شناسهٔ خبر: 72039194 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

محمدصادق آقاجانی:

تعادل روانی، مقدمه‌ تعالی روان است

یک روانشناس معتقد است؛ برای رسیدن به احسن‌‌الحال باید به تمام جنبه‌های وجودی خود شامل مادی، روانی، معنوی و اجتماعی توجه کنیم. فردی که در پاسخ‌دهی به نیاز‌های خود دچار افراط یا تفریط نمی‌شود، می‌تواند به شخصیتی رشد‌یافته دست یابد و به بهترین حالات (احسن‌الحال) برسد.

صاحب‌خبر -
احسناحسن‌الحال، به معنای رسیدن به بهترین حالت ممکن در زندگی است که فقط با سلامت روان میسر می‌شود. سلامت روان نه تنها به معنای نبود بیماری‌های روانی، بلکه به معنای داشتن آرامش درونی، تعادل احساسی و توانایی مقابله با چالش‌های زندگی است. برای رسیدن به احسن‌الحال، باید به سلامت روان خود توجه کرده؛ افکار منفی را مدیریت و روابط سالم برقرار کنیم و از طریق تمرین‌هایی، آرامش درونی را در خود تقویت کنیم. وقتی روان ما سالم باشد، می‌توانیم با نیت‌های پاک و اعمال نیک، به بهترین حالت زندگی دست یابیم و در مسیر کمال گام برداریم.
 
خبرگزاری ایکنا در این راستا با محمدصادق آقاجانی کوپایی، دکترای روانشناسی و روان‌درمانگر گفت‌و‌گو کرده است که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
 

ایکنا ـ احسن‌الحال از لحاظ دینی و روانشناسی یا به عبارت بهتر از نگاه روانشناسی اسلامی چیست؟

 
تمرکز ما بر روی مفهوم «احسن‌الحال» و بررسی آن از منظر روانشناسی خواهد بود. قبل از پرداختن به این واژه، لازم است ریشه و معنای آن را بررسی کنیم. واژه «حُسن» در ادبیات فارسی و ترجمه‌های فارسی قرآن به معنای نیکی و زیبایی ترجمه شده است، اما با مراجعه به لغت‌نامه‌ها، به این نتیجه می‌رسیم که معنای اصلی این واژه «خوبی» است. به عبارت دیگر، حسن به هر پدیده‌ای اطلاق می‌شود که موجب بروز احساسات خوشایند در فرد می‌شود. بنابراین، هر آنچه باعث ایجاد، ظهور یا تقویت احساسات مثبت و خوشایند در انسان شود، در ادبیات قرآنی، روایات و ادعیه، «حُسن» نامیده می‌شود.   
 
حُسن به معنای فراوانی نعمت، آسایش و رسیدن به اهداف است که در پرتو این موارد، احساس انسان بهبود می‌یابد و احساس خوشایندی در او شکل می‌گیرد. به طور کلی، حسن به معنای نیکی است و یکی از مصادیق آن، نیکی کردن است. زیبایی نیز یکی دیگر از مصادیق حُسن است. بنابراین، هر آنچه باعث ایجاد احساس مثبت در ما شود را می‌توانیم «حُسن» بنامیم.
 
در دعای تحویل سال می‌گوییم «حول حالنا الی احسن‌الحال»، یعنی از خداوند می‌خواهیم که حال ما را به «احسن‌الحال» تبدیل کند. اما بهترین حال چیست؟ آیا این حال به معنای داشتن بالاترین مواهب مادی و معنوی است؟ خیر؛ چراکه احسن‌الحال فقط به معنای داشتن مواهب زیاد نیست، بلکه همراه با ارزیابی مثبت و احساس رضایت از داشته‌هاست. ممکن است فردی از نظر مادی در وضعیت خوبی باشد، اما خود از این موضوع آگاه نباشد. مثلاً ممکن است حقوق فردی، به حسابش واریز شده باشد، اما به دلیل عدم دریافت پیامک بانکی، از این موضوع بی‌خبر باشد و همچنان احساس کند که پولی ندارد. در این حالت، فرد دارای پول است، اما ارزیابی او از وضعیتش منفی است و بنابراین احساس خوبی ندارد.
 
