به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست مجازی نقد کتاب «شاعران در جست و جوی جایگاه» با حضور مسعود جعفری جزی، نویسنده کتاب و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی، عیسی امن خانی، عضو هیئت علمی دانشگاه گلستان، سید مهدی زرقانی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی و نرگس باقری، عضو هیئت علمی دانشگاه ولیعصر رفسنجان (عج) برگزار شد.
کتاب "شاعران در جستوجوی جایگاه: نگاهی دیگر به تحول شعر فارسی" نوشته مسعود جعفری جزی، استاد دانشگاه خوارزمی و عضو پیوستهی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، اثری است تحلیلی که به بررسی سیر تحول شعر پارسی از آغاز دوره مشروطه تا سالهای ابتدایی پس از جنگ تحمیلی میپردازد. این کتاب که در ۴۰۶ صفحه و با قیمت ۳۶۰ هزار تومان منتشر شده، در شانزده فصل سامان یافته و تلاش دارد تا با نگاهی نو و چندجانبه، جایگاه شاعران و شعر را در بستر تاریخی، اجتماعی و ادبی ایران مورد کاوش قرار دهد.
جعفری جزی در مقدمه کتاب به انگیزه نگارش و چارچوب نظری اثر اشاره میکند. او معتقد است که شاعران اغلب با هیاهو و گاهی اغراق حضور خود را در فضای ادبی اعلام میکنند و هواداران و مخالفانشان نیز به همین شیوه دربارهی آنها سخن میگویند. این دیدگاه، نقطه عزیمت او برای تحلیل شعر فارسی و نقش شاعران در بازتاب تحولات جامعه است. او شعر را نه تنها یک پدیده هنری، بلکه آیینهای از دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی میداند و تلاش میکند نشان دهد که چگونه شاعران در این مسیر، جایگاه خود را بازتعریف کردهاند.
کتاب به بررسی جریانهای مختلف شعری از مشروطه تا دهههای پس از انقلاب اسلامی میپردازد و در این راستا، زندگی، آثار و تحلیل شعر ۲۵ شاعر برجسته را در سه بخش «زندگی شاعر»، «نمونهی شعر» و «تحلیل شعرها» ارائه میدهد. این ساختار منظم به خواننده امکان میدهد تا با دیدی جامع به سیر تحول شعر و نقش شاعران در آن پی ببرد. از جمله شاعرانی که مورد توجه قرار گرفتهاند میتوان به نیما یوشیج، احمد شاملو، فروغ فرخزاد و مهدی اخوان ثالث اشاره کرد که هر یک بهنوعی در تغییر مسیر شعر پارسی نقش داشتهاند.
یکی از محورهای اصلی کتاب، گذار شعر فارسی از سنت به مدرنیته است. جعفری جزی نوآوریهای نیما یوشیج را بهعنوان نقطه عطفی در این تحول بررسی میکند. نیما با ابداع شعر نو، ساختارهای کهن را شکست و به شاعران اجازه داد تا تجربههای نوین را با زبانی تازه بیان کنند. این تغییر، به باور مؤلف، تلاشی برای یافتن جایگاهی نو در برابر نیازهای جامعه در حال گذار بود. در ادامه، احمد شاملو با زبان حماسی و انسانیاش و فروغ فرخزاد با شجاعت در بیان تجربههای زنانه، این مسیر را گسترش دادند و شعر را به ابزاری برای اعتراض و بازتاب هویت فردی تبدیل کردند.
جعفری جزی همچنین به رابطهی میان شاعر و جامعه توجه ویژهای دارد. او معتقد است که شاعران در ایران معاصر میان سنت و تجدد، فردیت و جمعگرایی و سکوت و بیان در نوسان بودهاند. این تنش در آثار شاعرانی چون اخوان ثالث که نوستالژی گذشته را با دغدغههای مدرن درهمآمیخته، بهخوبی مشهود است. مؤلف این دوگانگی را نشانه پویایی شعر فارسی میداند و آن را بهعنوان بخشی از جستوجوی شاعران برای هویت و جایگاه تحلیل میکند.
از نظر روششناسی، کتاب رویکردی واقعبینانه و منصفانه را دنبال میکند. جعفری جزی با تکیه بر شواهد تاریخی و متون ادبی، از قضاوتهای احساسی پرهیز کرده و تحلیلی عمیق ارائه میدهد. زبان کتاب، ترکیبی از فخامت و وضوح است که هم برای پژوهشگران ادبیات و هم برای علاقهمندان جدی به شعر جذابیت دارد. با این حال، ممکن است برخی خوانندگان غیرمتخصص، به دلیل اصطلاحات تخصصی و عمق تحلیلها، آن را کمی پیچیده بیابند.
در مجموع، "شاعران در جستوجوی جایگاه" اثری است که نه تنها به تحولات شعر پارسی نگاهی تازه میاندازد، بلکه نقش شاعران را بهعنوان کنشگرانی فعال در جامعهی ایرانی برجسته میکند. این کتاب برای کسانی که به دنبال درک عمیقتری از شعر معاصر و ارتباط آن با تاریخ و فرهنگ ایران هستند، منبعی ارزشمند است. جعفری جزی با این اثر نشان میدهد که شعر در ایران، فراتر از یک هنر، راهی برای زیستن، مقاومت و بازسازی هویت در برابر چالشهای زمانه بوده است.
