شناسهٔ خبر: 71880662 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

فاطمه بصیری

مسئله اصلی تعهدناپذیری امریکاست

مذاکره ایران با امریکا، یکی از سرفصل‌های مهم سیاست بین‌الملل به ویژه در ابعاد منطقه‌ای بوده است، بنابراین هر کنشی در رابطه با آن با تفسیر‌های جهانی روبه‌رو خواهد شد، از این رو واکنش ایران به نامه ترامپ که در تیررس رسانه‌ها و ناظران جهان قرار دارد، می‌تواند راهبرد صریح و قاطعانه ایران را بیان کند. 

صاحب‌خبر -
مذاکره ایران با امریکا، یکی از سرفصل‌های مهم سیاست بین‌الملل به ویژه در ابعاد منطقه‌ای بوده است، بنابراین هر کنشی در رابطه با آن با تفسیر‌های جهانی روبه‌رو خواهد شد، از این رو واکنش ایران به نامه ترامپ که در تیررس رسانه‌ها و ناظران جهان قرار دارد، می‌تواند راهبرد صریح و قاطعانه ایران را بیان کند. 
در همین رابطه رهبر معظم انقلاب که پیش‌تر مذاکره با امریکای قلدر را نفی کرده بودند، در سخنان خود در جمع دانشجویان به بی‌اعتبار بودن امریکا و عدم اعتماد ایران به امریکا اشاره و تصریح کردند: «ایران چرا حاضر به مذاکره نیست؟ به خودتان برگردید! ما نشستیم چند سال مذاکره کردیم همین شخص مذاکره تمام‌شده، کامل شده و امضا شده را از میز بیرون انداخت و پاره کرد. وقتی می‌دانیم عمل نمی‌کند چه مذاکره‌ای کنیم؟»
در این سخنان به خوبی رهبر معظم انقلاب روشن کرده‌اند که مذاکره در فضایی که طرف مقابل به تعهد خود پایبند نیست، منطقی ندارد چراکه مذاکره صرفاً زمانی معنا دارد که طرف مقابل پایبندی عملی به توافق‌ها نشان دهد، اما تجربه تاریخی نقض توافق‌های امضاشده (مانند برجام) از سوی طرف امریکا و تروئیکای اروپا، تصویر دقیق‌تری از نقض عهد امریکا را خاطر نشان می‌کند، بنابراین این سخنان رهبری باید مبنای تصمیم‌گیری مسئولان سیاست خارجی قرار گیرد و محور اصلی محاسبات در مذاکرات را تشکیل دهد. 
به تعبیر دقیق‌تر، گفت‌و‌گو با امریکا از هر کانال و روندسازی مذاکرات به طرق مختلف مانند اروپا، با شرایط موجود محلی از اعراب ندارد و نمی‌تواند میز مذاکره را به اشکال مختلف بازسازی کند. نامه‌نگاری ترامپ نیز دقیقاً همان رفتار قلدرمآبانه و تعهدناپذیر ترامپ را بازنمایی کرد و نشان داد امریکا در اصل خواهان مذاکره نیست و مذاکره را ابزاری برای رسیدن به اهداف خود قرار داده است. 
 
 «مسئول شکست مذاکرات» امریکاست
در حالی که ترامپ با نامه‌نگاری و مخاطب قرار دادن افکار عمومی در تلاش برای مقصرنمایی و توجیه اقدامات خصمانه علیه ایران است، این امریکا بود که با خروج یکجانبه از برجام و مهم‌تر از آن، عدم‌پایبندی به تعهداتش در برجام در دولت اوباما مسیر مذاکرات را مسدود کرد. 
کارشکنی امریکا زمانی به اوج می‌رسد که ایران حتی بعد از خروج ترامپ از برجام، همچنان بر تعهداتش در برجام باقی ماند، اما امریکا باز هم با شعار احیای برجام مذاکره را در مسیر مذاکره برای مذاکره منحرف و تلاش کرد منافع حداکثری خود را در این مسیر کسب کند که با هوشیاری ایران در دولت بایدن با مانع مواجه شد چراکه هرگونه توافقی باید شامل لغو تحریم‌ها، ارائه تضمین معتبر و بسته شدن مسائل و ادعا‌های سیاسی شود، اما امریکا بر سر هیچ کدام از این مسائل تمایلی برای تفاهم نداشته و ندارد، از این رو سیاست خارجی ایران باید این نکته را تبیین کند که این امریکاست که مسئول شکست مذاکرات بوده است و با تغییر در زمین بازی، ترفند جدید امریکا را خنثی کند، در واقع امریکا باید در مرتبه پاسخگویی به افکار عمومی دنیا قرار بگیرد. 
 
