نویسنده: دکتر احمد کاظمی، استاد حقوق بین الملل دانشگاه
دیپلماسی ایرانی: هشدار ایاز سالایف، از پژوهشگران فرهنگی جمهوری آذربایجان مبنی بر اینکه زبان ترکی برای «زبان آذربایجانی (آذری)» خطرناک است، بار دیگر تهدیدات جاری علیه زبان آذری را در کانون توجه قرارداد. ایاز سالایف در گفتوگو با شبکه «باکو تی وی»، با تاکید بر تفاوت های زبان آذربایجانی با زبان ترکی، بر لزوم صیانت از عناصر هویتی این زبان و رعایت حقوق زبانی مردم تاکید کرد وافزود: «اکنون زبان روسی برای زبان آذربایجانی خطرناک نیست، بلکه زبان ترکی برای زبان آذربایجانی خطرناک است و موجب تغییر زبان ما می شود. چنانکه خیلی ها به جای کلمه «قصبه»، از کلمه «کاسابا» استفاده می کنند».
هشدار این چهره فرهنگی و هنری جمهوری آذربایجان آن هم در شرایطی که اختناق امنیتی (رپرسیا) شدیدی علیه هویت طلبی در این کشور حاکم است، حاکی از عمق نگرانی افرادی است که شاهد تضعیف سیستماتیک زبان آذربایجانی و ترکیزه شدن آن هستند چرا که در کنار تشیع، «زبان آذری» عنصر اصلی هویت جمهوری آذربایجان بهویژه پس از استقلال این کشور است.
هشدارها درباره استحاله زبان آذربایجانی توسط زبان ترکی از این جهت اهمیت دارد که در حال حاضر موج چهارم، تضعیف و ستیز با زبان آذربایجانی و هویت آذربایجانی در جریان هست.
به طور کلی در دو سده اخیر چهار موج در جهت تضعیف، استحاله و ستیز با زبان آذربایجانی (آذری) که در ایران با مسامحه و به اشتباه زبان ترکی خوانده می شود، در جریان بوده است:
موج اول، مربوط به دوره پس از قراردادهای ننگین ترکمنچای و گلستان در ۱۸۱۳ و ۱۸۲۸ می شود که پس از پایان تجاوز سرزمینی، شبیخون فرهنگی تزارها علیه میراث فرهنگی و ادبی ایران در سراسر قفقاز، آران و شروان شروع میشود. بخشی از این میراث عظیم ایرانی به حوزه زبان و ادبیات آذری مربوط میشد. در این دوره حتی هویت آذری انکار و از آذریها با لفظ تاتار در اسناد و منابع تزارها نام برده میشد. روی کارآمدن مساواتیان در آران از ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ به دلیل تبعیت محمدامین رسول زاده از عثمانی و ترک های جوان، نه تنها تاثیری در احیای هویت و زبان آذربایجانی نداشت بلکه در صورت تداوم، گام های بیشتری برای ترکیزه کردن زبان و هویت آذربایجانی برداشته می شد.
موج دوم، مربوط به دوره تاسیس تا فروپاشی شوروی (از ۱۹۲۲ تا ۱۹۹۱) میگردد که از این دوره میتوان به عنوان دوره ”فتنه تغییر” الفبا نام برد. تغییر الفبای عربی و فارسی که تا آن مقطع رسمالخط زبان آذری نیز یود، به الفبای لاتین در ۱۹۲۹ و پس از آن به الفبای سریلیک در ۱۹۳۹باعث شد که گویشوران زبان آذری از ارتباط با گنجینه غنی ادبیات فارسی و همچنین آذری محروم و منقطع گردند. در این دوره زبان روسی به شدت بر زبان آذری تحمیل میشود و به دایره واژگان و ساختار زبان آذری ضربات جدی وارد میسازد.
