وی با بیان اینکه نکته مهم دیگر، بازگشت فلسفه به علم است، تصریح کرد: غربیها فهمیدهاند که علم بدون فلسفه رشدی نخواهد داشت. بنابراین فلسفه در غرب احیا شده است و برای هر نظریه در هر علمی هم یکسری اصول متافیزیکی فرض میکنند.
گلشنی با بیان اینکه مطلب دیگر اینکه اگر یک نظریه داشته باشیم که یک تجربه را توضیح دهد این تنها نظریه نیست بلکه نظریات مختلف برای تبیین این تجربه وجود دارد، گفت: در غرب معلوم شد تعداد اصول متافیزیکی حاکم بر علوم انسانی به مراتب بیشتر از علوم دیگر مانند علوم پایه است. تعداد بیشماری از دانشمندان تراز اول معاصر معتقدند که برخی از مطالب علوم انسانی و پایه را نمیتوان از خود آن علوم گرفت و یا باید از ادیان گرفت و یا از فلسفه.
گلشنی با بیان اینکه خیلی متاسفم که این نسیمی که در غرب وزیده به دانشکدههای علوم پایه و مهندسی و علوم انسانی ما نرسیده است، گفت: کیهانشناس تراز اول دنیا صاف و صریح میگوید باید چتر الهیات بر سر علوم باشد. الان در فیزیک دو تئوری حاکم است؛ اول اینکه میگوید شانس حاکم است و دیگری علیت.
وی افزود: ما اصلا دنبال این نبودیم که ببینیم دین ما چه میگوید؟ وقتی سخن از علوم انسانی دینی است نه اینکه آزمایش و نظریهپردازی علمی را کنار بگذاریم ولی وقتی اصول را بخواهیم تعیین کنیم یا دین و یا فلسفه دخالت دارد؛ اینکه آیا جهان هدف دارد یا خیر؟ این فقط مسئله علوم طبیعی نیست؛ اسلام به وضوح از هدف جهان سخن میگوید.
به آموزههای دینی کم توجهیم
گلشنی بیان کرد: مثلا یکی از اصول مسلم در اقتصاد، حرمت ربا است ولی ما چقدر به آن عمل میکنیم؛ الان سود سرمایه در ژاپن صفر و در آمریکا و انگلیس دو تا سه درصد یعنی حقالعمل است ولی در کشور ما 25 تا 30 درصد است. وقتی فلاسفه غربی در مورد مادی یا غیرمادی بودن روح حرف میزنند بنده خوشحال میشوم ولی الان در دانشکدههای ما ببینید نظریه حاکم در این عرصه چیست؟ کسانی که برگزیده نوبل بودهاند میگویند ما از فیزیک نمیتوانیم در مورد روح حرف بزنیم لذا ما در علوم پایه و علوم انسانی غفلت کرده و از تعامل با غرب در سطح بالا و به روز غافل هستیم.
استاد بازنشسته فیزیک با بیان اینکه امروز فلاسفه غربی خیلی به فلاسفه اسلامی نزدیک شدهاند و کتاب در مورد غیرمادی بودن روح نوشتهاند، تصریح کرد: نفوذ غرب در کشور سبب شده تا تحولات مثبت به ما نرسد؛ الان مهندسان ما از دخالت علوم انسانی در حیطه تخصصی خودشان جلوگیری میکنند؛ این در حالی است که یکی از اندیشمندان علوم انسانی غرب، کتابی نوشته و میگوید چرا آمریکا 50 درصد بودجه خود را صرف مسائل نظامی میکند با اینکه امنیت او تامین است لذا از همه میخواهد که به نقد این سیاست بپردازند.
وی تاکید کرد: این مسائل نشان میدهد برخی اندیشمندن غربی به ایدههای اسلامی ما برگشتهاند ولی ما چرا توجه نمیکنیم مایه تعجب است.
تصور نادرست از اسلامیسازی
همچنین محمد محمدرضایی؛ استاد فلسفه دین دانشگاه تهران با بیان اینکه وقتی از اسلامیسازی سخن میگوییم باید تصور درستی از آن ارائه دهیم، گفت: عمده مخالفان، تصور درستی از این مقوله ندارند و اگر تصور درستی داشته باشند مخالفت نخواهند کرد.
وی افزود: باید از کسانی که مسئول و در مصدر کار بودهاند هم بازخواست کنیم که چرا ترک فعل کرده و کاری نکردهاند و حالا میگویند کاری در این زمینه نشده است؛ اگر برخی مسئولان وزارت و دانشگاهها و مؤسسات علمی همراه بودند ثمرات آن امروز مشهود بود و از آن استفاده میکردیم.
