جوان آنلاین: یکی از اخبار مطرح در روزهای اخیر پیرامون تقابل و یا ارتباط ایران با ایالات متحده آمریکا، بحث نامه دونالد ترامپ به جمهوری اسلامی و احتمال زیاد خطاب به رهبر انقلاب میباشد. نامهای که مانند بقیه نمایشهای این شومن پولپرست، قرار نیست گرهی را از هیچ جایی باز کند و صرفاً برای فریب و حاشیهسازی در افکار عمومی آن هم به سخیفترین شکل آن یعنی سبک ترامپ، خواهد بود.
اینکه گفته میشود سخیفترین شکل به خاطر این است که حتی ترامپ ابتداییترین مسائل بازی با افکار عمومی را نیز نمیفهمد و صرفاً تکیه دادن بر صندلی در ظاهر قویترین اقتصاد و قدرت دنیا، به قدری او را فریفته است که رفتارها و کنشهای سیاسی و مدیریتی در سطح یک کاسب بیسواد کف بازاری را از خود نشان میدهد و ذرهای تلاش هم نمینماید که نخبگانی رفتار کرده و در شان و سطح یک رئیس جمهور عمل نماید.
هرچند نامه همین فرد سخیف نیز متاسفانه در میان برخی چهرههای ایرانی تبدیل به یک برات بهشتی شده است؛ اما تقریباً همه میدانند که بهرهای از آن نصیب منافع ملی کشورمان نمیشود و حتی جریان غربگرا نیز صرفاً با طرح مذاکره با ترامپ دنبال فرار به جلو و فرصت خریدن میباشد و یا ناکامیهای احتمالی خود را به گردن عدم مذاکره با ترامپ بیندازد.
اما نکتهای که در این نوشته میخواهیم به آن بپردازیم، توجه دادن مخاطب به سطح و شکلی از سیاست ورزی در جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا میباشد که در دو طرف یک طیف در دنیای سیاسی کنونی در حال تقابل و عمل در مقابل هم هستند.
سیاست ورزی بر اساس صداقت، اصلی است که مبنای عمل جمهوری اسلامی در تمام سالهای مدیریت آن بوده است. در مسائل کلان که جنبه امنیتی، نظامی و محرمانگی ندارد؛ جمهوری اسلامی نه تنها با مردم خود که با همه جهان صداقت به خرج میدهد. محرمانگی در مواقعی به وجود میآید که افشای اطلاعاتی میتواند سبب سوء استفاده دشمن شده و به کشوری لطمه زند. این محرمانگی هم خاص جمهوری اسلامی نیست و در تمام دنیا وجود دارد. جزئیات بودجه نظامی کشور، برخی سیاستهای اتخاذی و مواردی از این دست، از این موارد است، اما داشتن این محرمانگی به معنی عدم صداقت نیست و حتی این مسئله صادقانه مطرح میشود که باید در برخی مسائل، محرمانگی حفظ شود. اما در سیاست کلان و یا حتی بسیاری از تصمیمات جزئی که آفت افشای اطلاعات و راهبردها وجود ندارد، جمهوری اسلامی چیزی برای پنهان کردن ندارد.
برخلاف ایالات متحده آمریکا و همپیمانانش که در سیاستهای اعلامی از توجه به حقوق مردم، حقوق بشر، آزادی کشورها و ... حرف میزنند و در بیان غلظت برخورد با جمهوری اسلامی نیز از فشار حداکثری گفته، اما پنهانی نامه فرستاده و پیشنهاداتی را مطرح مینمایند.
سیاست اعلامی جمهوری اسلامی در مواجهه با آمریکا، چون محرمانگی ندارد، لذا کاملا صادقانه است و مواضع جمهوری اسلامی همان است که در بیانات رهبر انقلاب و سیاستهای اعلامی مطرح شده است. رهبر انقلاب برخلاف کنشگری محرمانه و مخفی روسای جمهوری آمریکا در دورههای اخیر، یعنی دو نامه دونالد ترامپ و یک نامه اوباما با محوریت مذاکره ایران و آمریکا، اتفاقا این تصمیم منطقی جمهوری اسلامی را در دیدار به مناسبت ماه مبارک رمضان با دانشجویان، به خوبی شرح میدهند و آنرا کار بیهوده معرفی میکنند: «ایران چرا حاضر به مذاکره نیست؟ به خودتان برگردید. ما چند سال نشستیم مذاکره کردیم، همین شخص، مذاکرهی تمامشدهی کاملشدهی امضاشده را از میز بیرون انداخت و پاره کرد؛ با این آدم چه جور میشود مذاکره کرد؟
در جواب این حرف من، عنصرِ داخلیِ مقالهنویسِ فلان روزنامه میگوید «خب آقا! دو نفری که با همدیگر جنگ دارند و مینشینند برای صلح مذاکره میکنند، اینها هم به هم اعتماد ندارند؛ نداشتن اعتماد مانع مذاکره نیست»؛ این اشتباه است؛ همان دو نفری که برای صلح دارند مذاکره میکنند، اگر به وفای به آنچه قرارداد میشود مطمئن نباشند، مذاکره نمیکنند؛ چون میدانند کار بیهودهای است، کار مهملی است. در مذاکره باید انسان مطمئن باشد که طرف مقابل به آنچه متعهّد شد عمل خواهد کرد. وقتی میدانیم عمل نمیکند، چه مذاکرهای؟ بنابراین، دعوت به مذاکره و اظهار مذاکره فریب افکار عمومی است.»
در بخش آخر این جملات، حضرت آیت الله خامنهای، دعوت به مذاکره را کار فریبکارانه معرفی میکنند. شاید بتوان با بازتر کردن این نوع از فریب مردم، حتی امتداد این رفتار در داخل برای توجیه تجاوزکاری ایالات متحده به بهانهی مذاکره را نیز نوعی فریبکاری دانست.