به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده تهران نوشت:
با تحول معادلات سیاسی خاورمیانه پس از سقوط بشار اسد، خاطر آمریکا از جانب نفوذ منطقهای ایران آسودهتر شد؛ اما این به معنای پایان مسائل آمریکا در سوریه نیست. آمریکا در مواجه با حکومت جولانی با دو چالش اصلی مواجه است: ۱. مسئله حمایت از کردها (حضور نظامی آمریکا در سوریه) ۲.تنظیم روابط سیاسی با جولانی. میتوان گفت برای آمریکا مورد نخست از مورد دوم به مراتب پیچیدهتر است.
ترامپ در مهمترین اظهارنظر دوره دوم خود درباره سوریه بیان داشت که "سوریه در آشوب است، اما... ایالات متحده نباید هیچ کاری با آن داشته باشد. این نبرد ما نیست. بگذارید خودش پیش برود. دخالت نکنید!" چنین صحبتی از ترامپ بعید نبود؛ چراکه او آشکارا معقتد به کاهش درگیریهای آمریکا درجهان بوده است. اما شرایط و واقعیتها میتوانند رئیسجمهور را محدود کنند. او در سال ۲۰۱۸ نیز دستور خروج کامل ۲۰۰۰ سرباز آمریکایی از سوریه را داد؛ زیرا گفته بود"داعش را در سوریه شکست دادیم." اما چندی بعد سخن خود را تغییر داد و دستور داد بخشی از نیروهای آمریکا باید برای حفاظت از منابع نفتی در سوریه باقی بمانند.
امروز نیز علیرغم گمانهزنیها در خصوص خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، به نظر میرسد واقعیتها همچنان بر ترامپ تحمیل میشوند. ترامپ در فوریه امسال دستور حملهای هوایی را داد که منجر به کشتهشدن یکی از رهبران القاعده در سوریه شد. این نشان میدهد مسائل آمریکا در سوریه به پایان نرسیدهاند. خروج آمریکا از سوریه میتواند نگرانی اسرائیل را نیز افزایش دهد؛ چراکه گمان میکنند مسیر ایران را برای بازگشت به سوریه هموارتر میسازد. افزون بر این، منابع نفتی سوریه همچنان برای آمریکا اهمیت دارد. در این میان تنها چیزی که متحدین آمریکا را نگران میکند، عدمتعهد ترامپ به برخی شرکای آمریکا است. به عنوان مثال، ترامپ ظرف یک ماه اوکراین و اروپا را از معادلات قدرت در اروپای شرقی کنار گذاشت تا به طور مستقیم با روسیه بر سر خاک اوکراین معامله کند. این موضوع باید برای کردها به عنوان اصلیترین متحد آمریکا در سوریه نگرانکننده باشد.
از یک سو در میان اعضای کابینه، مایک والتز و مارکو روبیو همچنان مخالف خروج کامل نیروها از سوریه هستند. روبیو در جلسه استماع کنگره، اشاره کرد که آمریکا باید به حمایت از متحدین خود در سوریه ادامه دهد. از سوی دیگر پیت هگزت، وزیر دفاع، نشان داده که چندان نظر مستقلی در قبال سوری ندارد و کاملاً تابع دستورات ترامپ است. به همین دلیل اگر ترامپ بخواهد نیروهای آمریکا را خارج کند، هگزت بیدرنگ از او تبعیت خواهد کرد. در نهایت اینکه تصمیم شخص ترامپ چه خواهد بود اهمیت دارد. در مجموع، با توجه به ملاحظاتی که آمریکا هماکنون در سوریه دارد، اگر ترامپ بخواهد تغییری در وضعیت نیروهای مستقر انجام دهد، به احتمال بالا صرفاً تعداد نیروها کاهش پیدا خواهد کرد.
در حوزه تنظیم روابط با دولت جدید، ترامپ به صورت بالقوه آمادگی تعامل با دولت سوریه را دارد. او اهمیتی به نوع حکومت در سوریه نمیدهد؛ هرچند واکنشهای ضعیفی نسبت به اقدامات جولانی صورت گیرد (همچون موضع مارکو روبیو در محکومیت کشتن علویها و دروزیها). بنابراین برقراری تعامل تدریجی با سوریه قابل تصور است، مخصوصاٌ که ترامپ سابقه تعامل با طالبان را نیز دارد. آمریکا برای این تعامل محتاطانه میتواند از تحریمهای موجود علیه سوریه و شناسایی حکومت جولانی به عنوان کارت بازی برای تغییر رفتار سوریه استفاده کند. در ماههای پایانی دولت بایدن، سخنان و اقداماتی دال بر امکان تغییر روابط میان دو کشور دیده شد. با این وجود این گامهای اولیه با بازگشت ترامپ به کاخ سفید قطع شد اما توافق میان نیروهای قسد با جولانی برای ادغام در دولت جدید که بدون هماهنگی آمریکا انجام نشده میتواند ادامه همان سیاست باشد.
عدم ارسال هرگونه سیگنال دیپلماتیک میتواند مصداقی از صحبت خود ترامپ مبنی بر عدمدخالت در امور سوریه باشد. در این صورت، ترامپ شخصاً اهمیتی به تغییرات سیاسی در سوریه نداده و تنها اولویتهای مشخصی برای خود تعیین میکند (تسلط بر منابع نفتی سوریه و سرکوب داعش). اگر ترامپ نخواهد روابط دیپلماتیکی میان دو کشور برقرار شود، اعضای کابینه حتی اگر نظر متفاوتی داشته باشند، با او همراهی خواهند کرد. به نظر میرسد فعلا دولت ترامپ در حال رسیدگی به پروندههای مهمتری (همچون جنگ اوکراین) است و تا زمان اتمام انها باید منتظر ماند تا دید رویکرد نهایی آمریکا در قبال سوریه چه خواهد بود.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.