شناسهٔ خبر: 72040226 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

روایتی از رفاقت، شهادت و بزرگ شدن/ وقتی «داج سیتی» به جبهه می‌رود

نوشتن از دفاع مقدس سخت است. توصیف لحظات خاص که فقط در جنگ اتفاق می‌افتند و به کلام درآوردن صحنه‌های غیر قابل وصف کاری جانفرساست. احسان عباسلو، نویسنده‌ای است که توانسته به خوبی صحنه‌های جنگ را برای نسلی که آن سال‌ها را درک نکردند به طور طنز بیان کند.

صاحب‌خبر -

کتاب «بچه‌های داج سیتی» نوشته احسان عباسلو و حاصل بازه زمانی است که او در جنگ حضور داشته تا در این اثر تجربیات زیسته‌اش را در سال‌های جنگ ایران و عراق با مخاطب به اشتراک بگذارد.

همراه با بچه‌های داج سیتی

«اسلحه‌های بابام فرق داشتن بستگی داشت با کی چقدر دشمن باشه؛ پنی‌سیلین مخوف‌ترین سلاحش بود؛ به‌خصوص پنی‌سیلین یک میلیون و دویست هزار تا دشمن در تیررس قرار می‌گرفت چشم‌هاش برق می‌زد. انگار نوعی حس غریزی تو وجودش زنده می‌شد که میتونستی اون رو در لبخندی که روی لبش می‌نشست حس کنی. می‌رفت بین سرنگ‌ها اون نوک پهنه رو انتخاب می‌کرد که سوزنش به هزار زحمت می‌رفت تو و این قدر آروم هم سوزن رو وارد می‌کرد و فشار می‌داد که اگه کل دریاچه خزر رو خالی می‌کردی تو کویر لوت زودتر از آمپوله خالی می‌شد. بعد هم یواش‌یواش سوزن رو می‌کشید بیرون و مواظب بود مبادا یک قطره هم هدر بره...»

آنچه خواندید قسمتی از کتاب «بچه‌های داج سیتی» عباسلو بود. داستانی طنزآمیز و درعین‌حال تأثیرگذار از سه نوجوان است که از روزهای شیطنت و ماجراجویی در محله‌شان، تحت‌تاثیر دوستان شهید خود به جبهه می‌روند و وارد فضای جنگ و اسارت می‌شوند. احسان عباسلو با زبانی شیرین و نوستالژیک، ابتدا حال‌وهوای بازی‌های کودکانه، شیطنت‌های مدرسه و رفاقت‌های عمیق راترسیم می‌کند و سپس، با ورود شخصیت‌ها به جبهه، آن‌ها را در دنیای جدیدی از سختی‌ها و واقعیت‌های تلخ جنگ قرار می‌دهد. این تضاد، کتاب را خواندنی‌تر و تأثیرگذارتر کرده است.

روایتی از رفاقت، شهادت و بزرگ شدن/ وقتی «داج سیتی» به جبهه می‌رود

طنزهای مفهومی

آقای نویسنده سخنان خود را با بیان تجربیات واقعی‌اش در حوزه دفاع مقدس آغاز کرد و گفت: مدتی در جبهه بودم و در طی سال‌های نویسندگی‌ام تصمیم داشتم داستانی درباره آن بازه زمانی بنویسم. آنچه مخاطب در این کتاب می‌خواند، بخش اعظمی از اتفاقاتی است که خودم تجربه کرده‌ام و یا در اطرافم دیده‌ام. احساس کردم در موقعیت کنونی، جامعه نیازمند زبان طنز در حوزه دفاع مقدس است که نتیجه‌اش شد «بچه‌های داج سیتی». فکر می‌کنم این اثر توانست لحظات طنزی برای مخاطب ایجاد کند.

این نویسنده همچنین بیان کرد: اکنون دیگر زبان رسمی و خشک برای بیان این داستان‌ها جوابگو نیست و باید واقعیت‌های جنگ و آنچه گذشته به گونه‌ای نوشته شوند که در عین طنز بودن، مفهوم و محتوا را برساند. اما موقعیت‌ها و جزئیات داستانی در این اثر به گونه‌ای بیان شده‌اند که با یک منطق مشخص و همچنین داستانی مشخص به هم مربوط می‌شوند.

