به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست «در جستوجوی بازماندگان لهستانی در ایران» با حضور ووکاش پشهبشوسکی، پژوهشگر دانشگاه یاگلونی، رافل بالکویچ، کاردار سفارت لهستان در تهران، ماچی دراگوفسکی، دبیر سوم سفارت لهستان، علیرضا دولتشاهی، پژوهشگر، لهستانشناس و کارشناس موزه و کتابخانه ملک و دکتر گودرز رشتیانی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران در تالار ستاد عباس اقبال آشتیانی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
ووکاش پشهبشوسکی، پژوهشگر ایرانشناسی در دانشگاه یاگلونی لهستان، در سخنان خود به بررسی تاریخ حضور لهستانیها در این کشور پرداخت. او با اشاره به گذشتهٔ سخت لهستان در قرن بیستم، بهویژه دوران جنگ دوم جهانی و حکومت کمونیستی چهلوپنجساله در این کشور، تأکید کرد که نسل جدید لهستان علاقهٔ چندانی به تاریخ خود ندارد و او در تلاش است تا این آگاهی را افزایش دهد.
پشهبشوسکی سخنان خود را با روایت سرگذشت عمویش آغاز کرد؛ دانشجویی که در سال ۱۹۶۹ به دلیل عدم پذیرش روایت رسمی دولت کمونیستی دربارهٔ حملهٔ شوروی به لهستان در ۱۸ سپتامبر ۱۹۳۹، از ورود به دانشگاه منع و به خدمت سربازی طولانیمدت فرستاده شد. او این داستان را به تلاشهای تاریخی امروز لهستانیها مرتبط دانست و گفت که برای سالها، بررسی حقیقت تاریخی در کشورش ممنوع بود، اما پس از فروپاشی کمونیسم، تاریخنگاران لهستانی گامهای مهمی در بازخوانی گذشته برداشتهاند.
وی هدف اصلی سفرش به ایران را جستوجوی بازماندگان لهستانیهایی دانست که پس از جنگ جهانی دوم در ایران ماندند و با ایرانیان ازدواج کردند. او طی دو هفتهٔ نخست اقامتش توانسته است دو نفر از نوادگان لهستانیها را بیابد و این تجربه را بسیار ارزشمند توصیف کرد. با این حال، محدودیت زمانی سفرش مانع از انجام تحقیقات کامل شده و امیدوار است که در آینده برای ادامهٔ پژوهشهایش به ایران بازگردد.
پشهبشوسکی همچنین بر لزوم همکاری علمی و فرهنگی میان ایران و لهستان تأکید کرد. او در حال حاضر مشغول ترجمهٔ کتاب تو به اصفهان بازخواهی گشت نوشتهٔ «حمید انصافی» به زبان لهستانی است، کتابی که به حضور لهستانیها در ایران میپردازد و به گفتهٔ او، نخستین اثر منتشرشده در ایران است که از جنایات شوروی سخن میگوید. او همچنین قصد دارد پس از بازگشت به لهستان، در مدارس و مهدکودکها دربارهٔ این تاریخ کمتر شناختهشده صحبت کند تا نسل جدید لهستانیها با آن آشنا شوند.
وی در پایان، ضمن ابراز قدردانی از ایران برای کمک به پناهجویان لهستانی در دوران جنگ، تأکید کرد که برخلاف برخی تصورات، مردم لهستان نگاه مثبتی به ایران دارند و احترام زیادی برای این کشور قائلند. او از پژوهشگران ایرانی دعوت کرد تا با همتایان لهستانی خود همکاری کنند و بر اهمیت آگاهیبخشی به نسل جوان دربارهٔ این پیوند تاریخی تأکید کرد.
پژوهشهای ما به منابع دست اول ارجاع نمیدهند
علیرضا دولتشاهی ضمن یادآوری این نکته که نه فقط در لهستان، بلکه در ایران هم آگاهی ما نسبت به این موضوع بسیار کم است، با لحنی انتقادی به ضعف پژوهشهای موجود در این زمینه اشاره کرد و گفت: «حدود ۹۰ درصد مطالبی که درباره لهستانیهای ایران نوشته شده، فاقد استناد به منابع دست اول است. این مسئله باعث شده روایتها در سطح باقی بمانند و به عمق ماجرا نرسیم.»
