شناسهٔ خبر: 72217237 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: میزان | لینک خبر

گفت‌وگو|

چرا دچار منفی‌نگری می‌شویم؟

یک روانشناس بالینی به بیان توضیحاتی در رابطه با افکار منفی پرداخت و گفت: منفی نگری همچون بیشتر افکار و رفتار افراد نوعی مکانیزم دفاعی است که برای جلوگیری از آسیب مضاعف بر خود و دیگران به کار می‌آید.

صاحب‌خبر -
خبرگزاری میزان -

یکی از مسائلی که ممکن است بسیاری از افراد را در طول شبانه روز درگیر کند و حتی در مواردی سبب کاهش کیفیت و رضایت از زندگیشان شود وجود افکار منفی و منفی نگری نسبت به مسائل مختلف است.

در همین رابطه علیرضا عابدین، متخصص روانشناسی بالینی در گفت‌و‌گو با میزان بیان کرد: منفی نگری همچون بیشتر افکار و رفتار افراد نوعی مکانیزم دفاعی است که برای جلوگیری از آسیب مضاعف بر خود و دیگران به کار می‌آید و به این گونه عمل می‌کند که با در نظر گرفتن وضعیت‌های بدتر یا بدترین شرایط‌ها در فکر فرد یا حتی یک جمع خود را برای بدترین پیامد‌ها آماده می‌کند تا آمادگی روانی بیشتری با حاشیه امنیتی بیشتر پیدا کند مثل اینکه که خود را به مرگ بگیرد تا به تب راضی شود. در این صورت فرد غافلگیر نمی‌شود و از تاثیر برخورد سانحه روانی و اجتماعی کاسته می‌شود. در واقع منفی نگری از روی ترس مورد آسیب قرار گرفتن و یا احساس گناه که مبادا دیگران نزدیک مورد آسیب قرار گیرند، به وجود می‌آید.

وی ضمن اشاره به اینکه این استراتژی در بلند مدت به صورت وسواس‌گونه و مفرط شکل می‌گیرد و تبدیل به اشتغال و در نهایت نشخوار ذهنی می‌شود، ادامه داد: از آنجا که فکر تنها یک قدم به رفتار مانده این اشتغال ذهنی بعد‌ها تبدیل به رفتار‌هایی وسواس‌گونه می‌شود و فرد به اشتباه می‌پندارد که این رفتار و چه بسا خرافات کنترل کننده اوضاع و عوامل آسیب‌زای محیطی هستند.

درمان‌های شناختی و رفتاری برای کاهش افکار منفی 

این روان شناس با بیان اینکه درمان‌های شناختی و رفتاری بیشتر در جهت کنترل این نوع افکار و رفتار به کار می‌آیند و اصولاً مشکل را ریشه‌کن نمی‌کنند، گفت: این نوع درمان‌ها بیشتر بر روی فاجعه اندیشی فرد و سوال‌هایی از این دست که آیا واقعاً این ترس واقعیست و همچنین اینکه آیا این میزان ترس مطابق با شرایط است و بدترین اتفاقی که می‌تواند رخ دهد، چیست؟ متمرکز می‌شود چرا که سوال‌هایی از این دست می‌تواند فرد را به خودش بیاورد و با این تغییر فکر بر روی احساسش تاثیر گذار باشیم. 

عابدین افزود: می‌توانیم از آن فرد بپرسیم که واقعا چه عواملی موجب تحریک این نوع افکار می‌شود؟ البته این امر مستلزم بررسی کردن اوضاع و محیط است. ممکن است فرد در طی روز و هفته رفتار و فکر خودش و همچنین محیط را بررسی کند تا متوجه شود چه عواملی سبب تحریک این نوع افکار می‌شود. 

وی با اشاره به اینکه همچنین شاید بتوان برای کاهش این افکار منفی در مواقعی از حضور در محیط‌هایی نظیر موقعیت‌هایی که اضطراب زا هستند اجتناب کرد، عنوان کرد: تقویت محیط، گرفتن حمایت در راستای اطمینان بخش کردن محیط برای مراجع و حمایتی کار کردن ممکن است به فرد کمک کند تا مجبور نباشد با این رخداد‌ها چه واقعی چه غیر واقعی به تنهایی رو‌به‌رو شود. همچنین رو‌به‌رو کردن مراجع به صورت تدریجی و پله پله با عوامل اضطراب‌زا سبب می‌شود تا نسبت به خطر محرک‌های محیطی کنترل به دست بیاورد.

این متخصص روان شناسی بالینی توضیح داد: گاهی غرقه سازی به این معنی که فرد را کاملا در وضعیت اضطراب‌زا قرار دهیم می‌تواند کمک کننده باشد و موجب شود که به نوعی آب از سرش بگذرد و متوجه شود که با مواجه شدن با بدترین وضعیت‌ها فاجعه‌ای اتفاق نمی‌افتد. همچنین آگاه شدن به محیط و فاصله انداختن تا آشکار شدن محرک‌ها و رو‌به‌رو شدن با عامل تحریک کننده نیز می‌تواند موثر باشد. 

عابدین ضمن بیان اینکه همه این اقدام‌ها در این جهت است که فرد بر روی افکارش و به ویژه بر روی محرک‌هایی که این افکار مزاحم و مشکل ساز را به وجود می‌آورند، کنترل به دست بیارود، ادامه داد: البته مصرف دارو نیز می‌تواند برای کاهش اضطراب موثر باشد که این مسئله را باید روانپزشک تشخیص دهد. 

بررسی ریشه افکار منفی در گذشته

وی بیان کرد: از طرفی دیگر در یک دیدگاه دیگر روان پویشی کشف شده که حل کردن و پرداختن به ریشه‌های مشکل که در ناخودآگاه فرد و در گذشته، دوران کودکی و نوجوانیش نهفته و حل نشدند می‌تواند درمانی اساسی‌تر باشد. اگر ظرفیت فرد آکنده از ترس‌ها، گناه و دیگر احساسات نامطلوب از گذشته باشد دیگر جایی برای امور زندگی معمول امروز و مسائل روزمره وجود ندارد. موضوع‌های انباشته شده و حل و فصل نشده از گذشته فضای مضاعفی در دستگاه روانی فرد اشغال و پرداختن به مسائل زندگی امروز را سخت می‌کند تا جایی که ممکن است که حس کند که کنترل زندگی در حال خارج شدن از دستش است. 

این روان شناس افزود: در این شرایط که فرد به مکانیزم‌هایی نظیر اشتغال ذهنی و افکار منفی و آزاردهنده پناه می‌برد که در بلند مدت می‌تواند مشکل‌ساز باشد. افکار منفی و آزاردهنده ناشی از خاطره‌هاو رخداد‌های ناگوار درگذشته که حل و فصل و از دستگاه روانی فرد خارج نشدند مرتب در سیستم روانیش سرگردان می‌چرخند و عوارضی را به همراه دارند. در بیشتر مواقع در این شرایط نیاز به کمک از منابع و افراد حرفه‌ای در رشته‌های روانشناسی و مشاوره است. این مسائل باید حل شود و فرد را سبک‌تر کند تا ظرفیت بیشتری برای مقابله با منابع استرس زا در زندگی ایجاد شود.

انتهای پیام/