شناسهٔ خبر: 71844514 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایبنا | لینک خبر

گفت‌وگو با شاعر هرمزگانی؛

شاعر امروز باید زبان روزگار خودش باشد

هرمزگان - مهرنوش ایزدپرست شاعر هرمزگانی معتقد است که شاعر امروز باید زبان روزگار خودش باشد، زیرا نیاز مردم روزگار ما دیگر مثل قبلی ها نیست بلکه یکی مثل خودش است، خودی که باید شناخته شود و الزاماً با زبان مردم روزگار خودش سخن بگوید و از درد مردم روزگار خودش پرده بردارد.

صاحب‌خبر -

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در زمانه‌ای که شاعران کمتری جنبه‌های مختلف زندگی را سوژه‌های شعری‌شان قرار می‌دهند، یک شاعر جوانی هرکدام از شعرهایش توصیفی از یک گوشۀ زندگی و عاطفه و زنانگی است.

مهرنوش ایزدپرست، متولد شهرستانی در اطراف شیراز به نام خرامه که تا مقطع دیپلم را در این شهرستان گذرانده و تحصیلات مقطع لیسانس و کارشناسی ارشد را در استان‌های هرمزگان و کرمان به پایان رسانده است. هم اکنون هم حدود ۲۰ سال است که ساکن بندرعباس و همجوار خلیج همیشه فارس است.

او تعداد زیادی شعر سروده‌است و قالب‌های ابتدایی که شروع به سرودن کرده غزل، چارپاره دوبیتی، رباعی و مثنوی بود که به تدریج به سمت نیمایی کشیده شده و الان هم سال‌هاست که تخصصی شعر سپید می‌نویسم. او معتقد است در کل هنوز هم فکر می‌کند قالب لباسی هست که کلام شاعرانه بر تن می کند و اصل درونمایه، جهانبینی، جان کلام شعر و چگونگی بیان آن است.

ایزدپرست، عناوینی نظیر برگزیده جشنواره بین المللی شعر رضوی ۱۳۸۷، مقام دوم جشنواره دفاع مقدس ۱۳۸۷، مقام دوم جشنواره دفاع مقدس ۱۴۰۰، برگزیدگان جشنواره ایلات و عشایر فارس ۱۳۹۹، مقام اول جشنواره منطقه ای نبوی ۱۴۰۱، شایسته تقدیر جشنواره ادبی وقف چشمه همیشه جاری ۱۳۹۹، مقام اول جشنواره ملی رو به سپیده ۱۴۰۳ همچنین داوری جشنواره شعر استانی «تا دریا» ۱۴۰۰ و داوری جشنواره شعر بسیج در سال ۱۴۰۱ را در کارنامه دارد.

چه چیزی موجب موفقیت یک شاعر می شود؟

بسیاری از عوامل در موفقیت یک شاعر نقش دارند اماعمده موفقیت یک شاعر را نبوغ و خلاقیت خود شاعر رقم می‌زند. قطعاً مطالعه، محیط خانواده، اطرافیان، منبع الهام شاعر و … تاثیرگذارند اما شاعر باید در ذات خودش شاعرانه زندگی کند تا موفق‌تر باشد. شفیعی کدکنی تعریف دقیقی درباره شعر دارند که، «شعر گره‌خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته است.» گمان می کنم اگر کسی معنای دقیق شعر را در هنگام نوشتن شعر رعایت کند موفق خواهد بود.

شاعری که شما را الهام می‌دهد و تأثیرگذار بر شعرتان بوده است، کیست؟

اگر بخواهم فقط نام یک یا چند شاعر را بگویم قطعاً بی انصافی کرده‌ام، ادبیات فارسی بر شانه‌های بزرگانی ایستاده که هر کدام نقش بی بدیلی در رساندن این فرهنگ به ما داشته‌اند اما هر شاعری در درون خودش می‌تواند تمایل به خواندن شعرهای یک یا چند شاعر را بیش از بقیه داشته باشد. من از شاعران نوگرا شعر های فروغ، اخوان، سهراب و شاملو و از ادبیات کلاسیک هم غزل های سعدی و منزوی رو بیشتر از بقیه دوست دارم.