او با اشاره به منابع تاریخی موجود در آرشیوهای داخلی و خارجی تأکید کرد که بسیاری از پژوهشگران ایرانی حتی زحمت بررسی اسناد فارسی را هم به خود ندادهاند. برای مثال، نهاد ریاست جمهوری سالها پیش مجموعهای پنججلدی با عنوان اسناد اشغال ایران منتشر کرده، اما این اسناد در مطالعات داخلی چندان مورد استفاده قرار نگرفتهاند.
دولتشاهی در ادامه به نقش سانسور در دهۀ بیست پرداخت و گفت: «در مطبوعات آن زمان، اخباری از حضور لهستانیها در خیابان لالهزار منتشر شد، اما هیچکس نپرسید آنها چطور و چرا به ایران آمدند. ما که با لهستان مرز مشترکی نداشتیم.»
او افزود: «حزب توده که در آن زمان قدرتمندترین حزب ایران بود، از طریق اتحادیۀ کارگران چاپخانه مانع انتشار مطالبی در مورد مهاجران لهستانی میشد. همچنین نیروهای متفقین که ایران را اشغال کرده بودند، یک کمیسیون سانسور داشتند که اخبار را مطابق سیاستهای رسمی کنترل میکرد.»
دولتشاهی در بخشی از سخنان خود به تناقض آمارهای ارائهشده درباره تعداد مهاجران اشاره کرد و گفت: «محسن میرزایی، از پیشکسوتان مطبوعات، در مقالهای در سال ۱۳۸۲ مدعی شد که تعداد لهستانیهای مهاجر در سال ۱۳۲۱ حدود ۱۷,۵۰۰ نفر بوده است. اما در کتاب اسناد اشغال ایران، نامهای از سفیر بریتانیا به نخستوزیر وقت ایران (علی سهیلی) وجود دارد که از ورود چهل هزار مهاجر لهستانی در همان بازۀ زمانی خبر میدهد. این تناقضات نشان میدهد که پژوهشهای ما فاقد دقت تاریخی لازم هستند.»
یکی دیگر از نکات مهمی که آقای دولتشاهی مطرح کرد، ورود لهستانیها از مرز خراسان بود. او گفت: «در اسناد آمده که جز هفتصد کودک، بقیۀ مهاجران از طریق بندر پهلوی و بندر انزلی وارد ایران شدند. اما در گزارش استاندار وقت خراسان در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۲۱ اشاره شده که اخبار ورود لهستانیها از مرز زمینی شنیده شده و دو روز بعد، نخستوزیر ایران به وزارت خارجه دستور داده که از ورود آنها جلوگیری شود.»
ضعف مطالعات دانشگاهی و مفهوم تاریخ شفاهی
او ادامه داد: «نکتۀ عجیب اینجاست که در گزارشی از وزارت خارجه در ۲۷ خرداد همان سال، پیشنهاد شده که مهاجران جدید از مرز خراسان وارد شوند و در همان منطقه اسکان داده شوند. اما هیچکدام از منابع فارسی این مسئله را پیگیری نکردهاند که آیا غیر از کودکان، لهستانیهای دیگری هم از این مسیر وارد ایران شدند یا نه.»
ایشان به ضعف مطالعات دانشگاهی در این زمینه نیز اشاره کرد و گفت: «در سال ۱۴۰۰، مقالهای برای داوری به من ارسال شد که نهتنها با واقعیتهای تاریخی مطابقت نداشت، بلکه مفهوم تاریخ شفاهی را نیز اشتباه فهمیده بود.» او افزود: «جالب اینجاست که این مقاله در نشریۀ مطالعات جامعهشناختی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران منتشر شده، در حالی که در هیچ سندی—فارسی، لهستانی یا انگلیسی—به حضور لهستانیها در کرمانشاه اشاره نشده است. اگر چنین اقامتی وجود داشت، باید حداقل یک گورستان لهستانی در کرمانشاه ثبت میشد؛ اما چنین چیزی وجود ندارد.»
