شناسهٔ خبر: 71908941 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

یادداشت|

درباره امروز جنبش دانشجویی

برخلاف تصور عموم که نقش روحانیت در سیاست‌گذاری را مؤثر‌تر می‌دانند، باید گفت: دانشگاه از لحاظ کمیت و کیفیت، قابل مقایسه با جامعه روحانیت نیست و تأثیرات وسیع‌تری دارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سید حسن موسوی‌فرد، در نگاه رهبر انقلاب (مدظله‌العالی) دانشگاه، محیطی بسیار مهم و اثر‌گذار است. از این جهت تشکل‌های دانشجویی، نباید میدان دانشگاه را رها کنند. در‌حال‌حاضر، تشکل‌های دانشجویی، نقطۀ اثر‌گذاری خود را دانشگاه تعریف نمی‌کنند. مثلاً اگر قصد برگزاری تریبون آزاد هم داشته باشند، آن را بیرون از دانشگاه برگزار می‌کنند. در صورتی‌که مبدأ و پایگاه اصلی آنها دانشگاه است. یا برنامه‌هایی که برگزار می‌کنند، بیشتر از دانشجویان و دانشگاه، فضای سیاست‌گذاری و عمومی کشور را درگیر می‌کنند. حتی در مسیر طراحی این برنامه‌ها، دانشجویان درگیر نیستند. یکی از دلایلی که برنامه‌های تشکل‌ها، برای دانشجویان جذابیت ندارد، این است که نتوانستند اکو‌سیستم دانشگاه را فعال کنند.

نقش دانشگاه در تصمیمات کلان

برخلاف تصور عموم که نقش روحانیت در سیاست‌گذاری را مؤثر‌تر می‌دانند، باید گفت: دانشگاه از لحاظ کمیت و کیفیت، قابل مقایسه با جامعه روحانیت نیست و تأثیرات وسیع‌تری دارد. سیاست‌گذاری‌های ما در حوزه‌های مختلف از لایه‌های پایین کارشناسی تا بالاترین سطوح مدیریتی توسط کسانی انجام می‌شود که عموماً فارغ التحصیل دانشگاه‌ها هستند. در جامعۀ ما پذیرفته نیست کسی غیر از دانشگاهیان، کشور را اداره کند؛ لذا در‌حال‌حاضر، به نوعی کل حاکمیت توسط دانشگاهیان اداره می‌شود.

نکتۀ دیگری که می‌توان در‌این‌خصوص به آن اشاره کرد، این است که تئوری و نرم‌افزار اداره کشور هم توسط دانشگاه پیاده‌سازی می‌شود. مثلاً آن‌چیزی که ما در وزارت اقتصاد با آن مواجه می‌شویم، تنها در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود و نمودی از آن در جامعه مشاهده نمی‌شود. به هر نهادی که در کشور نگاه می‌کنیم، می‌بینیم عمدتاً توسط دانشگاهیان اداره می‌شود. پس، کشور هم به‌جهت نیروی انسانی و هم به جهت فکر و اداره از دانشگاه نشأت می‌گیرد. این همان نظر رهبر انقلاب (مدظله‌العالی) است که می‌فرمایند: «دانشگاه، سه وظیفه دارد. تولید علم، یعنی نرم‌افزار اداره که بعد‌ها به فناوری تبدیل و سپس به نرم‌افزار ادارۀ کشور می‌رسد؛ تربیت عالم و جهت گیری تولید علم و تربیت عالم.»

از این جهت است که می‌گوییم دانشگاه جای بسیار مهمی است که ما به آن توجه نمی‌کنیم و اعضای جریان دانشجویی هم به اهمیت دانشگاه توجه نمی‌کنند که اگر دانشگاه را عوض کنند، کشور هم تغییر می‌کند.