از طرفی، ممکن است فردی دارایی‌های زیادی داشته باشد، اما احساس رضایت نکند و همیشه به دنبال کسب بیشتر دارایی باشد. این افراد معمولاً احساس سیری‌ناپذیری دارند و هر چقدر هم که تلاش کنند، باز هم احساس می‌کنند، کافی نیست. مثلاً ممکن است درآمد فردی چندین برابر دیگران باشد، اما وقتی با او صحبت می‌کنید، احساس می‌کنید، مانند یک انسان فقیر صحبت می‌کند؛ درواقع او هنوز از وضعیت خود ناراضی است و حتی ممکن است این نارضایتی به شما هم سرایت کند.
 
بنابراین، احسن‌الحال فقط به معنای داشتن مواهب زیاد نیست، بلکه به معنای داشتن ارزیابی مثبت و احساس رضایت از داشته‌هاست. فردی که به احسن‌الحال می‌رسد، نه تنها از نظر مادی در وضعیت خوبی قرار دارد، بلکه از نظر روانی نیز احساس رضایت و شکرگزاری می‌کند.   
 
بر این اساس فردی که از نظر مادی در وضعیت خوبی است، اما احساس رضایت نمی‌کند، نمی‌تواند به احسن‌الحال برسد. در مقابل، ممکن است فردی از نظر مادی فقیر باشد، اما به دلیل ارزیابی مثبت و احساس رضایت از زندگی، حال خوبی داشته باشد.
 

ایکنا - چگونه می‌توانیم به احسن‌الحال برسیم؟

 
برای رسیدن به این حالت، باید به تمام جنبه‌های وجودی خود به عنوان یک انسان توجه کنیم. این جنبه‌ها شامل جنبه‌های مادی، روانی، معنوی و اجتماعی است. فقط زمانی می‌توانیم به احسن‌الحال برسیم که به همه این جنبه‌ها توجه کرده و تعادل مناسبی بین آنها برقرار کنیم و به تمام نیرو‌هایی که در درون ما وجود دارد، به صورت متعادل و برابر توجه کنیم. بهترین حالت برای یک انسان، حالتی است که در آن تمام نیاز‌های روانشناختی، جسمانی و عاطفی به اندازه کافی پاسخ داده شوند. بنابراین، فردی که در پاسخ‌دهی به نیاز‌های خود دچار افراط یا تفریط نمی‌شود، می‌تواند به شخصیتی رشد‌یافته دست یابد و به بهترین حالات (احسن‌الحال) برسد.
 
نیاز‌های درونی انسان شامل نیاز‌های جسمانی، عاطفی و هیجانی است. من به عنوان یک انسان، باید به این نیاز‌ها پاسخ دهم. یک فرد مسلمان نسبت به تمام نیاز‌های خود آگاه است، آنها را به رسمیت می‌شناسد و به اندازه کافی به آنها پاسخ می‌دهد. احسن‌الحال حالتی است که در آن هم به نیاز‌های مادی و هم به نیاز‌های معنوی به اندازه مناسب توجه می‌شود. اگر در نیاز‌های معنوی خود بیش از حد غرق شویم، از احسن‌الحال فاصله می‌گیریم. اگر دنیای ما فقط به نیاز‌های معنوی محدود شود، از احسن‌الحال دور می‌شویم. رهبانیت در اسلام مورد تأیید نیست، زیرا تعادل بین مادیات و معنویات را برهم می‌زند. از طرفی، اگر زندگی ما فقط به لذت‌طلبی مادی تبدیل شود، باز هم از احسن‌الحال فاصله می‌گیریم.
 
در آیه ۲۰۲ سوره بقره، خداوند می‌فرماید: «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ». این آیه به دو کفه متعادل اشاره می‌کند؛ دنیا و آخرت. هر دو کفه باید به تعادل برسند. وقتی به هر دو جنبه مادی و معنوی انسان توجه کنیم، به تعادل روانی می‌رسیم. در این حالت، شخصیت انسان به صورت یکپارچه و منسجم محقق می‌شود. قطب‌های متضاد درون فرد به قطب‌های همگون و متجانس تبدیل و تمام عناصر شخصیت یکپارچه می‌شوند. چنین فردی می‌تواند بر نیرو‌های درونی خود تسلط یابد و به جای اینکه تحت تأثیر آنها قرار گیرد، آنها را تحت کنترل خود درآورد.
 
