به گزارش قدس آنلاین، بهار پشت در بود و علی زاغی میان عالم وهم و پندار در مزرعه ای از گل سرخ قدم می زد.ستاره ها کلاویه های خیال مردی چشم تیله ای که آینه به آینه از خاطراتش دورتر می شد را فروزان کرده بودند و این سلطان بود که از ویلای چشم نوازش، خیابان به خیابان، کوچه به کوچه پایین آمد تا به محله کودکی اش در جنوب شهر برسد و اسکناس های تانخورده لای کتاب را به خاطر بیاورد. دم بهار وقتی هیچ کس پشت عکس های قدیمی یافت نشد، سراغ علی پروین را گرفتیم.
*سال ۱۴٠۳ چگونه گذشت آقای پروین؟
-چنگی به دل نزد.سفره ها کوچکتر شد و وضع اقتصادی کشور به گونه ای نبود که لبخند بر لب ها بنشیند. بهار برای جیب های خالی زیبا نیست و معنا ندارد. ما کنار این مردم زندگی می کنیم و از دیدن وضع و حال بخش زیادی از جامعه غمگین می شویم. دعا کنید ۱۴٠۴ گشایشی شود.
*فوتبال هم در سال کهنه طعم خوشبختی را نچشید!
-همینطور است. تیم های باشگاهی ما در آسیا یکی پس از دیگری حذف شدند تا باور کنیم از کورس مدعیان جا مانده ایم. پرسپولیس هم دو جام را از دست داد و نتوانست انتظارات میلیون ها هوادار خود را برآورده کند. من البته به آینده این تیم امیدوارم.
*چطور؟
-آقای کارتال نبض پرسپولیس را دستش گرفته و در کارش جدی است. بازیکن این تیم باید بداند زیر فشار موفق خواهد شد و موفقیت به سادگی به دست نخواهد آمد. یادتان هست وقتی من بالای سر پرسپولیس بودم چقدر سخت می گرفتم. کارتال یک مربی حرفه ای است و می داند با چه دست فرمانی جلو برود و کوتاه نیاید.
*یعنی ممکن است جام در روز آخر لیگ به رنگ قرمز درآید؟
-جز این راهی نیست.پرسپولیس برای جبران ناکامی ها باید در لیگ قهرمان شود. بچه ها باید ارزش پیراهنشان را بدانند و سرشان را جلوی توپ بگذارند تا اندوه هوادار در این شرایط اقتصادی دوچندان نشود. خیلی ها با نفس این تیم نفس می کشند.
*فکر می کنید چه اتفاقی افتاد که فوتبال ایران در سراشیبی قرار گرفت؟
-فوتبالی که زیرساخت درست و حسابی ندارد و همچنان چشمش دنبال آزادی است چرا باید از النصر و الهلال سبقت بگیرد. یک زمانی در جنوب شهر تهران و در محله عارف چندین زمین مناسب برای کشف استعدادها وجود داشت. از وقتی برج ها قد کشیدند و زمین های خاکی کاربری مسکونی پیدا کردند، فوتبال نابود شد.
*شما عید کجا هستید آقای پروین؟
-من سال هاست هر نوروز به رامسر می روم و کنار بچه ها و نوه هایم عید را به خوبی و خوشی سپری می کنم. امسال هم می رویم رامسر و بساط والیبال و گل کوچک را پهن می کنیم.
*دلتان در ساحت بهار برای چه کسی تنگ می شود؟
-معلومه برای مامان نصرت. بچه که بودیم دم عید مادرم بر تنمان لباس های نو و آهار خورده می کرد و لحظه تحویل سال قران را دستش می گرفت و برای بچه هایش دعا می کرد. نور به قبرش ببارد هوای مرا خیلی داشت و با لبخندم می خندید و با اشکم می گریست.
*هنوز هم به دیدارش می روید؟
-پنجشنبه آخر سال رفتم بهشت زهرا و با مامان نصرت خلوت کردم. من هر هفته باید مادرم را ببینم و درددل هایم را به او بگویم. آدمیزاد ۷۸ ساله هم که بشود برای پدر و مادرش بچه است.
*علی پروین عیدی هم می دهد؟
-باور کنید سال هاست که عیدی نمی دهم.
*باور نمی کنیم!
-آخر بچه ها و نوه ها همیشه دورم هستند و هوایشان را دارم. در خانه ما هر روز عید است و از اینکه دورو برم خلوت نیست خوشحالم. پدر بزرگ ها کنار نوه هایشان حظ می برند و دوست دارند با یادگارهای خود همکلام باشند.
*یک آرزو در حوالی نوروز؟
-آرزو می کنم دست هیچ انسانی از سر استیصال دراز نباشد و بساط فقر در این مملکت جمع شود. مردم ایران شایسته بهترین ها هستند و نباید طعم نداری را بچشند و پیش زن و بچه سرشان را پایین بگیرند.
*آرزوی فوتبالی نمی کنید؟
-انشالله تیم ملی بازی های باقی مانده اش را می برد و قاطعانه به جام جهانی صعود خواهیم کرد. به آقای قلعه نویی گفتم مردم از این تیم در جام جهانی نتیجه آبرومند می خواهند و به صعود از گروه مقدماتی دل بسته اند. امید مردم را نباید ناامید کرد.
علی پروین در گفتوگو با قدس: نوروز برای جیبهای خالی معنا ندارد! / برجها که قد کشیدند، فوتبال نابود شد
کلاغ ها لواسان را روی سرشان گرفته بودند و باد زوزه دهشتناکی می کشید.
صاحبخبر -
∎