گروه بین الملل: مجلس سنای لهستان همزمان با پانزدهمین سالگرد فاجعه اِسمولِنسْک، با اجماع کامل قطعنامهای را برای بزرگداشت قربانیان این حادثه تصویب کرد.
در تاریخ دهم آوریل ۲۰۱۰ (۲۱ فروردین ۱۳۸۹)، هواپیمای حامل لخ کاچینسکی، رئیس جمهوری وقت لهستان و بانوی اول این کشور به همراه ۹۴ نفر دیگر از مقامهای ارشد در نزدیکی شهر اسمولنسک روسیه سقوط کرد. آنها در مسیر سفر به روسیه برای شرکت در مراسم هفتادمین سالگرد کشتار کاتین بودند.
روز دهم آوریل ۲۰۱۰ (۲۱ فروردین ۱۳۸۹) همانند روز دوم آوریل ۲۰۰۵ (۱۳ فروردین ۱۳۸۴)، جز تاریخهایی هستند که به نماد و بخشی از تاریخ لهستان تبدیل شدهاند. پیش از آن، هرگز فاجعهای با این ابعاد آن هم برای مهمترین مقامات کشوری رخ نداده بود.
در این هواپیمای توپولوف دولتی به غیر از کاچینسکی و همسرش ماریا، افرادی همچون ریشارت کاچوروفسکی، آخرین رئیس جمهوری دولت در تبعید لهستان؛ رئیس ستاد کل ارتش لهستان، ژنرال فرانچیشک گونگور؛ سایر ژنرالها، نمایندگان مجلس و سناتورها نیز حضور داشتند.
رئیس بانک ملی لهستان، روحانیون، خدمه پرواز و نمایندگان خانوادههای قربانیان کاتین که ۷۰ سال پیش، به دستور استالین و برخلاف حقوق بینالملل، به قتل رسیده بودند نیز در راه این سفر بودند.
سازمان امنیت داخلی شوروی (انکاوهده) در آوریل ۱۹۴۰، اعدامهای دستهجمعی افسران لهستانی، نیروهای پلیس و کارمندان دولتی را که پیشتر بازداشت شده بودند، آغاز کرد. به عبارتی، آنها به سراغ نخبگان لهستان رفتند؛ کسانی که بهعنوان «دشمنان سرسخت قدرت شوروی» معرفی شده بودند.
در مجموع بیش از ۲۲ هزار شهروند لهستانی در چندین منطقه به قتل رسیدند. در دوران حکومت کمونیستی، حتی صحبت علنی درباره این رویدادها ممنوع بود. تنها پس از سقوط کمونیسم بود که امکان بیان این حقایق فراهم شد.
هفتادمین سالگرد جنایت کاتین قرار بود در دو بخش برگزار شود. ابتدا در مراسم رسمی که در روز هفتم آوریل (۱۸ فروردین ۱۳۸۹) برگزار شد، دونالد توسک، نخستوزیر وقت لهستان به دعوت ولادیمیر پوتین که او نیز در آن زمان نخستوزیر روسیه بود، شرکت کرد.سپس در روز دهم آوریل (۲۱ فروردین)، قرار بود مراسمی با حضور کاچینسکی و هیات همراه او در کاتین برگزار شود. پیش از آن، یک هواپیمای کوچک از نوع «یاک-۴۰» حامل خبرنگاران در فرودگاه اسمولِنسک فرود آمده بود. دیگر شرکتکنندگان مراسم نیز با قطار به محل رسیده بودند.
حاضران در جنگل کاتین، همانجایی که هفتاد سال پیش نیروهای روسی افسران لهستانی را قتلعام کرده بودند، در انتظار ورود هیات رسمی بودند.
در یک لحظه، خبری به آنان رسید. هواپیمای حامل رئیس جمهوری لهستان سقوط کرده است. رفتهرفته اخبار بیشتری مخابره شد و تایید شد که هیچکس از این حادثه جان سالم به در نبرده است. در تصاویر تلویزیونی آن لحظات، چهرههای مبهوت و بیحرکت مردم دیده میشود؛ گویی سکوت مرگآوری بر فراز کاتین سایه انداخته بود.
