصومت شدیدی میان نتانیاهو و رئیسجمهور وقت آمریکا وجود دارد. در این روزها بحرانهای اسرائیل در داخل و خارج به اوج خود رسیده است و راه مشخصی برای حل این بحرانها وجود ندارد.
ایهود باراک همچنین اضافه کرد: سوم اینکه، مسیر استراتژیک جنگ توخالی و خطرناک است؛ چراکه نتانیاهو در هیچ موضوعی، نه درباره رفح، نه اسرا، نه کمکهای بشردوستانه، نه شمال و حزبالله، نه فردای جنگ و نه روابط با آمریکا، تصمیم راهبردی اتخاذ نمیکند. در این وضعیت اسرائیل بدون هیچگونه راهبرد مشخصی برای جنگ و فردای بعد از جنگ پیش میرود.
همچنین در این رابطه، اسحاق بریک، ژنرال بازنشسته ارتش رژیم صهیونیستی با اشاره به جنگ غزه، وضعیت نبرد ارتش این رژیم در مناطق مختلف غزه را ناامیدکننده توصیف کرد و به احیای نیروهای نظامی مقاومت فلسطین، از جمله حماس و جهاد اسلامی، اذعان نمود. او در گزارش خود تأکید کرد که نابودی حماس در حال حاضر غیرممکن است و فرماندهان نظامی و سران سیاسی رژیم تنها برای بقای خود در قدرت به این جنگ ادامه میدهند. بریک در بخشی از گزارش خود نوشت: «ما هر روز سربازان خود را از دست میدهیم و اسیران ما در تونلها میمیرند. »
اسرائیل در لبه پرتگاه
توضیحات پیرامون اینکه نتانیاهو و دولت وی در دو سال اخیر چه اقدامات، برنامهها و سیاستهایی را اتخاذ کردهاند که امروز وضعیت رژیم صهیونیستی اینگونه شده است، بسیار زیاد است و در این گزارش مجالی برای بازگویی همه آنها نیست. از افشاگریها در رابطه با اصلاحات قضایی، نادیده گرفتن مسائل امنیتی و هشدارها در رابطه با پیامدهای درگیریهای داخلی، ابعاد شکست هفت اکتبر تا افشاگری مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی از تلاش نتانیاهو برای جلوگیری از پایان یافتن جنگ و کوشش برای حذف مخالفان داخلی خود از قدرت.
مخالفان نتانیاهو معتقدند که او با اولویت دادن به بقای سیاسی خود بر منافع ملی، اسرائیل را در برابر تهدیدات داخلی (شکاف اجتماعی، تضعیف دموکراسی) و خارجی (جنگ، انزوا، دشمنانی مانند ایران و محور مقاومت) این رژیم آسیبپذیر کرده است. آنها هشدار میدهند که اگر این روند ادامه یابد، اسرائیل ممکن است با بحرانهای غیرقابلجبرانی مانند فروپاشی اجتماعی، شکست اقتصادی یا حتی شکست استراتژیک در برابر دشمنانش روبهرو شود. بسیاری از این منتقدان خواستار استعفای او و برگزاری انتخابات زودهنگام شدهاند تا جلوی این «مسیر نابودی» گرفته شود.