ورود اثر‌گذار در کدام نقطه است؟

درگیری عمدۀ ما در دانشگاه، علوم انسانی است و در حوزه رشته‌های فنی مهندسی، خیلی مسئله‌ای وجود ندارد. نزاع جریان علمی که در‌حال‌حاضر در بستر دانشگاه وجود دارد، متأسفانه به‌سمت نوعی دیکتاتوری علمی سوق داده شده‌است. این یعنی، شما اجازه طرح مسئله‌ای خارج از این چارچوب فکری که بر دانشگاه حاکم است را ندارید. از نظر دانشگاه و دانشگاهیان، تنها برخی موارد خاص علم محسوب می‌شوند؛ سایرین افسانه و شبه‌علم هستند؛ لذا گفتمان حاکم بر دانشگاه‌ها، یک انحصار علمی درست کرده‌است و اجازه طرح مسائل خارج از این چارچوب را نمی‌دهد. نقطۀ ورود تشکل‌های دانشجویی که رهبر انقلاب (مد‌ظله‌العالی) از آنها می‌خواهد اثر‌گذار باشند در همین جا است؛ لذا اگر جریان دانشجویی می‌خواهد اثر‌گذار باشد، باید کار‌هایی در‌خلاف جهت فکری دانشگاه و نه ابزار علمی آن، در یک چارچوب متفاوت انجام بدهد. تا بتواند اثر‌گذار و در نقطۀ تغییر باشد. در غیر این‌صورت همسو شدن با جریانی که در کشور حاکم است، مسئله‌ای را حل نمی‌کند.

تئوری محوری موجود در دانشگاه‌ها به بن‌بست رسید!

مهم‌ترین ایراد دانشگاه ما، فاصلۀ آن با مسئله‌های جامعۀ ما است. این‌قدر این حرف را تکرار کردیم که دانشگاه با جامعه ارتباط ندارد، دچار توهم شده‌ایم. در صورتی که این‌گونه نیست. ما نشان دادیم که دانشگاه بسیار اثر‌گذار است. علت اینکه احساس عدم تأثیر‌گذاری می‌کنیم، این است که تئوری‌هایی که توسط دانشگاه تولید می‌شود بیشتر باعث خراب شدن و تولید مسئلۀ جدید می‌شود. پاسخی هم برای این مسائل ندارد و آنها را بی‌جواب می‌گذارند. یا به آنها پاسخ غلط می‌دهند و شروع به تخریب کردن، می‌کنند. مسئله اساسی ما این است. اما اثرات آن را ما از چشم مدیران می‌بینیم. در‌صورتی‌که این شرایط را دانشگاهیان خلق کرده‌اند. اساساً این جریان که جریان دانشجویی ما هم از آنها متأثر است، در توصیف پدیده‌هایی مثل انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و... عاجز است. آنها پدیده‌های علمی که در بست فکری خودشان هست را می‌توانند، تحلیل کنند. اما جمهوری اسلامی را، چون درچارچوب فکری‌شان، نیست نمی‌توانند تحلیل کنند.. نکته‌ای که وجود دارد این است که ما به‌عنوان جریان طرفدار انقلاب به اینها باور نداریم و ته ذهنمان آنها را به‌عنوان جریان علمی و خودمان را جریان مقاومت پذیرفته‌ایم. در‌صورتی‌که جریان علمی ما هستیم و آنها جریان شبه‌علم و افسانه‌هایی هستند که در دنیا تمام شده‌است.

تغییرات بنیادی، باید چگونه باشد؟

ما اگر قصد عوض کردن دانشگاه را داشته باشیم، باید به این نکته توجه کنیم که چه ایرادات گفتمانی به دانشگاه می‌توانیم وارد کنیم. در دو ساحت می‌توان به آن نقد وارد کرد:

ساحت اول، آرمان‌گرایی در دانشگاه است. دانشگاه ما باید آرمان‌های ما را پیگیری کند. درحال‌حاضر، آرمان ما، ادارۀ کشور به‌شیوۀ اسلامی است.

ساحت دوم، واقعیت‌ها است. واقعیت‌ها، یعنی اداره مسائل کشور و مسائلی که کشور با آنها مواجهه است. این دو نقطه، ایرادات اساسی ما نسبت به دانشگاه است. برای حل این دو ایراد اساسی و تغییر گفتمان حاکم بر دانشگاه و نزدیک شدن به‌واقعیت‌ها، یک راه بیشتر نداریم. تنها راه ما، این است که در دانشگاه از منظر ارزش‌ها و واقعیت‌ها طرح مسئله بکنیم. این یعنی هر آن‌چیزی که در دانشگاه تدریس می‌شود، تولید می‌شود و... باید به دو سوال پاسخ بدهد:

۱. این چیزی که شما می‌گویید، چه‌نسبتی با آرمان‌های انقلاب اسلامی دارد؟

۲. با واقعیت‌های امروز جامعه ما چه‌نسبتی دارد؟

گفتمان سازی چگونه انجام می‌شود؟

جریان دانشجویی تنها ابزارش مطالبه‌گری نیست. بلکه باید از توانایی‌هایش برای گفتمان‌سازی نیز استفاده کند. گفتمان‌سازی هم باید در کف دانشگاه و با طرح مسئله انجام شود. طرح مسئله هم با گفت‌و‌گو‌ها، نشست‌ها و... محقق خواهد شد.