هدفی که ما را بهم ارتباط می‌داد

عباسلو ادامه داد: در جنگ طیف‌های مختلف شغلی و فکری حضور داشتند. از دکتر و مهندس گرفته تا کسی که شغلی نداشت و از پیرمرد ۶۰-۷۰ ساله تا بچه ۱۴ ساله همه پای کار بودند. سن‌ها و جایگاه‌ها فرق داشت اما هدف یکی بود که ما را به هم پیوند می‌داد. حتی روحیه‌ها هم فرق داشت، از طیف مذهبی‌ها تا کسانی که اصلا در این خط‌ها نبودند. بچه‌هایی هم بودند که شیطنت‌هایشان باعث نمی‌شد تا از مسیر دور شوند و همین بچه‌های پاک‌دل معمولا زودتر از دیگران هم شهید می‌شدند.

وی افزود: در آن دوران تهران به این شلوغی نبود و همه هم را می‌شناختند. طبیعتا بچه‌های یک محله خیلی نسبت به هم ارتباط خوبی داشتند و رفیق‌تر بودند. محلات سرگرمی‌های جمعی مثل تیم‌های فوتبال داشتند و هر اتفاقی که برای کسی رخ می‌داد روی جمع تاثیر می‌گذاشت. بچه‌هایی هم که شهید می‌شدند از همین جمع‌ها و تیم‌ها بودند. بچه‌هایی که روزی ژست بازیکن‌های معروف فوتبال را می‌گرفتند و در دنیای بچگی خود بودند، ناگهانی بزرگ می‌شدند و تصمیم‌های بزرگ می‌گرفتند. جنگ یک‌هو همه مارا بزرگ کرد و خبر شهادت بچه‌هایی را می‌آورد که تا چند ماه قبلش تنها دغدغه‌شان تقلب و شیطنت و تغذیه مدرسه بود البته من تلاش کردم در این اثر وارد فضای شعاری نشوم و فقط در جاهایی محدود به شهادت بچه‌ها اشاره کردم. قصدم این بود که با رویکرد جدیدی درباره سال‌های جنگ بنویسم.

نباید با زبان دهه ۶۰ داستان بگوییم

خالق اثر «بچه‌های داج سیتی» در ارتباط با اینکه چطور می‌شود نویسنده‌ای به سمت نوشتن کتاب‌های دفاع مقدسی روی بیاورد عنوان کرد: در نوشتن کتاب‌های دفاع مقدسی دو موضوع کلیدی وجود دارد. اول تکلیف خود نویسنده و ادای دینی که درباره سال‌های جنگ احساس می‌کند که آن‎چه گذشته باید مکتوب و ثبت شود حتی اگر خوانده هم نشود. مساله دیگر هم مخاطب است. در جنگ واقعیت‌هایی وجود داشت که حتما باید بیان شود حتی اگر جامعه فعلی آن‌ها را نپذیرد و به عنوان واقعیت‌ها و شرایط جنگ قبول نکند. واقعیت‌هایی مانند اینکه رزمندگان به دنبال مسایل مادی نبودند و برای اعتقاداتشان به جبهه می‌رفتند. بیان این واقعیت‌ها نیاز به زبان امروزی دارد تا بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. چون برای مخاطب امروز دیگر زبان دهه شصت جوابگو نیست و باید با زبان خودشان صحبت کرد.

از تگزاس تا جبهه

عباسلو در خصوص عنوان اثرش گفت: در آن دوران تفریح خاصی مانند گوشی و اینترنت وجود نداشت، یکی از تفریحات بچه‌ها اسم‌گذاری بود آن هم تحت تاثیر تلویزیون و سینما. این نویسنده افزود: سینما که می‌رفتیم، تحت تاثیر فیلم‌ها، عنوان‌هایی انتخاب می‌کردیم که در جمع‌های آن زمان بیشتر استفاده می‌شد و برای محلات هم از همان اسم‌ها استفاده می‌کردند و حتی با آنها هم شناخته می‌شدند مثل همین «داج سیتی» یا حتی محله «تگزاس» که رقابت‌های شدیدی هم در آن حاکم بود.

جیب مردم خالی، سبد فرهنگی از آن خالی‌تر...