محمدرضایی با بیان اینکه بحث در علوم انسانی، انسان است، افزود: دو دیدگاه کلی در مورد انسان وجود دارد؛ اول اینکه انسان عضوی از عالم است که جبر و محیط بر او حاکم است و خودش محصول تصادف است و سعادت جاودانه و آخرتی هم وجود ندارد که این دیدگاه مادیگرایانه است و روش درک و تحلیل انسان صرفا با تجربه است و گرایش معنوی انسان را هم براساس تحلیل مادیگرایانه توصیف میکند.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه اگر ما تصور کردیم همه چیز فقط عالم ماده است، اظهار کرد: پدران علم جدید راه خطا رفتند؛ اسلام طرفدار علم است اگر واقعا چیزی علم باشد؛ اسلام در بعد معرفتی و عملی مدافع حق است و فرموده است از چیزی که به آن علم ندارید تبعیت نکنید؛ ما معتقدیم دیدگاههایی که در مورد علوم انسانی وجود دارد شبه علم است نه علم.
وی ادامه داد: دیدگاه دیگر میگوید دنیا برای انسان خلق شده است و نزد خدا احترام زیادی دارد و سعادت ابدی در پیش رو دارد و خدا این همه پیامبر و کتاب آسمانی فرستاده است تا انسانها تزکیه شوند زیرا اگر انسان تزکیه نداشته باشد عالم هم باشد دنیا را فاسد خواهد کرد؛ امروز گرفتاری بشر آن است که انسانهای غیرمهذب و فاسد سردمدار علم شدهاند.
محمدرضایی بیان کرد: یکی از سرشاخههای علوم انسانی، اخلاق است و به همین دلیل مکاتب مختلف اخلاقی وجود دارد؛ ما از صبح تا شب باید تصمیم اخلاقی بگیریم لذا باید بدانیم از کدام معیار تبعیت کنیم؛ معیار سودگرایانه؟ قدرتمدرانه و ...؟ اینکه انسانهای دیگر آیا ابزاری برای سودطلبی ما هستند یا اینکه انسان الهی هستند؟ امروز منطق این است که هر کسی که بمب اتم و زور دارد حاکم بر دیگران شود.
علوم انسانی غرب مبتنی بر مادهگرایی است
محمدرضایی با بیان اینکه دیدگاه مادی، تنها روش کشف عالم را تجربه میداند و این غلط است، گفت: علوم انسانی جدید بر مبنای تجربه و مادیگرایی بنا شده ولی تجربهگرایی صرف، به شکاکیت منجر میشود و حتی نمیتواند علوم تجربی جدید را توجیه کند. پیرسون میگوید روش علمی تنها طریق واقعی به کل قلمرو معرفت است و دین خارج از معرفت بشری است ولی آیا درست است؟ چه دلیلی برای اثبات این مطلب نادرست دارند؟
جاهلیت مدرن در علوم غربی
محمدرضایی بیان کرد: آگوست کنت میگوید روش تجربی آخرین مرحله تکامل ذهن انسان است و دوره مذهب و وجود خدا و ... تمام شده است ولی ما معتقدیم که او سخت در اشتباه است؛ بنده معتقدم که دوره جدید مانند عهد جاهلیت است؛ آن دوره بتها حاکم بودند و الان هم افکار غلط حاکم است.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه انسان منابع شناخت زیادی دارد و نباید فقط خود را به تجربه محدود کند، افزود: مارکس میگوید انسان سازنده دین است و من از همه خدایان بیزارم ولی ما به او میگوییم تو به خاطر نفهمی خودت از خدا بیزای وگرنه کسانی که فهم دارند از خدا بیزار نیستند؛ فروید میگوید آسمان تهی است و در حقیقت خدا را منکر است چون همه چیز را بر اساس تفکر خودش تحلیل میکند.
وی تاکید کرد: قرآن ما را بر حذر داشته است از اینکه پدران ما راه غلطی رفتهاند و ما نباید از آنان تبعیت کنیم. آقایانی که با علوم انسانی اسلامی مخالفت میکنند قدری اندیشه خود را تغییر دهند و درست فکر کنند. ما دنبال مبنای درست برای یک علم هستیم؛ به تعبیر پیامبر(ص) علم و حکمت گمشده مؤمن است ولی ما با براهین نادرست مخالفیم؛ ما میگوییم علوم انسانی غربی باشد ولی در آن اندیشه کنیم و چشم بسته نظرات غربی را نپذیریم و درست را انتخاب و غلط را رد کنیم.