موج سوم، مربوط به اوایل دوره استقلال جمهوری آذربایجان از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳ میشود. در ابتدای استقلال، روی کار آمدن قومگرایان وابسته به ترکیه به رهبری ابوالفضل ایلچی بیگ باعث میشود که آنها از سیاستهای زبانی مد نظر آنکارا در جمهوری آذربایجان پیروی کنند که نمود آن در انتخاب الفبای لاتین و عدم بازگشت به الفبای اصیل فارسی برای زبان آذری میباشد. عنادورزی با فرهنگ ایرانی و عدم بازگشت به الفبای فارسی، منجر به سرودن شعر تاریخی شهریار با عنوان شیطان الفباسی (آییریب شیطان الفباسی سیزی آللاه دان اؤز الیفبامیزی یازساز، تاپاسیز قرآنی) و درخواست ایشان از روشنفکران و مردم جمهوری آذربایجان برای بازگشت به هویت اصیل فرهنگی و دینی خود میشود. البته در این مقطع تلاش جبهه خلقی ها برای کودتای هویتی علیه زبان آذری و ترکیزه کردن آن، با روی کارآمدن حیدرعلیف که در آن مقطع روابط خوبی با ایران داشت، برای مدتی به شکست می انجامد. بطوریکه علیرغم آنکه ، پس از روی کار آمدن حیدر علی اف و در زمان تدوین قانون اساسی جمهوری آذربایجان، عده ای از عناصر ترک گرای وابسته به ترکیه و انگلستان، بر تعیین زبان ترکی به عنوان زبان رسمی جمهوری آذربایجان تاکید می کردند اما حیدرعلی اف رئیس جمهور وقت این کشور با تاکید بر شعار آذربایجان گرایی و تمایز زبان، فرهنگ و هویت آذربایجانی از هویت ترکی، زبان رسمی این کشور را زبان آذربایجانی (آذری) اعلام کرد که این موضوع در مصوبه مجلس و قانون اساسی جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۵ وارد شد. به دنبال آن تلاش نافرجامی از سوی ترکیه برای کودتا علیه حیدرعلی اف کشف شد.
با وجود این، با گذشت زمان، این رویکرد تضعیف شد و آذربایجانگرایی و زبان آذربایجانی در این دوره با افزایش نفوذ ترکیه در جمهوری آذربایجان بهویژه بعد از انعقاد قراردادهای نفتی، و اعطای امتیازات ویژه از سوی دولت باکو به ترکیه برای ترویج آموزش زبان ترکی در مدارس، اختصاص رادیو و تلویزیون و رسانههای مکتوب مروج زبان ترکی و پخش سریالهای ترکیه ای بدون دوبله از شبکه های تلویزیونی به تدریج تضعیف شد.
موج چهارم تضعیف زبان آذری، از سال ۲۰۰۳ با ریاست جمهوری الهام علیف شروع میشود و پس از جنگ دوم قره باغ (۲۰۲۰) و سیطره ترکیه و رژیم صهیونیستی بر باکو و تاسیس سازمان دولت های ترک (۲۰۲۱) تشدید میشود. اقدامات متعددی در این دوره برای تضعیف زبان آذری صورت میگیرد که یکی از آنها از بین بردن پیوندهای زبان آذری با هویت ایرانی و زبان فارسی میباشد که در طرحهای مختلفی از جمله حذف پسوند “زاده” از نام های خانوادگی نمود پیدا میکند. تلاش برای ادغام و هضم زبان آذری در زبان ترکی آناتولی با تاسیس سازمان دولتهای ترک و تحمیل ایده زبان و الفبای مشترک برای جغرافیای کشورهای باصطلاح جهان ترک تشدید شد. مهمترین ویژگی این دوره تشدید گذار از آذربایجان گرایی (آذربایجانچولیق) به ترک گرایی نئوعثمانی (ترکچولیق) و اصلی ترین تهدید زبان آذری بر خلاف دوره دوم که زبان روسی بود، زبان ترکی میباشد.