این منتقد در خصوص ترویج کتابخوانی و علاقه‌مند کردن مردم به مطالعه و خواندن گفت: برای کتابخوان شدن مردم دو راه وجود دارد؛ اول مساله معیشت مردم است که اگر امکانات مالی داشته باشند به سمت کالاهای فرهنگی هم می‌آیند. در این روزها که قیمت کتاب‌ها حتی بالای یک میلیون تومان رفته، کتاب تبدیل به یک کالای لوکس شده است. خیلی از افرادی هم که می‌توانند کتاب بخرند اهل خواندن نیستند و کتاب را به عنوان وسیله تزئینی استفاده می‌کنند.

عباسلو ادامه داد: راه دوم هم کتابخانه‌ها هستند که باید از آن حالت بزرگ و متمرکز در نقاط خاصی از شهر خارج شوند و به کتابخانه‌های کوچک اما گسترده تبدیل شوند به طوری که راه دسترسی به آن زیاد و آسان باشد حتی می‌شود از ظرفیت مساجد و مدارس هم استفاده کرد. ولی چون مدارس تابستان‌ها تعطیل می‌شود مساجد گزینه‌های بهتری هستند. یک مانع جدی که در کتابخانه‌های عمومی وجود دارد نحوه عضویت آنها است که مردم فکر می‌کنند بسیار سخت است و بی‌خیال آن می‌شوند در واقع بایدپروسه عضوگیری را سهل و آسان کرد.

از کتاب و نویسندگان حمایت نمی‌شود

کتاب‌های زیادی هستند که به دلیل نداشتن تبلیغات مناسب در شناساندن آنها به مخاطبان، با وجود خوب و مفید بودن از آنها استقبالی نمی‌شود. عباسلو با بیان این مطلب در خصوص گمنام بودن بعضی آثار تصریح کرد: هر چند که نسبت به گذشته با وجود کلاس‌های نویسندگی زیادی که برگزار می‌شود پیشرفت قابل توجهی در مساله نویسندگی وجود داشته است اما در تبلیغات و معرفی آثار ادبی ضعیف عمل شده است به طوری که در بسیاری از شهرستان‌ها مردم اصلا اسم بعضی کتاب‌ها را نشنیده‌اند و آنها را نمی‌شناسند.

وی در توضیح بیشتر گفت: تبلیغات هم به دوصورت انجام می‌شود؛ اول تبلیغات دولتی و دیگری خصوصی. تبلیغات دولتی که از سوی نهاد کتابخانه‌های وزارت ارشاد انجام می‌شود و در بخش خصوصی هم سرمایه گذار شخصی وجود ندارد و اگر هم باشد اعتماد، شناخت و تضمینی وجود ندارد و فراهم شدن این‌ها پروسه طولانی می‌طلبد که نویسنده کلا بی‌خیال آن می‌شود. در بخش خصوصی آنقدر پول وجود ندارد که بخواهند هزینه کنند و تبلیغات گسترده انجام دهند و نویسنده چشم می‌دوزد به اینکه خبرنگاری با او گفت‌وگو کند یا اثرش را معرفی کند. این‌ها در صورتی است که در غرب، آنقدر برای نویسندگی و کتابخوانی ارزش قائل هستند که برای نویسنده تمام امکانات رفاهی فراهم می‌شود تا فقط یک کتاب به سرمایه گذار تحویل دهد! متاسفانه در کشور ما ناشر حق‌الزحمه نویسنده را هم به زور می‌دهد چه برسد به حمایت‌هایی که مطرح شد!

نسل کتاب‌های چاپی در حال انقراض است

عباسلو در پایان صحبت‌های خود با اشاره به اینکه کتابی جدید با موضوعی طنز اجتماعی در دست انتشار دارد، گفت: نسل‌ کتاب‌های چاپی به شکل کنونی در حال انقراض است و احتمالا در آینده اشکال مختلفی از کتاب‌ها به نام «کتاب بینی» داشته باشیم. بدین‌گونه که نوشته‌ها مانند یک انیمیشن تبدیل به تصویر متحرک شوند که این مساله با هوش مصنوعی امکان پذیر است. این ایده البته هنوز خام است و پخته نشده است. هوش مصنوعی هم معایبی مانند ایجاد انسان‌های مصرف کننده دارد که فقط از محصولات هوش مصنوعی استفاده می‌کنند و خودشان چیزی خلق نمی‌کنند. با خلق نشدن آثار هم عملا کار نویسندگان به مشکل می‌خورد و حتی کم کم از میان می‌روند. باید در تمام حوزه‌ها و خصوصا نویسندگی، هوش مصنوعی را از تهدید به فرصت تبدیل کنیم.

برچسب‌ها: