نیمه ماه میهمانی خدا، شکوفهای از سلاله نبوت را در آغوش کشید؛ گلستانی که نامش «حسن» بود و خُلقش «مجتبی». امروز زادروز اسوه کرامت، امام حسن مجتبی(ع) است؛ امامی که هم در میدان نبرد، پرچمدار عدالت بود و هم در عرصه صلح، استراتژیست حکیم. از آغوش گرم پیامبر(ص) تا خط مقدم نبردهای حقطلبانه، زندگیاش سرشار از درسهایی است که گویی برای جهان پرآشوب امروز نوشته شدهاند.
اما چگونه این اسوه مهر و مقاومت، همزمان الگوی مدیران و مبارزان است؟ چرا پیامبر(ص) فرمود حسن(ع) و حسین(ع) سرور جوانان اهل بهشتاند؟ و... برای یافتن پاسخ این پرسشها، پای صحبتهای حجتالاسلام والمسلمین رمضان محمدی، پژوهشگر تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نشستیم. روایتی که از کوچههای مدینه سر برآورد، در گذر قرنها بالید و اکنون با زبانی تازه، پاسخ پرسشهای امروز ما را میجوید.
از میدان جمل تا مدیریت موقوفات؛ نقش بیبدیل امام حسن(ع) در دوران خلافت امیرالمؤمنین(ع)
نقش بیبدیل امام حسن(ع) در دوران خلافت امیرالمؤمنین(ع) موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است. در این دوران امام حسن(ع) یاور پدر و دلاوری بود که در رکاب امامش در میدان جنگ حضور داشت. حجتالاسلام محمدی در ابتدا با تبریک ولادت سبط اکبر رسول خدا(ص) به نقش امام حسن(ع) در جنگهای دوران امام علی(ع) پرداخته و میگوید: امام حسن(ع) تنها یک همراه نبود؛ ایشان فرماندهی میدانی و سفیر دیپلماتیک بود و پیش از نبرد جمل، با خطبههای آتشین در کوفه، مردم را به یاری امام علی(ع) فراخواند. در خود نبرد نیز با شجاعت در خط مقدم حاضر شد، تا جایی که امیرالمؤمنین(ع) فرمود حسن، چراغ هدایت و گلواژه شجاعت است. حتی در نبرد با خوارج، هم خطیب بود و هم سرباز. گاهی امام علی(ع) به دلیل جراحات جنگ، نماز جماعت را به ایشان میسپرد که نشان از جایگاه رفیع امام حسن(ع) داشت.
اما امام حسن(ع) در امور حکومتی و غیرنظامی نیز در دوران حکومت امام علی(ع) نقش داشت. نقشی که حجتالاسلام محمدی به شرح آن پرداخته و میگوید: امام علی(ع) اداره موقوفات و صدقات را به ایشان سپرد. این موقوفات، از نخلستانهای ینبع تا املاک گسترده در مدینه، منبع مالی مهمی برای حمایت از محرومان بود. جالب اینجاست که امام حسن(ع) پس از شهادت پدر، بخشی از این اموال را برای پرداخت بدهیهای امام علی(ع) فروخت تا ثابت کند ادعای دروغین معاویه درباره ثروتاندوزی خاندان پیامبر(ص) کذب محض است. این اقدام، هم زهد ایشان را نشان میدهد و هم تدبیر اقتصادی بینظیرشان را. این نقشآفرینیها به ما میآموزند وفاداری به آرمانهای حق، حتی در سختترین شرایط، غیرقابل مذاکره است. ایشان هم در میدان جنگ شمشیر میزد، هم در مدیریت جامعه دقتی مثالزدنی داشت و هم در اوج قدرت، از فروش میراث پدری برای حفظ حقیقت دریغ نکرد. این جامعیت، الگویی است برای همه مدیران و جوانان مؤمن.
از بیعت تا صلح؛ تنهایی امام حسن(ع) در میان توفان خیانت و فرصتسوزی کوفیان
امام حسن مجتبی(ع) با بیعت مردم در ۲۱ رمضان سال ۴۰ هجری، وارث حکومتی شد که از همان آغاز، خیانتهای کوفیان و توطئههای معاویه، پایههایش را سست کرده بود. ایشان میدانست این مسیر، به صلحی تلخ ختم میشود اما چارهای جز حفظ جان شیعیان نداشت. اما سؤال اینجاست که چرا امام حسن(ع) با وجود آمادگی اولیه برای جنگ، درنهایت صلح را پذیرفت؟
دکتر محمدی در این باره توضیح میدهد: تصمیم امام یک شکست تاکتیکی نبود، بلکه پیروزی راهبردی بود. وقتی سپاه ۶۰هزار نفری معاویه به سمت عراق حرکت کرد، امام حسن(ع) تنها ۴هزار نفر در نخیله گرد آورد. مردم عراق که پیشتر در صفین، حکمیت را به امام علی(ع) تحمیل کرده بودند، این بار نه تنها حمایت نکردند، بلکه خیمهگاه امام(ع) را غارت و حتی ایشان را با تیر زخمی کردند. امام در خطبهای فرمود: شما همانید که پدرم را به صلح مجبور کردید... اگر یاوری داشتم، حکومت را به بنیامیه نمیسپردم! این صلح، سلاح سیاسی هوشمندانهای بود. امام(ع) با گنجاندن شرط عدم تعیین جانشین توسط معاویه، راه را بر حکومت یزید بست. اگر چه معاویه به محض امضا، پیمان را شکست اما این اقدام، چهره واقعی بنیامیه را برای همیشه رسوا کرد. جالب است بدانید امام حسین(ع) تا پایان حیات معاویه، به این صلح پایبند ماند و تنها وقتی یزید علم طغیان برداشت، قیام عاشورا رقم خورد.