در این نشست، سید مهدی زرقانی در مورد این کتاب گفت: این کتاب دارای دوعنوان است که عنوان اصلی «شاعران در جست و جوی جایگاه» و عنوان فرعی نگاه دیگری به تحول شعر فارسی است. نویسنده سعی کرده است که جایگاه شاعران و تحول را به گونه ای صورت بندی کند که ما با دو کتاب مواجه نشویم. در نگاه اول این پرسش برای خواننده پیش می آید که عنوان اصلی و عنوان فرعی، دلالت بر دو حوزه جداگانه میکند و نویسنده چطور میخواهد این دو حوزه را با هم در پیکر بنشاند. کلید واژه ما در عنوان اول، جایگاه شاعران است. اهمیت این کتاب در ذیل عنوان اصلیاش این است که به مسئله تازهای پرداخته است.
وی فزود: من نویسنده را در این کتاب، یک متفکر ادبی میبینم یعنی کسی که میتواند درباره نظریه ها فکر کند و آنچه در این کتاب میبینیم، حاصل مطالعه صرف نیست بلکه حاصل مطالعات و تاملات ایشان است.
زرقانی خاطر نشان کرد: مسئله تحول که در تاریخ ادبی بیشتر مطرح است و این کتاب هم یک رویکرد تاریخی ادبی دارد، دوره های سیاسی و تاریخ سیاسی مبنای تحول ما در نظر گرفته میشود و این مسئله به حدی طبیعی جلوه یافته که دوره بندی های تاریخ ادبیات ما بر اساس دوره بندی های تاریخ سیاسی ماست. گویا معنی این دوره بندی این است که با تغییر حکومت، تحول آغاز شده است و به این ترتیب ارتباط مستقیمی بین تحول حکومت و تحول در شعر و نثر به نظر میرسد. نکته جالب در این کتاب این است که نویسنده تحولات ادبی و سیاسی را از هم مجزا دانسته است.
در ادامه نرگس باقری عنوان کرد: کتاب به خوبی نشان میدهد که جایگاه شاعر نه یک جایگاه قطعی بلکه یک فرآیند پویا است و در کنار خودش باز پرسش ایجاد میکند که آیا این جایگاه سیال، به نفع ادبیات است یا آن را به عنوان ابزاری برای جریان های گذری تبدیل میکند.
وی افزود: درصفحه ۲۲ این کتاب، گفته شده که اولین وظیفه تاریخ ادبیات این است که جایگاه شاعر را بیان کند، بررسی جایگاه باعث میشود بفهمیم معیارهای زیبایی شناسی در هر دوره چطور تعریف شدهاست. این جایگاه ها بخشی از هویت فرهنگی ما هستند و شاعر آینه جامعه است و ترسها و بحرانهای عصر را به خوبی نشان میدهد و شعر میتواند به عنوان یک سند که روحیه یک دوره را حفظ میکند، برای ما از بستر اجتماعی خود بگوید.
باقری گفت: در این پژوهش، اغلب منابع کتاب هستند تا مقاله و این نکته جالبی است. ترکیب نظری یا بسته نظری که در تحلیل این کتاب استفاده شده است، باعث میشود که ما یک تحلیل جامع و چند بعدی داشته باشیم و از تقلیل گرایی فاصله بگیریم. البته من دوست داشتم نظریه ها در این کتاب بیشتر توضیح داده میشدند.
عیسی امن خانی نیز در پایان این نشست مجازی در مورد کتاب «شاعران در جست و جوی جایگاه» بیان داشت: این کتاب، مسئله ها و فرضیه هایش کاملاً روشن است و اشراف نویسنده به ادبیات معاصر کاملاً مشهود است. در قسمت هایی حتی شان نزول اشعار هم آورده شده است. به طور مثال در صفحه ۵۷ کتاب، شعری از هوشنگ ابتهاج به همراه شان نزول آنکه پایان گورباچوف است، آمده است.
وی افزود: در بخش روش شناسی ما با اصطلاحی با عنوان بسته نظری مواجه هستیم. از سوی دیگر معتقدم نگاه تحلیل گفتمانی در این کتاب خیلی پر رنگ است.
امن خانی گفت: صفحات ۹۰ تا ۹۵ کتاب به سالهای بعد از رضاشاه میپردازد و میگوید چگونه شد که در این سالها حافظ و مولانا به مرکز میآیند و قطب دیگر که سعدی و فردوسی هستند، به حاشیه میروند. در حالی که در دوران سلطنت رضاشاه این قطب سعدی و فردوسی بودند که در مرکز بودند و حافظ و مولانا در حاشیه قرار داشتند. تحلیلی که نویسنده ارائه میکند این است که نقش اندیشه های مارکسیستی در این بین مهم است. مثلاً اندیشه های مارکسیستی خیلی فردوسی را برنمیتابد.
وی افزود: اعتقاد من این است که میشود این بحث را تعمیم داد و بیشتر به این موضوع پرداخت که چرا چپ های ایرانی، به عرفان علاقمند میشوند حال آنکه سران چپ، اقبالی به عرفان نداشته و آن را افیون ملت ها میدانند.
∎