 تلاش‌های مفرط امریکا نشانه نگرانی‌های کاخ سفید است
نقش محوری ایران در تحولات منطقه‌ای و بیم ترمیم و صف‌بندی مجدد قدرتمند مقاومت در برابر رژیم‌صهیونیستی و منافع منطقه‌ای امریکا، نگرانی‌هایی جدید را در کاخ سفید ایجاد کرده است. 
تقلای مفرط ترامپ برای وادار کردن ایران به مذاکره با توسل به تهدید و ارعاب نشان می‌دهد مقطع زمانی کنونی چقدر برای امریکا حساس است، زیرا کاخ سفید کاملاً آگاه است که وضعیت کنونی منطقه متغیر و ناپایدار بوده و همچون گذشته فاقد ثبات به نفع امریکاست و در آینده‌ای نزدیک محور مقاومت قدرتمند به معادلات منطقه بازخواهد گشت، از این رو تلاش می‌کند ایران را به عنوان رهبر مقاومت منطقه از راه مذاکره تحت فشار قرار دهد و مؤلفه‌های قدرت آن در منطقه، چون توان نظامی و موشکی و محور مقاومت را در روند مذاکرات به طور گام به گام دخالت دهد.
 
 مذاکرات از هر نوع «هیچ» نتیجه‌ای برای ایران ندارد
نتیجه نهایی مذاکره با امریکا از همین امروز مشخص است. با وجود آنکه برخی از حامیان دولت سعی دارند انگاره «مذاکره، تنها راه‌حل گشایش اقتصادی» را به جامعه تحمیل کنند، اما تجربه ۱۰ ساله برجام و تهدیدات کنونی ترامپ نشان داده است امریکا برای رفع تحریم‌ها هیچ اراده‌ای ندارد، بنابر این تجارب ایران با چه هدفی وارد مذاکره با امریکا شود؟
همانطور که رهبر معظم انقلاب تأکید دارند، مذاکره با دولت فعلی امریکا موجب رفع تحریم‌ها نخواهد شد بلکه گره تحریم‌ها را کورتر خواهد کرد. به طور دقیق‌تر، رویکرد امریکا توسل به معاهده‌ای برای محدود کردن مؤلفه‌های قدرت ایران است، چراکه اجرایی‌کردن تمام مفاد برجام و خسارت به تأسیسات هسته‌ای از سوی دولت روحانی منبع مهمی برای محاسبات امریکا در قبال «توافق با ایران» و ترسیم «راه‌حلی برای دستیابی به اهداف امریکا» شده است، به خصوص که مدعیان اصلاحات همچنان بر مذاکرات اصرار دارند و سیگنال‌های مثبتی را برای مذاکره به کاخ سفید مخابره می‌کنند. 
 
 افکار فریب‌خورده جریان‌های سیاسی 
از سوی دیگر، نامه ترامپ برای جریان‌های معلوم‌الحال سیاسی ابزاری برای پازل فشار بر سیاست خارجی ایران برای جهت‌دهی و پاسخگو کردن ایران شده است. 
در اصل ترامپ با توجه به نجوا‌های همین جریانات وارد فاز فشار بیشتر علیه کشورمان شده است. 
بر همین اساس بود که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مطلبی در یک روزنامه تحت عنوان «نبود اعتماد میان دو نفر که حالت جنگ دارند، نباید مانع مذاکره شود» اشاره کردند و گفتند: این مطلب غلط است چراکه همین دو نفر مذاکره‌کننده هم اگر به وفا و تعهد طرف مقابل به حاصل گفت‌و‌گو‌ها اعتماد نداشته باشند، مذاکره نمی‌کنند، چراکه مذاکره در این حالت، مهمل و بیهوده است. با وجود موضع شفاف و قاطع رهبر معظم انقلاب در رابطه با مذاکره، اما برخی همچنان تمایلات جناحی برای حفظ مذاکره به عنوان آرزوی ارتباط با امریکا را منتشر می‌کنند. 
به عنوان نمونه، رسانه وابسته به دولت، امکان مذاکره با امریکا را در طبقه «روزنه امید برای دیپلماسی» گذاشته و به طور تلویحی و نامحسوس از مذاکره مستقیم با امریکا حمایت می‌کند، بنابراین موارد مطرح شده، پرداختن به مذاکره با امریکا از سوی جریانات سیاسی بیشتر از آنکه به منافع ایران توجه داشته باشد، تلاشی برای رفع نگرانی‌های امریکا خواهد بود، چون نفس مذاکره با ترامپ همانطور که رهبری ترسیم کردند فشار بیشتر بر مردم و امکان مطرح شدن مطالبات و زیاده‌خواهی‌های جدید امریکا خواهد بود، بنابراین هر جریان سیاسی که به مذاکرات کنونی مصر باشد، در زمین دشمن بازی و برای کسب منافع یکجانبه آن تلاش کرده است.