مهمترین محور تلاش جبهه ضد زبان و هویت آذربایجانی با محوریت پان تورانیسم انگلیسی، القاء و بازنمایی زبان آذری یا آذربایجانی به عنوان یکی از شاخههای فرعی زبان ترکی میباشد؛ موضوعی که از منظر زبانشناسی و بستر تاریخی و بر اساس ادله و پژوهش های مختلف، غیرقابل پذیرش است. مطالعات تاریخی زبانشناسان ایرانی و غیرایرانی، موید آن است که زبان باستانی آذری، زبان تاریخی ساکنان ایرانی آتورپاتگان (آذری ها)، اگرچه تحت تاثیر رویکرد کشورگشایی و تجاوزات سرزمینی ها ترکها از آلتای و استپ های آسیای مرکزی به ایران به ویژه در دوره سلجوقیان دچار تغییراتی شده است اما این زبان هیچگاه شعبهای از زبان ترکی محسوب نمیشود.
اظهارات ایاز سالایف، علیرغم اختناق موجود در جمهوری آذربایجان از همین منظر صورت گرفته است. اگرچه با توجه به عنادورزی پان تورانیسم انگلیسی برای تاسیس باصطلاح جهان ترک و از بین بردن هویت آذربایجانی، احتمال تکرار سرنوشت ضیاء بنیاداف معاون تاریخ شناس آکادمی ملی علوم جمهوری آذربایجان از سوی نهادهای خفیه باکو برای افرادی نظیر ایاز سالایف که واقعیتهای تاریخی و هویتی را مطرح میکنند، بعید نیست؛ با وجود این اصرار بر یکسانسازی زبان آذری با زبان ترکی علاوه بر نقض حقوق زبان آذربایجانی، باعث خلق رویدادهای رسوا کننده ای گردیده است که نمونه اخیر آن در جریان مصاحبه عالیم قاسم اف موسیقیدان مشهور آذربایجانی و دخترش با یاووز و یکی دیگر از مجریان شبکه ترکیه ای و فضاحتی که توسط مجری ترک این شبکه به دلیل اصرار بر یکسان نمایی مفهوم واژههای آذری و ترکی داشت، مشاهده گردید و افکار عمومی همه آذریهای شریف و اصیل ایرانی و مردم جمهوری آذربایجان را جریحه دار ساخت.
در واقع مهمترین خطری که زبان و هویت آذربایجانی را تهدید میکند استفاده ابزاری از این زبان توسط کشورها و محافل معلومالحال است: از یک سو در جمهوری آذربایجان کسانی که دفاع از زبان آذری را مطرح می کنند که در مکتب روسی یا انگلیسی پرورش یافتند و برخی از آنها، حتی اصالتاً آذری نیستند و به زبان باستانی آذری اعتقاد ندارند و در کسوت دفاع از زبان آذری، هدف از بین بردن هویت ایرانی و تاریخی این زبان را دارند. از سوی دیگر، خطر تبدیل زبان آذری به ابزاری برای لابیهای قومی، دلاری و نفوذی ترکیه و جمهوری آذربایجان در ایران است. این عناصر، نه دغدغه صیانت از زبان آذری و آثار فاخر آن همچون حیدر بابایه سلام و سهندیه، بلکه هدف ترکیزه کردن زبان آذربایجانی و جایگزینی خط اورخونی و دده قورقود را دارند. این نحله، در پارادوکسی خائنانه از یک سو ادعای دفاع از هویت آذربایجانی دارند اما از اطلاق و کاربرد زبان آذری احتراز می کنند و حتی با رسمالخط صحیح کلمه آذری و آذربایجانی، عناد ورزی دارند که احتمالا میراث ینی چری های عثمانی است و از سوی دیگر در قبال بزرگترین فتنه تضعیف و استحاله زبان آذری در جمهوری آذربایجان سکوت یا وارونه نمایی می کنند.