دولتشاهی در پایان سخنان خود به مسئلۀ ارتباط میان مردم ایران و مهاجران لهستانی پرداخت و گفت: «این افراد در ایران نه فارسی بلد بودند و نه زبان مشترکی برای ارتباط داشتند. برخی تصور میکنند که نبود درگیری میان ایرانیان و لهستانیها ناشی از مهماننوازی ایرانیان بوده، اما واقعیت این است که آنها اصلاً با هم ارتباطی نداشتهاند.»
او تأکید کرد که پژوهشهای تاریخی در ایران باید مبتنی بر منابع دست اول باشد و از تکرار روایتهای غیرمستند پرهیز شود.
سیاستهای قومیتی جمهوری دوم لهستان را نباید فراموش کرد
در ادامه دبیر نشست سوالی را مطرح کرد که آیا لهستانیهایی که به ایران مهاجرت کردند همگی از یک منطقه بودند یا از مناطق مختلف لهستان مهاجرت کردند؟
پشهبشوسکی پاسخ داد: این سوال سختی است زیرا تعداد زیادی اهل شرق لهستان بودند. یعنی محلههایی که امروز دیگر در لهستان نیستند و در اوکراین، بلاروس و لیتوانی هستند. این موضوع، بررسی را برای ما سخت میکند. وقتی شوروی، شرق لهستان را ضمیمه کرد، هدفش این بود که جمعیت لهستانی آن منطقه را از بین ببرد. البته من میدانم که اوکراینیها نظر دیگری دارند و من احترام میگذارم.
جواب این است که لهستانیهایی که به ایران آمدند از محلههایی بودند که قرار بود اوکراینی یا بلاروسی بشوند؛ به این دلیل لازم بود که جمعیت لهستانی آنجا از بین برود.
دولتشاهی نیز در پاسخ به این سوال پاسخ داد: باید به این بحث دید تاریخی داشت. بعد از تجزیۀ لهستان، سرزمینهای شرقی لهستان هم از دست رفت. در ۱۹۲۰ وقتی دولت جمهوری دوم لهستان به قدرت رسید از اهدافش اعادۀ مرزهای شرقی خود بود؛ یعنی اوکراین غربی، بلاروس و لیتوانی. با شروع جنگ در اول سپتامبر ۱۹۳۹، آلمان از غرب حمله کرد. طبیعی بود که خیلی از شهروندان غرب لهستان به مناطق شهری امن پناه ببرند. البته نباید همۀ تقصیر را گردن استالین و کرمویل انداخت؛ سیاستهای قومیتی جمهوری دوم لهستان را نباید فراموش کرد.
اینجا دو فکر سیاسی در رابطه با مردم و ملت شکل گرفته بود: یکی توسط رهبر استقلال لهستان که به لهستان برای همۀ لهستانیها فکر میکرد؛ دربرابر آن جناح ناسیونالیسم افراطی بود که لهستان را فقط برای لهستانیها درنظر میگرفت. دولت جمهوری دوم لهستان دست به تغییر در چگالی جمعیتی زد و به تعدادی از خانوادههایی که پیشینۀ نظامی داشتند و در جنگ استقلال کار کرده بودند، در شرق لهستان، زمین اهدا کرد. تعداد مدرسههای دوزبانه اوکراینی-لهستانی یا بلاروسی-لهستانی در آغاز جمهوری دوم، و سالهای پایانی جمهوری دوم، به مراتب کاهش پیدا کردهاست.
هفتاد و پنجمین سالگرد مهاجرین لهستانی در ایران
گودرز رشتیانی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران، ضمن تشکر از انجمن علمی دانشجویی تاریخ دانشگاه تهران، به مهمانان و به ویژه هیئت سفارت محترم لهستان، خوشآمد گفت و یادآور شد که این سفارت در برنامههای سالهای گذشته با دانشگاه تهران همکاریهایی داشتهاست. از جملۀ این برنامهها، «هفتاد و پنجمین سالگرد مهاجرین لهستانی در ایران» بود که در دو روز به شیوۀ باشکوهی برگزار شد.