فردی که به احسن‌الحال دست یافته، شخصیتی منسجم و توحید‌یافته دارد. این شخصیت به گونه‌ای نیست که یک لحظه تحت تأثیر نیاز‌های معنوی و لحظه‌ای دیگر تحت تأثیر نیاز‌های مادی باشد. در عین حالی که به نیاز‌های معنوی خود پاسخ می‌دهد، به ابعاد مادی زندگی خود نیز توجه می‌کند.   
 
در اینجا بحث را بیش از این ادامه نمی‌دهم، اما مقاله‌ای دارم که به همین موضوع اشاره می‌کند. دوستانی که به این بحث علاقه‌مند هستند، می‌توانند مقاله «بررسی فرایند شکل‌گیری شخصیت رشد‌یافته از دیدگاه قرآن و روانشناسی با تأکید بر نظریه یونگ» را مطالعه کنند.
 

ایکنا ـ چگونه بین جنبه‌های مختلف زندگی مانند کار، خانواده و سلامت روان تعادل برقرار کنیم تا به احسن‌الحال برسیم؟    

 
توجه به نیاز‌های مادی، مقدمه‌ای برای رسیدن به نیاز‌های معنوی است. دو واژه مهم تعادل روانی و تعالی روانی مطرح می‌شوند. تعادل روانی به این معناست که فرد از نظر نیاز‌های مادی و روانی خود به تعادل رسیده باشد و در پاسخ به نیاز‌های ابتدایی خود دچار مشکل نباشد. مهم‌ترین وظیفه انسان این است که بین نیاز‌های مادی و معنوی خود هماهنگی ایجاد کند. مجاز نیستیم، نیاز‌های مادی خود را نادیده بگیریم یا فقط به آنها بپردازیم، همچنین نباید نیاز‌های مادی و تعادل روانی خود را قربانی تعالی و نیاز‌های معنوی کنیم.
 
مهم‌ترین وظیفه یک انسان این است که هماهنگی و یکپارچگی میان نیرو‌های مختلف شخصیت خود ایجاد کرده و ابعاد شخصیت خود را یکپارچه کند. بنابراین، همان‌قدر که نماز شب، زیارت عاشورا و خواندن قرآن مهم است، به همان اندازه توجه به نیاز‌های جسمانی و تعادل روانی نیز اهمیت دارد. فقط زمانی می‌توانیم بین این موارد تعادل برقرار کنیم که در ذهنمان این موضوع جا بیفتد که اسلام دین تک‌بعدی نیست و فقط به تعالی فکر نکرده است، بلکه به تعادل روانی نیز توجه داشته است. تعادل روانی مقدمه‌ تعالی روانی است و اگر من پله‌های تعادل روانی را به خوبی طی نکنم و در پاسخ به نیاز‌های مادی خود دچار مشکل باشم، در این حوزه نیز دچار مشکل خواهم شد.
 
من به عنوان یک انسان، یک کل منسجم هستم که سلامت روانی‌ام از طریق پاسخ به نیاز‌های زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی محقق می‌شود. سیستم روانی فرد تحت تأثیر اجزای زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی عمل می‌کند و تا زمانی که این چهار بعد با هم هماهنگ باشند، سلامت روانی من نیز حفظ می‌شود و اگر از هر یک از این ابعاد غافل شوم، در سایر زمینه‌ها نیز کم‌ گذاشته می‌شود.
 
اگر فقط به ابعاد معنوی خود توجه کنم، از ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی خود غافل شده‌ام. اگر فقط به بعد زیستی توجه کنم، از ابعاد روانی، اجتماعی و معنوی خود کم گذاشته‌ام. بنابراین، باید به تمام جنبه‌ها و نیازها، حتی نیاز‌های کوچک، توجه کنم. حتی نیاز‌هایی که ممکن است از نظر ذهنی کم‌اهمیت به نظر برسند. بنابراین یک انسان متعادل به نیاز‌های مختلف خود به اندازه، توجه می‌کند و در مسیر زندگی خود تلاش می‌کند که به ابعاد مختلف خود برسد و از نیاز‌های گوناگون خود غفلت نکند.
 