توجه به تراث دینی برای رشد علوم
همچنین حجتالاسلام والمسلمین عبدالحمید واسطی با بیان اینکه فارغ از رویکرد حاکمیتی در یک سیاستگذاری بینالمللی، آیا جایگاهی برای رشد علم و دانش در عرصه دینی وجود دارد، گفت: با تلاش صورت گرفته از سوی موافقان علوم انسانی اسلامی، تعارض علم و دین در فضای علمی کشور در بین مخالفان، تغییر فاز داد و امروزه تضاد علم و دین حاکم بر فضای علمی کشور نیست.
واسطی افزود: اگر دین ظرفیت حداکثری برای علوم دارد یعنی برای علوم مختلف گزارههای راهبردی دارد نه اینکه وارد همه مصادیق و جزئیات علوم بشود پس مشکل در بین مخالفان و منتقدان در چیست؟ عمده بحث آنان نگاه حاکمیتی و بحث بودجه و ... است.
وی تاکید کرد: فرض کنید ما یک حاکمیت سکولار داریم و حاکمیت علم را به همین مخالفان اسلامیسازی دادهاند آیا در این صورت باز برای رشد علوم و دانش جایگاهی برای پژوهش در منابع دانشی دین اسلام به عنوان یک پدیده(نگاه پدیدارشناسانه) قرار خواهند داد؟
وی افزود: پاسخ به این مطلب تابع یکسری متغیرها است؛ متغیر اول حجم دادههای آن موضوع است مثلا نظریات دین اسلام به عنوان یک پدیده یا الهیات اجتماعی مسیحی و بودایی و ... بنابراین حجم دادهها اگر فراوان و انبوه باشد قطعا از مؤلفههایی است که متولیان را مجبور به حمایت خواهد کرد؛ این دادهها در نصوص دین اسلام بسیار زیاد و انبوه و متراکم است و تجربه زیسته حوزه علمیه و مسلمین را بازتاب میدهد.
واسطی بیان کرد: متغیر دیگر حجم اندیشمندان این حیطه است که وقتی زیاد باشد در منطق سیاستگذاری اقتضای حمایت دارد؛ متغیر دیگر مؤسسات و مراکز و انجمنهایی است که در عرصه این علوم کار میکنند که باز حجم زیاد این مراکز در همه ادیان در عرصه بینالمللی بیانگر لزوم توجه به آن در سیاستگذاری است همچنین متغیر دیگر حیطههای علمی است که آنقدر رشد یافته است که مخالفان و منتقدان نمیتوانند منکر آن شوند زیرا محصول تولید کرده است. امروز در جامعهشناسی و روانشناسی و اقتصاد و سیاست و ... آثار زیادی تولید شده است.
واسطی با بیان اینکه متغیر دیگر پیروان و متقاضیان این علوم است، گفت: فشار تقاضا همیشه در بودجه و منابع انسانی و ... مؤثر است لذا افراد زیادی منتظر هستند که ببینند نظر ادیان در مورد علوم انسانی چیست و به خصوص در اسلام این مسئله بازتاب زیادی دارد. موضوع دیگر شواهد تاریخی اثرگذار است و کثرت این شواهد نشان میدهد که نمیتوان از اثرگذاری تاریخی دانش اسلامی به راحتی عبور کنیم.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: متغیر دیگر هم مقدار مسائل موجود و ناکارآمدی است که علوم انسانی موجود غربی دارد؛ براساس تحقیقات، علوم انسانی مدرن کارآمدی لازم را برای حل مسائل جهان ندارد بنابراین علوم انسانی جدید مبتنی بر دین ضرورت دارد.
وی در خاتمه تاکید کرد: اگر حکومت سکولار شد و سیاستگذاری علوم را در اختیار مخالفان اسلامیسازی گذاشتند آیا به این حجم از مطالب و مراکز و اندیشمندان و فراوای سابقه تاریخی و ... بی اعتنا خواهند بود یا حمایت خواهند کرد؟ و بودجه برای آن خواهند گذاشت؟ آیا برای آنان ارزش ندارد که این همه ظرفیت مورد تحقیق مجدد قرار بگیرد؟
واسطی تصریح کرد: معتقدم پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نمایشگاهی از فعالیتهای داخلی و بینالمللی در عرصه علوم انسانی برپا کنند و در معرض دید همه نخبگان قرار دهند.
انتهای پیام