به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا امروز چهارشنبه ۲۲ اسفند مصادف با سالروز شهادت علی حیدری است. پدرش، محمود حیدری اهل همدان بود که بعد از ازدواج با مادر سنندجی اش در کردستان به استخدام ارتش در آمد و بعد از بازنشستگی به تهران مهاجرت کرد. علی دوران نوجوانی خود را با بچههای مسجد و کارهای فرهنگی و تشکیل کانون فرهنگی و کتابخانه مساجد منطقه خرانه تهران گذراند.
علی حیدری تاپایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت و در اواخر سال ۱۳۶۱ به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت اما اوج اعتلای روحی این نوجوان در دوره ۶ ماهه ای اتفاق افتاد که در مسجد امین الدوله با آیت الله عبدالکریم حق شناس آشنا شد و آن استاد اخلاق و عارف بزرگوار، مسیر سیر و سلوک را برای حیدری فراهم کرد که یکی از این مسیرها مباحثه کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق بود که در مدت ۶ ماه به پایان رسید.
شهید حیدری در سال ۶۲ به عنوان خطاط و طراح چهره شهدا به جنوب اعزام شد؛ در اواخر سال ۶۳ جمعی تبلیغات لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) شد و ماه پایانی حیاتش را در گردان تخریب لشکر ۲۷ در پادگان دوکوهه مشغول آموزش و فعالیت شد. او به همراه گروه ۱۷ نفره از رزمندگان تخریب بر اثر بمباران شیمیایی در عملیات بدر به شهادت رسید.
برخی از سفارش های این شهید را در وصیت نامه اش مرور میکنیم: همیشه با وضو باشید؛ قرآن بخوانید؛ حجاب ها را از قلب خود بردارید تا با عالم غیب ارتباط داشته باشید و اسرار غیبی را بدانید و ببینید؛ نگاه های خود را کنترل کنید تا بتوانید حسین(ع) و ائمه و شهداء را ببینید و زیارت کنید؛ بینی خود را از بوهای حرام نگه دارید تا بوی حسین (ع) و عشق را بشنوید و با زبان خود غیبت نکنید و تهمت نزنید تا بتوانید با مولایتان صحبت کنید.
زندگی نامه و خاطرات این شهید در کتاب «بی خیال» از سوی انتشارات شهید ابراهیم هادی به چاپ رسیده و در آن ویژگیهای اخلاقی شهید علی حیدری نقل شده است. مثلا وقتی می خواست به مسجد برود، مسیر منزل تا مسجد را طولانی کرده بود و از مسیر اصلی نمی رفت! می گفت «در آن کوچه تعدادی خانم هستند که حجاب درستی ندارند و همیشه در کوچه نشسته اند. میخواهم نگاهم به آنها نیفتد».
یکی از عجیبترین مطالبی که دوستان علی تعریف کرده اند درباره بوی عطر اوست. همه از بوی خوش عطرش او را می شناختنش و هر جا می رفت آنجا را نیز خوش بو می کرد. وقتی از نام عطرش می پرسیدیم، جواب سر بالا می داد ولی شهید که شد، دیدند که در وصیت نامه اش نوشته است «به خدا قسم؛ هیچ گاه به خودم عطر نزدم! هر وقت می خواستم معطر شوم از ته دل می گفتم «یا حسین».
علی با امتیازهای منفی و مثبتی که برای خود درنظر می گرفت، اعمالش را تحت نظر داشت و از این طریق به خود تذکر می داد. او دفتر ثبت رفتارهای روزانه داشت که نامش را طریق پرواز گذاشته بود. او به شدت مراقب اعمالش بود و کوچکترین مکروهی انجام نمی داد و حتی از شبهات دوری می کرد.
او سفارش علامه طباطبایی را به خوبی عمل میکرد که میفرمود «برای رسیدن به خدا، مراقبه، مراقبه، مراقبه» و واقعاً علی به کمال رسیده بود. برای حالت مراقبه که در وصیت نامه اش، همه را توصیه به آن کرده، موارد دیگری را بیان می دارد؛ آنجا که می گوید «مواظب گوشتان باشید و...باید اولیای خدا و ائمه را ببیند و این اعضا تا پاک نباشد، چطور می شود، چشم بصیرت پیدا کند؟»