این فاجعه نه تنها لهستان، بلکه جهان را نیز تکان داد. این سانحه بیسابقه بود، چراکه هرگز پیش از آن، در کنار یک رئیسجمهور در حال خدمت، این تعداد از مقامات عالیرتبه بهطور همزمان جان خود را از دست نداده بودند.پس از شوکهشدنهای اولیه، سوگ ملی و دورهای بسیار کوتاه از همدلی ملی، خیلی زود دو روایت متضاد از این واقعه شکل گرفت.
طبق روایت اول، رئیسجمهور مقصر معرفی شد؛ گفته میشد که او با وجود شرایط بد جوی، خلبانان را مجبور به فرود کرده است. همچنین گزارشهایی منتشر شد که اعتبار و صلاحیت خلبانان را زیر سؤال میبرد که بعدا تکذیب شدند.بر اساس روایت دیگری، آنچه رخ داد یک سانحه نبود، بلکه یک سوءقصد بود — پوتین میخواست به این وسیله لخ کاچینسکی را به خاطر حمایت از گرجستان در جنگ سال ۲۰۰۸ تنبیه کند. تا به امروز، لهستان در ارزیابی رویدادهای ۱۰ آوریل ۲۰۱۰ دچار دو دستگی است و کمیسیونهای تحقیق مختلف به نتایج متناقضی رسیدهاند. این موضوع چه در زمینه یافتن مقصران و چه در زمینه گرامیداشت یاد قربانیان همچنان در میان مردم لهستان بازتاب دارد و در زمان کارزارهای انتخاباتی ریاستجمهوری نیز مطرح میشود.
بقایای هواپیما و جعبههای سیاه نیز تا به امروز در خاک روسیه باقی ماندهاند. جالب اینجاست که با گذشت زمان، نظریه حمله که ابتدا توسط برخی از گروهها رد و مسخره میشد، اکنون توسط برخی از سیاستمداران خارجی جدی گرفته میشود. بهعنوان مثال، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین چندی پیش چنین پیشنهادی را مطرح کرد.
دادستانهایی که پرونده فاجعه اسمولنسک را بررسی میکنند، اخیرا تصمیم گرفتند درخواستهایی برای «حکم بازرسی» از ۴۳ کارشناس پزشکی قانونی روسی ارائه دهند. این درخواستها به منظور تأیید یا رد صحت گزارشهای پزشکی قانونی آنها پس از انجام کالبدشکافی قربانیان فاجعه در مسکو است.
این موضوع از ابتدا جنجال برانگیز بود، به ویژه زمانی که مشخص شد در مورد هشت نفر از قربانیان، اجساد اشتباهی شناسایی شده است. موضوع اشتباهات در اسناد پزشکی روسیه مدتهاست که توسط دادستانی لهستان بررسی میشود، و به همین دلیل آنها بر لزوم انجام تشریح مجدد اجساد قربانیان تأکید کردهاند.
برخی از خانوادههای قربانیان با انجام این تشریحها مخالفت کردند.
علاوه بر این، رسیدگی به پروندهای در خصوص سرهنگی به نام «پاول پ.» و دو کنترلکننده برج مراقبت روسی دیگر در جریان است، که در تحقیقات اصلی در مورد فاجعه اسمولنسک به عنوان مظنونان به علت ایجاد فاجعه در حرکت هوایی معرفی شدهاند، که نتیجه آن مرگ بسیاری از افراد بود.
در چارچوب مراسم گرامیداشت پانزدهمین سالگرد فاجعه اسمولنسک در کلیسای جامع ورشو، دو مراسم مذهبی در صبح و عصر برگزار شد. در این مراسمها، افرادی از جمله آندژی دودا، رئیس جمهوری کنونی لهستان و یاروسواف کاچینسکی، رئیس حزب قانون و عدالت که برادر و عروس او نیز از جمله قربانیان بودند، حضور داشتند.
دودا در پیامی گفت: «۱۵ سال گذشته است و هنوز تصویر آن ورشو و تابوتهای رئیسجمهوری و دوستان مرحومم در کاخ را در ذهن دارم. آنها یک خیابان عزاداری را تشکیل میدادند که جمعیت بیپایان مردم با ادای احترام به آنها در آن قدم میزدند.»وی همچنین از رافائل ترازاکوفسکی، شهردار ورشو به دلیل نبود خیابانی به نام لخ کاچینسکی در این شهر انتقاد کرد. وی گفت: «در این زمینه میتوان کلمه شرم را به کار برد؛ اما همینقدر بسنده میکنم که بگویم به لحاظ انسانی نکذاشتن خیابانی به نام او ناعادلانه است.»