درباره مجموعه اشعارتان بگویید.

بله مجموعه شعر اول من «محاق» هست و زمستان ۱۳۹۹ چاپ شد. مجموعه دومم هم در حال ویرایش و آماده شدن برای چاپ هست. البته در چند مجموعه شعر گروهی مختلف هم تعدادی از آثار بنده در کنار آثار دیگرشاعران چاپ شده از جمله مجموعه‌های درکوی می فروشان، برکه و باران، کوچه های شهدایی و جنوبگان شعر امروز و...

شما مسئول روابط عمومی اوقاف هرمزگان هستید. شغل شما تا چه حد در شعرهای شما مؤثر بوده؟

به نظرم شعر من و نویسندگی من در شغلم بیشتر موثر بوده است. شاید خیلی بیشتر از آنکه یک شغل و حرفه بر یک هنرمند یا اینجا بگوییم یک شاعر تاثیر بگذارد، باید قویاً بگویم این شاعر است که بر آن شغل، فضای شغلی و انسانهایی که با آن شاعرِ شاغل در ارتباط و تعامل هستند تاثیر می گذارد. و این تاثیر و تفاوت هم در موضوعات ظاهری محیط کار مشخص است مثل وجود تعداد زیادی کتاب یا گل و گیاه یا هر اثری که زیبایی هنری و بصری داشته باشد و البته قلم و دفتری که باید همیشه در دسترس باشد و هم روحیات و خلقیات یک‌شاعر در هر شغلی که باشد مطمئناً ظرافتها و حساسیت‌های خاص خودش را دارد و مشخصاً در تعامل با دیگران مهربانانه تر، نرم‌تر و عاطفه‌مندتر است.

چگونه می‌توان همزمان شاعر خوب و کارمند موفقی بود؟

به نظرم آگاهی عنصری است که همزمان می‌تواند در هر دو شاخه کمک کند. داشتن برنامه و نظم هم تا حد زیادی می‌تواند به پیشبرد این دو در کنار هم کمک کند عدم وجود هرکدام به دیگری آسیب می زند.

رسالت شاعرِ آگاهِ امروز چیست؟

در باب رسالت شاعر آگاه امروز با جمله‌ای از اخوان ثالث شروع می‌کنم که «هنرمندان و شاعران که زبان و زبانه عصر و زمانه‌اند، موج گیران بلند و بیدار روزگارند؛ این حاجت را حتی المقدور برمی آورند و به جز این نمی‌تواند باشد» از این رو شاعر امروز باید زبان روزگار خودش باشد، زبان مردم خودش، از هر شاعری یکی وجود داشته و به پایان رسیده یک حافظ، یک سعدی، یک مولوی و… پس نیاز مردم روزگار ما دیگر یکی مثل قبلی ها نیست یکی مثل خودش است خودی که باید شناخته شود و الزاماً با زبان مردم روزگار خودش سخن بگوید و از درد مردم روزگار خودش پرده بردارد.

شاعر امروز با درک درستی از جامعه، محیط اطراف و نیازهای روز میتواند در آگاه سازی ذهن مردم اطرافش نقش داشته باشد.

یکی از شعرهای مهرنوش ایزدپرست:

اگر تو، من بودی، می دانستی
کسی که پشت میز این اتاق نشسته
گنجشکیست
از درخت توت تبعید شده
جیک جیک را
در دفتر خاطرات کهنه ی میزی چوبی نوشته.
وسط اتوبان
دلش صدای کسی را خواسته
در پخش پنهان.
اگر تو من بودی می دانستی
در رقابت با دریا فقط شور زدم
در بندر فقط روی شانه عباس گریه کردم
وقتی رفته بود آب بیاورد برای بچه ها
اگر آبی فیروزه‌ای سید مظفر را
در آسمان دلم ابری کشیدم
میخواستم تنهایی دختر ۱۴ ساله ای را پر کنم
که فصل مشترک پاهایش در خوابگاه شبانه روزی
زمستان بود.
من گم شده ام
تنهاییم را تو نقشه یابی کن