به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران» یادداشت از سید یاسر حکیمی/// ، مثلاً در مواجهه با هزینههای سنگین آموزش و پرورش و دولتی بودن آن در ایران که به ظاهر همه مسائل دیگر از آن ناشی میشود؛ جریان اقتصاد نئولیبرال فقط راهکار خصوصی سازی و برون سپاری را مطرح میکند. این راهکار توسط مسئولان مختلف در ادوار مختلف ارائه شده است. یک زمان یک رئیس جمهور آموزش و پرورش را در حد یک شرکت خدماتی میدید و معتقد بود با خرید خدمات آموزشی میتوان این نهاد را به موسساتی واگذار کرد که اهداف آموزشی را ارزانتر محقق کنند؛ یا در برخی دورهها وزیری به دنبال این بود که برای اصل ۳۰ قانون اساسی تبصرهای بگیرد و آموزش و پرورش رایگان مصرح در قانون اساسی را به دریافت پول از مردم تبدیل کند. این نوع راهکارها که در اثر مقایسه غلط تعلیم و تربیت با بنگاههای اقتصادی و خدماتی ریشه میگیرد؛ البته یک آبشخور نظریهای و بنیادین هم دارد که متأسفانه آن هم به مانند کمونیسم شکست خورده است؛ اما چون شانس پروپوگاندای رسانهای با اوست؛ این حقیقت را پنهان میکند. این تفکر، تقلیدی کورکورانه و بدون سنجش از قرون ۱۶ و ۱۷ اروپا است که در اخلاق اقتصادی "کندوی زنبور" ماندویل و "ثروت ملل" اسمیت، جستجو میشود. هنوز هم وقتی یک اقتصاددان میخواهد از فلان وزیر ناکارامد که خود با دست خود بر انتظارات تورمی میافزاید؛ دفاع کند میگوید حتی اگر اسمیت هم وزیر اقتصاد باشد وضع همین است! صاحبان این اندیشهها در آموزش و پرورش، تصور میکنند با تاکید بر نفع شخصی مدیران و کارگزاران آموزشی و تربیت دانش آموزان و معلمانی صرفاً سودجو و رفاه طلب، خواهند توانست جهان، جامعه و آموزش و پرورشی مرفه بسازند؛ در حالی که تجارب تاریخی نشان میدهد نهضت سودجویی نه تنها به بهبود اقتصاد جهانی و ملی کمک نمیکند که میتواند آسیبهایی جدی بر جای گذارد. برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به به مقاله انگلیسی دیوید هاروی (۲۰۱۶) با عنوان "نئولیبرالیسم به عنوان تخریب خلاق" و صدها مقالهای که به صورت نظری و با شواهد واقعی نشان میدهد الگوی نئولیبرال نیز مانند کمونیسم شکست خورده است.از همین جهت در این یادداشت، اقتصاد مقاومتی به عنوان الگوی صحیح رشد و توسعه اقتصادی کشور پیش فرض گرفته میشود و اثبات آن خارج از موضوع این نوشتار است؛ اما به عنوان اشارهای کوتاه میشود به این دلایل اشاره نمود: اولاً ناکارامدی کمونیسم و لیبرالیسم در اقتصاد ایران که هر دوی این نظامات حداقل یک دهه در اقتصاد ایران به صورت افراطی و حداکثری حاکم بوده اند و نتایج منفی آنها تا دههای بعد نیز مشهود بوده است. دوم وجود شواهدی بر الگوی موفق اقتصادهای درونزا و برونگرا که توانسته اند بین الگوی کمونیسم و لیبرالیسم مسیر سومی را اتخاذ کنند مانند آلمان و ژاپن. سوم شواهدی از تاریخ تمدن ایران، تمدن اسلامی و دورههایی پس از انقلاب اسلامی که نشان میدهد نظریه خودتحقیری و تسلیم در پوشش تجارت آزاد فقط به ضرر کشور بوده است و خودباوری و استقلال اقتصادی به رونق و رشد انجامیده است. برای مثال اول بسیاری از صنایع و خدمات وابسته و برا مثال دوم صنایع نظامی در همه ابعاد خصوصاً پهپادی و موشکی، و پیشرفتهای علم و فناوری نوین مانند هستهای و نانوتکنولوژی.
سید یاسر حکیمی،
اقتصاد مقاومتی در آموزش و پرورش
معمولاً در مقام تشخیص موضوع شناسی و مساله شناسی آموزش و پرورش، دیدگاههای مشابهی وجود دارد اما نوبت به تجویز و نسخه پیچی که میرسد؛ دیدگاههای کارشناسی تحت تأثیر نظامات ارزشی، متفاوت میشود. البته ریشه پاک کردن صورت مساله در نظام آموزش عالی اقتصاد است که تمایزی بین علم و مکتب اقتصادی قائل نمیشود و هر آن چه را که مکتب ارزشی نئولیبرال بر اساس ارزشهای سرمایه داری ارائه میدهد ملحق به علم اقتصاد میکند و یقینی میپندارد.
صاحبخبر -
∎