همچنین، تاجگلهایی در یادبودها و مقبرههای قربانیان قرار گرفت.
∎
در تاریخ دهم آوریل ۲۰۱۰ (۲۱ فروردین ۱۳۸۹)، هواپیمای حامل لخ کاچینسکی، رئیس جمهوری وقت لهستان و بانوی اول این کشور به همراه ۹۴ نفر دیگر از مقامهای ارشد در نزدیکی شهر اسمولنسک روسیه سقوط کرد. آنها در مسیر سفر به روسیه برای شرکت در مراسم هفتادمین سالگرد کشتار کاتین بودند.
روز دهم آوریل ۲۰۱۰ (۲۱ فروردین ۱۳۸۹) همانند روز دوم آوریل ۲۰۰۵ (۱۳ فروردین ۱۳۸۴)، جز تاریخهایی هستند که به نماد و بخشی از تاریخ لهستان تبدیل شدهاند. پیش از آن، هرگز فاجعهای با این ابعاد آن هم برای مهمترین مقامات کشوری رخ نداده بود.
در این هواپیمای توپولوف دولتی به غیر از کاچینسکی و همسرش ماریا، افرادی همچون ریشارت کاچوروفسکی، آخرین رئیس جمهوری دولت در تبعید لهستان؛ رئیس ستاد کل ارتش لهستان، ژنرال فرانچیشک گونگور؛ سایر ژنرالها، نمایندگان مجلس و سناتورها نیز حضور داشتند.
رئیس بانک ملی لهستان، روحانیون، خدمه پرواز و نمایندگان خانوادههای قربانیان کاتین که ۷۰ سال پیش، به دستور استالین و برخلاف حقوق بینالملل، به قتل رسیده بودند نیز در راه این سفر بودند.
سازمان امنیت داخلی شوروی (انکاوهده) در آوریل ۱۹۴۰، اعدامهای دستهجمعی افسران لهستانی، نیروهای پلیس و کارمندان دولتی را که پیشتر بازداشت شده بودند، آغاز کرد. به عبارتی، آنها به سراغ نخبگان لهستان رفتند؛ کسانی که بهعنوان «دشمنان سرسخت قدرت شوروی» معرفی شده بودند.
در مجموع بیش از ۲۲ هزار شهروند لهستانی در چندین منطقه به قتل رسیدند. در دوران حکومت کمونیستی، حتی صحبت علنی درباره این رویدادها ممنوع بود. تنها پس از سقوط کمونیسم بود که امکان بیان این حقایق فراهم شد.
هفتادمین سالگرد جنایت کاتین قرار بود در دو بخش برگزار شود. ابتدا در مراسم رسمی که در روز هفتم آوریل (۱۸ فروردین ۱۳۸۹) برگزار شد، دونالد توسک، نخستوزیر وقت لهستان به دعوت ولادیمیر پوتین که او نیز در آن زمان نخستوزیر روسیه بود، شرکت کرد.سپس در روز دهم آوریل (۲۱ فروردین)، قرار بود مراسمی با حضور کاچینسکی و هیات همراه او در کاتین برگزار شود. پیش از آن، یک هواپیمای کوچک از نوع «یاک-۴۰» حامل خبرنگاران در فرودگاه اسمولِنسک فرود آمده بود. دیگر شرکتکنندگان مراسم نیز با قطار به محل رسیده بودند.
حاضران در جنگل کاتین، همانجایی که هفتاد سال پیش نیروهای روسی افسران لهستانی را قتلعام کرده بودند، در انتظار ورود هیات رسمی بودند.
در یک لحظه، خبری به آنان رسید. هواپیمای حامل رئیس جمهوری لهستان سقوط کرده است. رفتهرفته اخبار بیشتری مخابره شد و تایید شد که هیچکس از این حادثه جان سالم به در نبرده است. در تصاویر تلویزیونی آن لحظات، چهرههای مبهوت و بیحرکت مردم دیده میشود؛ گویی سکوت مرگآوری بر فراز کاتین سایه انداخته بود.
این فاجعه نه تنها لهستان، بلکه جهان را نیز تکان داد. این سانحه بیسابقه بود، چراکه هرگز پیش از آن، در کنار یک رئیسجمهور در حال خدمت، این تعداد از مقامات عالیرتبه بهطور همزمان جان خود را از دست نداده بودند.پس از شوکهشدنهای اولیه، سوگ ملی و دورهای بسیار کوتاه از همدلی ملی، خیلی زود دو روایت متضاد از این واقعه شکل گرفت.