اما این صلح به معنی خارج شدن از میدان مبارزه نبود، بلکه ایشان پس از صلح نیز مبارزه را به شکل دیگر ادامه داد. عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در این باره توضیح میدهد: امام حسن مجتبی(ع) در مدینه به جهاد فرهنگی رو آورد. در مسجدالنبی(ص)، احکام الهی را آموزش میداد و فضائل امام علی(ع) را بازگو میکرد. حتی برای آموزش قرآن، گاه هزاران درهم هزینه میکرد. این اقدامات، پایههای تشیع را تقویت کرد؛ تا جایی که مدینه به کانون مقاومت ضداموی تبدیل شد. میتوان گفت صلح امام حسن(ع)، نه پایان راه که آغازی بود برای بیداری امتی که اسیر دنیاطلبی شده بود؛ درسی که امروز هم پاسخگوی چالشهای جوامع اسلامی است.
از آغوش پیامبر(ص) تا اوج کرامت؛ محبوبیتی که امام حسن(ع) را «سرور بهشتیان» کرد
در ادامه، دکتر محمدی به بیان مهمترین ویژگی امام حسن مجتبی(ع) میپردازد: اگر بخواهیم شخصیت امام حسن(ع) را در یک کلام توصیف کنیم، باید بگوییم او تجسم زنده آیات «وَ یُؤْثِرُونَ عَلی أَنْفُسِهِمْ» آیه ۹ سوره حشر بود. او نه تنها وارث علم پیامبر(ص) بود، بلکه میراثدار محبت بیحدود رسولالله(ص) نیز شد. روایتی از امسلمه نقل است که پیامبر(ص) فرمود: حسن(ع)، گل خوشبوی بهشت است. هرکس او را ببوید، عطر بهشت را استشمام کرده است. امام حسن مجتبی(ع) عابدترین و زاهدترین مردم زمان خویش بود. در بحارالانوار در روایتی آمده است امام حسن(ع) هرگاه وضو می گرفت رنگ چهرهاش تغییر میکرد و بندهای بدنش به لرزه میافتاد. علت را جویا شدند، فرمود: کسی که در برابر خداوندگار صاحب عرش ایستاده است، باید رنگش زرد شود و بند بند بدنش به لرزه افتد. نقل است در حال طواف، مردی ایشان را برای حاجتی صدا زد. امام(ع) طواف را ناتمام گذاشت و فرمود: برادری مرا خواند؛ ادای حاجتش، حج و عمرهای برایم ثبت کرد. این همان عبادت در متن زندگی است؛ عبادتی که از مسجد تا بازار جریان دارد.
حجتالاسلام محمدی به لقب بینظیر کریم اهل بیت(ع) نیز اشاره کرده و میگوید: امام حسن مجتبی(ع) نسبت به دردمندان جامعه بسیار دلسوز بود و با اقشار مستضعف و کمدرآمد همراه و همنشین میشد و درد دل آنها را با جان و دل میشنید و به آن ترتیب اثر میداد. روایت شده در این حرکت انساندوستانه جز خداوند را مدنظر نداشت و هیچ فقیر و مسکینی از در خانه حضرت ناامید برنمیگشت و حتی خود ایشان سراغ فقرا میرفت و آنها را به منزل دعوت میکرد. مورخان در شرح حال زندگانی پرافتخار حضرت، بخششهای بیسابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بینظیری ثبت کردهاند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرد و نصف آن را در راه خدا به فقرا بخشید. آمده است روزی مرد شامی به مدینه آمد و شروع به دشنام دادن به امام حسن(ع) و پدر بزرگوارشان کرد. حضرت به جای واکنش، او را به خانه دعوت کرد، هدایایی گرانقدر به او داد و فرمود: اگر نیاز دیگری داری، بخواه! مرد شامی که شرمسار شده بود، گریست و گفت: تو محبوبترین فرد روی زمینی؛ پیش از این، دشمنت بودم، اکنون دوستدارت! این است معنای «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَة» پاسخ بدی را با نیکی دادن.
محبت پیامبر(ص)؛ سنگ بنای امامت
این کارشناس تاریخ اسلام با تأکید بر نقش بیبدیل محبت پیامبر(ص) در جایگاه امام حسن(ع)، توضیح میدهد: شیفتگی رسولالله(ص) به سبط اکبرشان، زبانزد خاص و عام بود. ایشان بارها فرمود: حسن(ع) از من است و من از اویم. هر که او را دوست بدارد، خداوند دوستش خواهد داشت. حتی در اوج خطبههای نماز، با دیدن حسنین(ع) منبر را ترک میکرد، آنان را در آغوش میگرفت و میبوسید. این محبت تا آنجا بود که پیامبر(ص) در جمع اصحاب فرمود: پروردگارا من حسن را دوست دارم، پس تو نیز او و هر که او را دوست دارد، دوست بدار. در حدیثی متواتر نیز آمده است که پیامبر(ص) فرمود: «حسن(ع) و حسین(ع) دو امام هستند؛ چه قیام کنند و چه بنشینند» این سخن، نه تنها امامت بلافصل ایشان پس از امیرالمؤمنین(ع) را ثابت میکند، بلکه نشان میدهد صلح ایشان با معاویه، راهبرد حکیمانهای در مسیر امامت بود.
دکتر محمدی در پایان با اشاره به درسهای عملی از سیره امام حسن مجتبی(ع) برای جامعه امروز، میگوید: امروز که دنیا اسیر خشونت و خودخواهی است، امام حسن(ع) به ما میآموزد مهربانی، سلاح مؤمن است. ایشان نشان داد حتی در اوج قدرت سیاسی، میتوان کریمانه بخشید، عابدانه زیست و محبت را تا همیشه در دلها کاشت.