ما یک مسئله‌ای داریم که اساساً مسائل واقعی کشور، مسئله دانشگاه نیست؛ لذا مسائل کشور باید به مسائل دانشگاه تبدیل شود. پس از اینکه شما چند‌سال روی یک مسئله، زمان گذاشتید، آن مسئله تبدیل به هویت تشکل دانشجویی شما می‌شود. پس ازآنکه حرف همه را شنیدید و این موضوع نسل به نسل ادامه پیدا کرد، شما می‌توانید در مورد درست یا غلط بودن صحبت‌ها نظر دهید که کدام یک به واقعیت‌ها نزدیک‌تر و همسو با آرمان‌های انقلاب اسلامی است. سپس، می‌توانید شروع به پیگیری کردن، کنید. همۀ برنامه‌های ثابت یک تشکل می‌تواند، درخدمت حل مسائل کشور باشد. مثلاً هر سال اردو‌های جهادی متعددی توسط جریان دانشحویی برگزار می‌شود. فلان شهر با کمبود پزشک رو‌به‌رو است. اما هیچ تشکلی حل معضل کمبود پزشک آن منطقه برایش مسئله نمی‌شود. پس بیرون رفتن از دانشگاه باید بتواند شما را حرکت دهد و به پیدا کردن مسائل نزدیک‌تر بکند.

پروژه سیاست زدایی از دانشگاه‌

عده‌ای می‌گویند: این شیوۀ پرداختن به‌مسائل کشور، از دانشگاه سیاست‌زدایی می‌کند. در‌صورتی‌که بزرگترین کار سیاسی توسط کسانی انجام شده‌است که باعث شده‌اند به مسائل کشور، در دانشگاه پرداخته‌نشود. چه کار سیاسی بزرگ‌تر از اینکه ۵/۳ میلیون جوان را هر روز سر کلاس ببرید، اما به هیچ مسئله‌ای از کشور فکر نکنند. نتیجۀ این طراحی و سیاسی‌کاری، بی‌تفاوتی نسبت به‌مسائل کشور است.

نکته دوم در این خصوص این است که پشت همۀ مسائل کشور از جمله فقر، عدالت و... جریان قدرتی، وجود دارد که اجازه نمی‌دهند مسائل کشور مسیر درست خود را طی کنند.

پروژه غرب در ۲۰ سال اخیر این بوده‌است که اقتصاد کشور ما را فلج کند و نشان بدهد، نظام اسلامی، ناکارآمد است. در مقابل رهبر انقلاب (مدظله‌العالی) طی ۱۵ سال اخیر می‌گویند: «باید با همدیگر مسائل کشور را حل کنیم، کشور را باید به‌شیوۀ اسلامی اداره کنیم و نشان بدهیم، نظام اسلامی کارآمد است.» ایشان مبدأ شروع این تحول را دانشگاه می‌دانند؛ لذا جریان سیاسی و جریان علمی تکمیل کنندۀ یکدیگر هستند. اساساً ما در جمهوری اسلامی موضوع سیاسی نداریم، چون در یک منازعه عمیق قرار داریم. آنها با ابزار‌هایی که دارند، تلاش می‌کنند راه پیدا کنند و با آن مقابل جمهوری اسلامی بایستند و آن را متوقف کنند. برای رسیدن به این هدف، از مدرن‌ترین نوع استعمار، یعنی استعمار علمی استفاده کردند؛ لذا افراد در این نوع استعمار، بدون هیچ تهدید و ابزار نظامی، جوری فکر می‌کنند که آنها دوست دارند.

گفتاری از سید حسن موسوی‌فرد؛ معاون سابق جنگ اقتصادی سازمان بسیج‌دانشجویی

*انتشار یادداشت‌ها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.