طبق روایت اول، رئیسجمهور مقصر معرفی شد؛ گفته میشد که او با وجود شرایط بد جوی، خلبانان را مجبور به فرود کرده است. همچنین گزارشهایی منتشر شد که اعتبار و صلاحیت خلبانان را زیر سؤال میبرد که بعدا تکذیب شدند.بر اساس روایت دیگری، آنچه رخ داد یک سانحه نبود، بلکه یک سوءقصد بود — پوتین میخواست به این وسیله لخ کاچینسکی را به خاطر حمایت از گرجستان در جنگ سال ۲۰۰۸ تنبیه کند. تا به امروز، لهستان در ارزیابی رویدادهای ۱۰ آوریل ۲۰۱۰ دچار دو دستگی است و کمیسیونهای تحقیق مختلف به نتایج متناقضی رسیدهاند. این موضوع چه در زمینه یافتن مقصران و چه در زمینه گرامیداشت یاد قربانیان همچنان در میان مردم لهستان بازتاب دارد و در زمان کارزارهای انتخاباتی ریاستجمهوری نیز مطرح میشود.
بقایای هواپیما و جعبههای سیاه نیز تا به امروز در خاک روسیه باقی ماندهاند. جالب اینجاست که با گذشت زمان، نظریه حمله که ابتدا توسط برخی از گروهها رد و مسخره میشد، اکنون توسط برخی از سیاستمداران خارجی جدی گرفته میشود. بهعنوان مثال، ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین چندی پیش چنین پیشنهادی را مطرح کرد.
دادستانهایی که پرونده فاجعه اسمولنسک را بررسی میکنند، اخیرا تصمیم گرفتند درخواستهایی برای «حکم بازرسی» از ۴۳ کارشناس پزشکی قانونی روسی ارائه دهند. این درخواستها به منظور تأیید یا رد صحت گزارشهای پزشکی قانونی آنها پس از انجام کالبدشکافی قربانیان فاجعه در مسکو است.
این موضوع از ابتدا جنجال برانگیز بود، به ویژه زمانی که مشخص شد در مورد هشت نفر از قربانیان، اجساد اشتباهی شناسایی شده است. موضوع اشتباهات در اسناد پزشکی روسیه مدتهاست که توسط دادستانی لهستان بررسی میشود، و به همین دلیل آنها بر لزوم انجام تشریح مجدد اجساد قربانیان تأکید کردهاند.
برخی از خانوادههای قربانیان با انجام این تشریحها مخالفت کردند.
علاوه بر این، رسیدگی به پروندهای در خصوص سرهنگی به نام «پاول پ.» و دو کنترلکننده برج مراقبت روسی دیگر در جریان است، که در تحقیقات اصلی در مورد فاجعه اسمولنسک به عنوان مظنونان به علت ایجاد فاجعه در حرکت هوایی معرفی شدهاند، که نتیجه آن مرگ بسیاری از افراد بود.
در چارچوب مراسم گرامیداشت پانزدهمین سالگرد فاجعه اسمولنسک در کلیسای جامع ورشو، دو مراسم مذهبی در صبح و عصر برگزار شد. در این مراسمها، افرادی از جمله آندژی دودا، رئیس جمهوری کنونی لهستان و یاروسواف کاچینسکی، رئیس حزب قانون و عدالت که برادر و عروس او نیز از جمله قربانیان بودند، حضور داشتند.
دودا در پیامی گفت: «۱۵ سال گذشته است و هنوز تصویر آن ورشو و تابوتهای رئیسجمهوری و دوستان مرحومم در کاخ را در ذهن دارم. آنها یک خیابان عزاداری را تشکیل میدادند که جمعیت بیپایان مردم با ادای احترام به آنها در آن قدم میزدند.»وی همچنین از رافائل ترازاکوفسکی، شهردار ورشو به دلیل نبود خیابانی به نام لخ کاچینسکی در این شهر انتقاد کرد. وی گفت: «در این زمینه میتوان کلمه شرم را به کار برد؛ اما همینقدر بسنده میکنم که بگویم به لحاظ انسانی نکذاشتن خیابانی به نام او ناعادلانه است.»
همچنین، تاجگلهایی در یادبودها و مقبرههای قربانیان قرار گرفت.