او همچنین در پاسخ به سخنان آقای دولتشاهی گفت: حتماً خطاهایی رخ میدهد اما نمیتوان این ضعفها را به همۀ مطالعات علمی تعمیم داد. درمورد آمار لهستانیها هم ما آمار قطعی داریم؛ چیزی بین ۱۱۰ تا ۱۴۰ هزار نفر. این به این معنا نیست که همۀ آنها در ایران ماندند. بخش زیادی از اینها از طریق بندر پهلوی و بخش کمتری از خراسان وارد ایران میشدند و مستقیم به جنوب و بندر خرمشهر و بندر شاهپور میرفتند و از آنجا به لبنان و ایتالیا منتقل شده و برای جنگ علیه فاشیسم سازماندهی میشدند.
رشتیانی در آخر ضمن اظهار امیدواری به برقراری روابط بهتر با جهان شرق و غرب، به برنامههایی که اخیراً در رابطه با این موضوع برگزار شدهاند اشاره کرد؛ از جمله برنامهای به مناسبت «پانصد و پنجاهمین سالگرد روابط دیپلماتیک ایران و لهستان» که مؤسسۀ «نگارستان اندیشه» با همکاری دانشکده حقوق برگزار کرد؛ به علاوه بزرگداشت چند استاد لهستانی و چند سخنرانی به مناسبتهای مختلف.
تاریخ مشترک ایران و لهستان، پایهای برای همکاریهای آینده
در ادامۀ نشست، رافائل بالکویچ، رایزن فرهنگی و دولتی سفارت لهستان، ضمن تشکر از برگزارکنندگان، بر اهمیت روابط تاریخی دو کشور تأکید کرد. وی گفت: «سفارت لهستان در ایران برای دانشگاه تهران، مقامات، هیئت علمی و دانشجویان این دانشگاه، احترام ویژهای قائل است. مایلم یادآوری کنم که ما به طور مشترک، سالگرد ورود پناهندگان لهستانی به ایران را در دانشگاه تهران گرامی داشتیم و در این راستا یک کنفرانس علمی برگزار کردیم. همچنین پانصد و پنجاهمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک بین ایران و لهستان را با یک کنفرانس علمی مشترک و نمایشگاهی در این زمینه گرامی داشتیم.»
بالکویچ روابط تاریخی ایران و لهستان را زمینهای برای گسترش همکاریهای دو کشور دانست و افزود: «تاریخ و روابط مشترک ما بین ایران و لهستان پایهای مستحکم برای همکاریهای دوجانبه در جهت ساختن جهانی بهتر است. در سال ۲۰۲۷، صدمین سالگرد امضای پیمان دوستی میان لهستان و ایران را گرامی خواهیم داشت و این تجربۀ مشترک، من را هرچه بیشتر مطمئن میکند که این همکاری دوجانبه، اهمیت والایی دارد.»
رایزن فرهنگی سفارت لهستان در بخش دیگری از سخنان خود به برخی از جنبههای انسانی این ارتباط تاریخی پرداخت و گفت: «سه روز پیش، نودونهمین تولد یکی از لهستانیهایی را که در ایران زندگی میکند جشن گرفتیم. این نمونهای از پیوندهای انسانی میان دو کشور است که تا امروز ادامه دارد.» او همچنین به اهمیت آرامستانهای لهستانی در ایران اشاره کرد و گفت: «ما هر هفته از دوستان و خانوادههایمان در لهستان میشنویم که درباره عزیزانی که در آرامستانهای ایران به خاک سپرده شدهاند، پرسوجو میکنند. خاطرات و یاد آنها همچنان زنده است و یکی از فعالیتهای ما در ایران این است که این خاطرات را حفظ و منتقل کنیم.»
وی در پایان بار دیگر بر لزوم تداوم گفتگوهای علمی و فرهنگی میان دو کشور تأکید کرد.
در پایان این مراسم، هدایایی از سوی سفارت لهستان به اعضای هیئت علمی و دانشجویان حاضر اهدا شد. همچنین، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران نیز به پاس قدردانی از حضور مهمانان گرامی، هدایایی به ایشان تقدیم کرد.
∎