موج چهارم ستیز با هویت و زبان آذربایجانی بعنوان بخشی از فتنه پان تورانیسم انگلیسی و ایجاد باصطلاح جهان ترک که امروزه متحد جهان صهیونی در تحولات فلسطین و سوریه می باشد؛ از جهات مختلفی در مقایسه با موجهای پیشین پیچیده میباشد. دلیل اصلی آن، کاربست نیرنگ و نفاق در مجریان خارجی این توطئه و در عین حال در شبکه های قومی آنها در داخل ایران است که پشت نقاب دفاع از زبان آذربایجانی پنهان شده اند.
واقعیت این است که روند فعلی علیه زبان آذری در جمهوری آذربایجان، مصداق پدیده “قتل زبانی” می باشد که دین آچسون زبانشناس و جامعهشناس شهیر، آن را در مقابل پدیده “خودکشی زبانی” مطرح ساخته است؛ و از عجایب تلخ روزگار هست که پدیده قتل زبانی در جمهوری آذربایجان نه تنها شامل زبان اقلیتهای قومی بلکه شامل زمان ملی آن کشور یعنی زبان آذربایجانی هم میشود. پدیده قتل زبانی پدیده ای است که تحت تاثیر سیاستهای افراطی ملی زبانی، زبان های محلی و اقلیت به تدریج از بین می روند. حال در جمهوری آذربایجان، سیاست وابستگی به آنکارا و تبدیل این کشور به یکی از استان های ترکیه در پس از جنگ دوم قراباغ، باعث شده است که زبان آذربایجانی به صورت گسترده در معرض دستاندازی زبان ترکی قرار بگیرد؛ به طوری که با ادامه روند جولان زبان ترکی در جمهوری آذربایجان، در چشم انداز آینده، با تضعیف زبان آذربایجانی به ویژه در عرصه رسانه و آموزش و با اجرای مصوبات سازمان باصطلاح دولتهای ترک، نشانی از زبان و هویت اصیل آذربایجانی باقی نخواهد ماند.
از بین بردن زبان و هویت آذربایجانی که به لحاظ تاریخی، نژادی و مذهبی جزء لاینفک هویت ایرانی می باشد، هدفی است که جبهه پیمانکار نظم آنگلوساکسونی آن را دنبال میکنند؛ بخشی از اهداف راهاندازی جنجال اخیر پیرامون آموزش زبان های محلی در داخل ایران و تحریف اصل پانزده قانون اساسی، انحراف افکار عمومی کشور بهویژه آذری ها، از پروژه استحاله زبان آذری در جمهوری آذربایجان و مناطق آذری نشین ترکیه است.
در چنین شرایطی مناطق آذری نشین ایران و در راس آن تبریز هویت بان، که به میزبانی شهریار و ۴۰۰ شاعر ایرانی در سرخاب (مقبره الشعرا) می بالد، شهری که همواره، هویت بان میراث فرهنگی، تمدنی و دینی ایران بوده است، رسالت تاریخی دارند که در کنار صیانت از زبان ملی (فارسی)، به صیانت از زبان آذری در مقابل دست اندازی جبهه پان تورانیسم انگلیسی به پیمانکاری باکو و آنکارا، بپردازند. شهریار شعر سخن، الگوی هر آذری ایرانی، برای صیانت از زبان ملی فارسی و در کنار آن، تقویت زبان اصیل آذربایجانی است. اشعار آذری شهریار به همراه آثار صائب تبریزی و سیدعمادالدین نسیمی و ادبیات غنی آذری در حوزه مرثیه، معیار زبان آذربایجانی و الفبای آن هست.
راهکار تحقق این رسالت تاریخی برای صیانت از حقوق زبان آذری، اراده و عزم ملی همه ایران دوستان از جمله آذریهای شریف، برای تبیین و جهاد علمی و همچنین مطالبه از نهاد های ذیربط برای کوتاه کردن دست اشخاص و محافلی هست که در پوشش دفاع از هویت و زبان آذربایجانی، در روز روشن، برای پیمانکاران نظم آنگلوساکسونی مزدوری میکنند.