گروه استانهای دفاعپرس_«سیده معصومه حسینی»؛ بهار که میآید، زمین جان میگیرد، خاک از خوابِ زمستانی برمیخیزد و درختان رخت سبز بر تن میکنند. نوروز، نهفقط یک جشن کهن، بلکه انعکاسی از حقیقتی عمیقتر است؛ حقیقتی که خداوند در جانِ عالم نهاده است: تجدید، تطهیر، تولد دوباره.
اما امسال، در پسِ شکوفههای بهاری، شبهایی از جنس غربت و اندوه در راه است؛ شبهایی که ماهِ عدالت، زخمیِ نفاق شد و زمین، برای همیشه یتیم ماند...
نوروز، آغازی دیگر است؛ سفری از کهنگی به طراوت، از سردی به گرما، از تاریکی به نور. خانهها را میتکانیم، لباس نو میپوشیم و بر خوانِ هفتسین، نمادهای حیات را میچینیم. اما آیا جانِ خود را نیز نو کردهایم؟ آیا زنگارِ دل را تکاندهایم؟ آیا از خویش پرسیدهایم که این «تحویلِ حال» که در دعاهایمان میطلبیم، تنها بر صفحهی تقویم است یا بر لوحِ جان نیز نقش میبندد؟
در میان این طراوتِ زمینی، یادآور شبهایی هستیم که زمین، سیاهپوشِ مردی از نسل مردان شد. در سحرگاهی خونین، مردی که نان را بر دوش میکشید و بر درِ یتیمان مینهاد، در سجدهی عشق فرو افتاد. امام علی (ع)، همان که عدالت را با استخوانِ خود تراشید، در محرابِ کوفه زخم برداشت تا تاریخ، زخمِ بیعدالتی را برای همیشه بر پیشانی داشته باشد.
اگر نوروز، حکایتِ بیداری طبیعت است، شهادتِ علی (ع)، قصهی بیداری وجدان است.
اگر نوروز، فرصتی برای نو شدن است، یاد علی (ع)، دعوتی برای عادل شدن است.
اگر نوروز، جشن زنده شدن خاک است، علی (ع)، مکتبِ زنده شدن انسان است.
این همنشینیِ نوروز و شهادت، تلنگری است که بفهمیم بهارِ حقیقی، فقط در سبز شدن درختان نیست، بلکه در سبز شدن دلهاست؛ و این عدالتِ علی است که، چون بارانی بر صحرای جان میبارد و دلهای مرده را زنده میکند.
پایان این قلم.
نوروز، تجدیدِ طبیعت است، اما علی (ع)، تجدیدِ انسانیت.
نوروز، آغاز سال است، اما علی (علی)، آغاز حقیقت.
نوروز، تحویلِ فصلهاست، اما علی (علی)، تحویلِ دلها.
بیایید در این نوروز، نهفقط لباسها که دلها را نو کنیم. نهفقط خانهها، که ذهنها را از گردوغبار برهانیم؛ و نهفقط سفرههایمان که سفرِ انسانیتمان را غنی کنیم. با علی (ع) که باشی، هر فصلی بهار است. علی که نباشد، بهار هم زمستانی سرد خواهد شد...
انتهای پیام/
∎