ایکنا ـ شاخص‌های احسن‌الحال چیست؟   

 
اولین شاخص حال خوب، این است که تحت لوای توحید باشیم. در روانشناسی و دین، این بحث مطرح شده است که سیستم روانی انسان به صورت خودکار به سمت توحید حرکت می‌کند. حتی از همان ابتدا، از دوران نوزادی، انسان به سمت این گرایش دارد که مادرش و مراقبش توحید‌یافته باشند. بنابراین، کلمه توحید باید در زندگی جاری و ساری باشد و منابع کنترل رفتارمان باید از توحید و منابع وحیانی سرچشمه بگیرد. به قول مولانا، «این همه مرده و پژمرده‌ای/ زان‌ بود که ترک سرور کرده‌ای». هرچه رابطه ما با خدای متعال عمیق‌تر و دقیق‌تر باشد، به احسن‌الحال نزدیک‌تر می‌شویم.
 
نکته بعدی که باید به آن توجه کنیم، توجه به ندای درونی خودمان است. یکی از ویژگی‌های احسن‌الحال این است که به عنوان یک انسان، ضمن برقراری رابطه عمیق با خدای یگانه، به جای تأثیرپذیری از فشار‌های رسانه‌ها و عوامل بیرونی، به ندای درونی خود گوش دهیم. احسن‌الحال حالتی است که در آن انسان به جای توجه به صدا‌های بیرونی، به ندای درونی خود گوش می‌دهد. لحظاتی که انسان فقط با خودش و خدای متعال است و بیش از آنکه گرفتار صدا‌ها و هنجار‌های بیرونی باشد، به صدای قلب خود گوش می‌دهد. مثنوی مولانا پر از چنین مفاهیمی است. مولانا از انسان‌ها می‌خواهد که به ندای درونی خود گوش دهند و صدا‌های بیرونی را کنار بگذارند.
 
موضوع مهم بعدی در دستیابی به احسن‌الحال احساس رضایت است. بهترین حالت‌های درونی زمانی رخ می‌دهند که فرد از درون احساس رضایت و داشته‌های خود را باور کند. ممکن است افرادی داشته‌های زیادی از نظر اجتماعی، مالی، مادی و فردی داشته باشند، اما ارزیابی آنها از زندگی به گونه‌ای نیست که احساس رضایت کنند. بنابراین، در اینجا داشته‌ها مهم نیستند، بلکه نگرش فرد نسبت به داشته‌هاست که اهمیت دارد.
 
یکی دیگر از مؤلفه‌های احسن‌الحال، حسن خلق است. یعنی در رابطه با دیگران به گونه‌ای رفتار کنم که هم حال دل خودم خوب شود و هم حال طرف مقابل. در روابط بین‌فردی، به ویژه در جامعه اسلامی، باید روابط را به گونه‌ای تنظیم کنیم که محرک‌های خوشایند به دیگران انتقال دهیم و در مقابل، محرک‌های خوشایند دریافت کنیم.
 

ایکنا ـ چه رابطه‌ای بین سلامت روان و احسن‌الحال وجود دارد؟

 
تا زمانی که سلامت روان نداشته باشیم، یعنی در تعادل نباشیم، به احسن‌الحال نمی‌رسیم. تعادل به معنای داشتن شخصیت پخته و رشد‌یافته است. فردی که تعادل روانی دارد، دچار اضطراب، وسواس یا کمال‌گرایی نیست. سلامت روان که در پرتو پاسخ‌دهی به نیاز‌های فرد شکل می‌گیرد، مقدمه رسیدن به احسن‌الحال است. بنابراین، افرادی که نمی‌توانند تعادل خود را حفظ کنند و سلامت روان ندارند، به همان میزان از احسن‌الحال فاصله می‌گیرند. براساس دیدگاه اسلام، سلامت روان بر احسن‌الحال تقدم دارد. یعنی سلامت روان شرط رسیدن به احسن‌الحال است. اگر بخواهیم به احسن‌الحال برسیم، باید سلامت روان، مسکن، همسر، امنیت و نیاز‌های اقتصادی خود را تأمین کنیم. اینها مقدمه رسیدن به احسن‌الحال هستند.
 
گفت‌وگو از سمیه قربانی
انتهای پیام